بيست و نهم مهرماه  روز ملی صادرات شناخته و معرفي شده است.

تعيين يك روز از روزهاي سال براي صادرات ضمن ترويج فرهنگ صادرات در ميان توده مردم، تقدير از سربازان و ايثارگران جبهه اقتصادي، فرصتي براي تبادل افكار، شناخت گيرها و تنگناها و بررسي راهكارهايي براي رسيدن به هدف والاي جهش صادرات  مي‌باشد .

ضمن ارج نهادن به تلاش‌هاي بازرگاناني كه در كار صادرات اهتمام مي‌ورزند و ماحصل تلاش خود و كاركنانشان را به بازارهاي جهاني عرضه داشته و سهم جمهوري اسلامي ايران را در عرصه رقابت اقتصادي افزايش مي‌دهند،  روز ملی صادرات  را مي‌بايست فرصت ارزشمندي تلقي كرد كه مباحث مربوط به صادرات بار ديگر مورد توجه مسؤولان و دست‌اندركاران امر قرار گيرد.

روز ملی صادرات مي‌بايست سمبلي براي ارج نهادن به تلاش‌هاي انجام شده از سوي صادركنندگان براي نفوذ و حضور در بازارهاي جهاني و زمينه‌اي براي گفت‌وگوي رودررو باشد. در غير اين صورت جامعه از تعقل‌گرايي دور مي‌ماند و فقط در عرصه تقديرگرايي باقي خواهد ماند و تغيير و تحول كه لازمه توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كشور است، هرگز به وقوع نخواهد پيوست.

در همين حال، توجه به يك نكته ديگر در عرصه مديريتي كشور ضروري است و آن سه مرحله برنامه است. يعني برنامه‌ريزي، اجرا و نظارت. مرحله برنامه‌ريزي بدون تشكيل و فعال شدن ستادهاي برخورد عقايد و فكرسازي، نمي‌تواند كارآيي و قابليت اجرا داشته باشد. زيرا همواره شركت‌ها، مؤسسات و سازمان‌ها با دو عامل دروني و بيروني تاثيرگذار روبه‌رو مي‌باشند. عوامل دروني يا درون‌سيستمي چنانچه برنامه‌هاي خود را بدون بررسي و تجزيه و تحليل منطقي از عوامل بيروني انجام دهد، به موفقيت دست نخواهد يافت.در مرحله اجرا، بسيج تمامي امكانات و بهره‌وري بهينه از آنها ضروري است و در همين حال نظارت در حين اجرا  و پس از اجرا مي‌تواند شناسايي دقيق موانع و مشكلات و راهكاريابي براي مقابله با آنها را تسهيل نمايد.

بايد به اين نكته توجه داشت كه اگر توسعه پايدار اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي هدف اصلي آحاد مردم و مسؤولان كشور است كه مي‌تواند رشد و تعالي جامعه، رفاه عمومي و امنيت خاطر همگان را تامين كند، بايد به اين فرهنگ و باور عمومي در تمام آحاد مردم رخنه كند كه براي دستيابي به اين هدف ارزشمند و تعالي‌بخش، همه بايد فكر كنند و ايده‌ها و افكار خود را بروز دهند تا از برخورد عقايد، امكان دستيابي به ايده‌هاي برتر و متحول فراهم شود.

توسعه پايدار، آرماني ارزشمند براي تمام ملت‌ها با هر نوع تفكر و جهان‌بيني است و دين مقدس اسلام نيز همواره بر آن تاكيد دارد. اگر مسلمان واقعي هستيم، بايد بپذيريم كه تفكر، عبادت است. دانشجويي و دانش‌خواهي وظيفه هر مسلمان است و شايسته‌سالاري پيام عاشوراي حسيني است.

مباني فكري در اسلام براي ايجاد تحول دوجانبه به مراتب از ديگر اديان وسيع‌تر و جامع‌تر است. آيه شريفه قرآن كريم است كه خداوند سرنوشت هيچ قومي را تغيير نمي‌دهد، مگر آنكه خود اقدام به تغيير نمايند. لذا براي دستيابي به آرمان‌هاي مقدس نظام جمهوري اسلامي، شناخت دقيق دين و برداشت صحيح از آيات و روايات مي‌تواند زمينه فكري مناسبي را در جامعه ايجاد كند كه از برخورد عقايد و فكرسازي، راه‌حل مشكلات و تنگناها به سهولت پيدا خواهد شد.

روز ملي صادرات تنها دستمايه‌اي براي تفكر در اين زمينه، برخورد عقايد و فكرسازي براي رسيدن به جهش صادراتي است. از اين رو لازم است كه در ايجاد و تقويت تشكل‌هاي صادراتي، گفت‌وگوي بي‌پرده و صحيح و يافتن افكار متعالي‌تر براي سرعت بخشيدن به حركت صادرات، تلاش مضاعفي از سوي مسؤولان كشور و نيز دست‌اندركاران صادرات صورت پذيرد تا با مشاركت، همفكري و همدلي راهكارهاي منطقي و قابل اجرا شناسايي شود. آنگاه مي‌توان به برنامه‌ريزي‌ها،‌ اجراي شايسته برنامه‌ها و دستيابي به اهداف اميدوار بود.
+ نوشته شده در  شنبه بیست و نهم مهر ۱۳۹۱ساعت 14:14  توسط خودم  | 

خدا از آن همه است.

خدا از آن همه است. از آن من، از آن شما، از آن یکایک من و شما.
خدا نمایندگی انحصاری ندارد.
 خدا به تعداد آدم‌ها در زمین شعبه دارد.
 خدا تنها امکانی است که هیچ‌کس نمی‌تواند از من وشما بگیرد.
خدا تنها دارایی است که فقیران بیشتر از ثروت‌اندوزان دارند.
خدا تنها قدرتی است که مظلومان بیش از ستمگران دارند.
خدا تنها پناهگاهی است که امنتیش هیچگاه به مخاطره نمی‌افتد و حفاظ حصارش خلل نمی‌پذیرد.
 خدا تنها روزنه امیدی است که هیچ‌گاه بسته نمی‌شود.
خدا تنها کسی است که با دهان بسته هم می‌توان صدایش کرد و با پای شکسته هم می‌توان سراغش رفت.
خدا تنها معشوقی است که به عاشقان خود عشق می‌ورزد.
خدا تنها قاضی است که در قضاوتش احتمال ظلم و خطا نمی‌رود و عدالتش کمترین خدشه‌ای نمی‌پذیرد.
خدا تنها خریداری است که اجناس شکسته را بهتر برمی‌دارد و بیشتر می‌خرد.
خدا تنها حاکمی است که دنبال راهی برای خلاصی محکوم می‌گردد.
 خدا تنها دارنده‌ای است که بی‌منت و چشمداشت می‌بخشد.
خدا تنها دادستانی است که راه‌های فرار را نشان خلافکار می‌دهد و کلید زندان را در جیب می‌گذارد و چشمش را بر خطای گناهکار می‌بندد.
خدا تنها محبوبی است که محبان خود را تر وخشک می‌کند.
 خدا تنها سلطانی است که دلش با بخشیدن خنک می‌شود نه با تنبیه کردن.
 خدا تنها کسی است که دشمنانش را هم بر سر سفره اطعامش می‌نشاند و به منکران و تکذیب‌کنندگانش هم روزی می‌دهد.
خدا تنها کسی است که علی‌رغم دانستن، چشم می‌پوشد و در عین توانستن، در می‌گذرد و می‌بخشد.
خدا تنها حاکم مقتدری است که هیچگاه در خانه‌اش را نمی‌بندد و هیچ‌کس را از در خانه‌اش نمی‌راند.
خدا تنها مالکی است که درخواست متقاضیان آزارش نمی‌دهد و اصرار و پافشاری خواهشگران، کلافه‌اش نمی‌کند.
 خدا تنها پادشاهی است که ملاقاتش نیاز به وقت قبلی ندارد.
خدا تنها کسی است که برای همگان بهترین را می‌خواهد و از عهده تأمینش هم برمی‌آید.
خدا تنها متعهدی است که اگر امانت وجودت را به دستش بسپاری بهتر از خودت مراقبت و محافظتش می‌کند و بیشترین سود را نصیبت می‌سازد.
 خدا تنها کسی که اگر یک قدم به سویش برداری، ده قدم به سویت پیش می‌آید و اگر به سمتش راه بروی، به سمت تو می‌دود.
 خدا تنها کسی است که اگر از تو محبت ببیند، زیردینت نمی‌ماند و با قدردانی شگفت و بی‌نظیرش تو را شرمنده می‌گرداند.
 خدا تنها کسی است که وقتی همه رفتند، می‌ماند و وقتی همه پشت کردند، آغوش می‌گشاید و وقتی همه تنهایت گذاشتند، محرمت می‌شود.
خدا تنها حاکم مقتدری است که برای بخشیدن گناهکار، هزاران بهانه می‌تراشد، هزاران وسیله می‌سازد و انواع عذرها و بهانه‌ها را به دست خطاکار می‌دهد تا تبرئه‌اش کند


+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و ششم مهر ۱۳۹۱ساعت 10:40  توسط خودم  | 

نظر درس‌آموز رهبر انقلاب درباره "دختران بدحجاب
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با روحانیون و طلاب استان خراسان رضوی ضمن تاکید بر مسلح شدن به سلاح معرفت و استدلال در مواجهه با جوانان، سماحت و مدارا را در این مواجهه ضروری دانستند.
به گزارش جهان به نقل از رجانیوز، ایشان در این زمینه به حجاب برخی حاضرین در مراسم استقبال اشاره کرده و فرمودند:  «خودتان را مجهز کنید، مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانونهاى فرهنگى - هنرى بروید و پذیراى جوانها باشید. با روى خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّة من نبیّه»، که ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس»؛ مدارا کنید. ممکن است ظاهر زننده‌اى داشته باشد؛ داشته باشد. بعضى از همینهائى که در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقاى مهمان‌نواز، هم بقیه‌ى آقایان - الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانمهائى بودند که در عرف معمولى به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته‌ى به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاى این حقیر باطن است؛ نمى‌بینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئى هستم / آیا تو چنان که مینمائى هستى؟».  ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهى از منکر هم میکند؛ نهى از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. بنابراین با قشر دانشجو ارتباط پیدا کنید.»

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و ششم مهر ۱۳۹۱ساعت 10:40  توسط خودم  | 
 

. زیارت یکی از ویژگی های فرهنگ تشیع است و دست کم می توان گفت در هیچ یک از مذاهب اسلامی «زیارت» از چنین جایگاهی برخوردار نیست. احادیث بسیاری از ائمه اطهار(ع) در آداب زیارت وارد شده و فلسفه و هدف آن تبیین شده است.


علمای شیعه نیز از همان قرن های آغازین ادعیه و زیارات وارده را گردآوری کرده اند. کتاب ارجمند کامل الزیارات یکی از این آثار کهن و برجسته است. در این کتاب آداب زیارت امام رضا(ع) چنین روایت شده است:هرگاه به زیارت قبر علی بن موسی الرضا(ع) در توس رفتی هنگام خروج از منزلت غسل کن و در وقت غسل بگو: خدایا من را پاک و دلم را پاکیزه نما، سینه ام را فراخ کن، و مدح و ستایش خودت را بر زبانم جاری کن، زیرا هیچ قوه و نیرویی وجود ندارد مگر به واسطه تو، خدایا این غسل را برای من پاک کننده و شفاء و نور قرار بده.
و هنگامی که از منزل خارج شدی جنب درب بایست و بگو:
خدایا صورتم را به سوی تو متوجه کردم، و اهل و مالم و آن چه را که به من عطاء کردی پیش تو گذاردم و به تو اطمینان کردم پس مرا ناامید مکن ای کسی که هر که را تو اراده کنی او ناامید نمی شود و آن کس را که حفظ کنی ضایع نمی شود و هنگامی که به سلامت به مقصد رسیدی غسل کن .سپس جامه ات را بپوش و پای برهنه درحالی که با وقار و آرامش حرکت می کنی گام بردار و درحال حرکت تکبیر (الله اکبر) و تهلیل (لااله الا الله) و تسبیح(سبحان الله) و تحمید (الحمدلله) بگو و خدا را به مجد و بزرگی یاد کن.
سعی کن قدم هایت را کوتاه برداری و در موقع داخل شدن به روضه منوره آن حضرت بگو: کمک می جویم به نام خدا و ذات اقدسش و شهادت می دهم که بر شریعت و ملت رسول خدا، هستم، شهادت می دهم که معبودی غیر از خدا نیست، او یکتاست و شریک و انبازی ندارد، و شهادت می دهم که محمد بنده و فرستاده اش می باشد و شهادت می دهم که علی ولی خدا است. سپس به طرف قبر مطهرش اشاره کن و رو به صورت قبر کن و قبله را پشت سر بگیر و بگو: شهادت می دهم که معبودی غیر از خدا نبوده و او تنهاست و انبازی ندارد، وشهادت می دهم که محمد (ص) بنده و فرستاده اش بوده و سرور اولین و آخرین است، شهادت می دهم که او آقای انبیاء و فرستاده شدگان است، خدایا رحمتت را بر محمد که بنده و رسول و نبی تو و سرور تمام خلائق می باشد بفرست، رحمتی که غیر از تو دیگری بر احصاء و تعیین اندازه اش قادر نیست.
خدایا رحمتت را بر امیر مومنان علی بن ابی طالب(ع) که بنده و برادر رسولت بوده و کسی است که او را برگزیدی و راهنما برای هر کس از مخلوقات که بخواهی و دلیل و نشانه بر کسی که او را به رسالت برانگیخته ای قرارش دادی بفرست، او در روز قیامت به عدل تو حکم می‌کند و منازعات بین مخلوقات را فیصله می دهد، نگاهبان بر تمام امور است و درود و رحمت و برکات خدا بر او باد.خدایا رحمتت را بر فاطمه که دختر پیغمبر و همسر ولی تو و مادر دو سبط پیامبرت یعنی حسن و حسین که دو سرور جوانان اهل بهشت هستند می باشد بفرست.
خدایا رحمتت را بر حسن و حسین که دو سبط پیغمبرت بوده و دو سرور جوانان اهل بهشت هستند بفرست ایشان به پا خاسته اند بین خلق تو، نشانه و دلیل هستند بر کسی که او را به رسالت و پیغمبری برانگیخته ای به عدل تو در روز قیامت حکم می کنند و منازعات بین مردم را فیصله می دهند.
خدایا رحمتت را بر علی بن الحسین که سرور عابدین و بنده تو بوده بفرست، بین خلق تو به پا خاسته و جانشین تو بر خلق است، نشانه و دلیل است بر کسی که او را به رسالت و پیغمبری برانگیخته ای به عدل تو در روز قیامت حکم می کند و منازعات بین مردم را فیصله می دهد.
خدایا رحمتت را بر محمد بن علی که بنده و ولی دینت و جانشین تو در زمین هست بفرست، شکافنده و تشریع کننده علم انبیاء است، عدل تو را به پا نموده و به دینت و دین پدران صادق و راستگویش مردم را دعوت کرده است، خدایا رحمتی بر او بفرست که غیر از تو دیگری بر احصاء و تعیین مقدارش قادر نباشد.
خدایا رحمتت را بر جعفر بن محمد که صادق و عبد و ولی دین و حجت تو بر تمام خلائق است بفرست، راستگو و نیکوکار می باشد. خدایا رحمتت را بر موسی بن جعفر که کاظم (مسلط بر خشم) و بنده نیکوکار تو است بفرست زبان تو در بین مخلوقاتت بوده، به علم تو سخن گفته و حجت تو بر مردمان است خدایا رحمتی بر او بفرست که غیر از تو دیگری بر احصاء و تعیین مقدارش قادر نباشد.
خدایا رحمتت را بر علی بن موسی که رضا و خشنود و پسندیده تو است بفرست، بنده تو و ولی دینت می باشد، عدل تو را به پا کرده و مردم را به دین تو و دین پدران صادق و راستگویش دعوت کرده خدایا رحمتی بر او بفرست که غیر از تو دیگری بر احصاء و تعیین مقدارش قادر نباشد.
خدایا رحمتت را بر محمد بن علی و علی بن محمد که به امر تو به پا خاسته و از طرف تو اداء وظیفه نمودند بفرست، آن دو شاهد و ناظر بر خلق بوده و ستون های دین و قوام بخش آن هستند خدایا رحمتی بر آن ها بفرست که غیر از تو دیگری بر احصاء و تعیین مقدارش قادر نباشد.
خدایا رحمتت را بر حسن بن علی که به امر تو عمل کرد و در بین خلق تو به پا خاست بفرست حجت تو است و از طرف پیغمبرت اداء وظیفه کرد و شاهد و ناظر تو است بر خلائق، به کرامت تو اختصاص داده شده و به طاعت تو و طاعت رسولت مردم را دعوت کرده است.
خدایا رحمت خود را بر تمام ایشان شامل گردان، رحمتی که غیر از تو دیگری بر احصاء و تعیین مقدارش قادر نباشد.
خدایا رحمتت را بر حجت و ولی خود که قائم در بین مردم است بفرست، رحمتی فراوان و غیرقابل زوال، خدایا در فرج حجتت شتاب کن و او را یاری فرما، خدایا در دنیا و آخرت ما را با او قرار بده.
خدایا به واسطه زیارت و محبت ایشان به تو تقرب می جویم، دوستدارانشان را دوست و دشمنانشان را دشمن دارم، خیر دنیا و آخرت را به واسطه ایشان نصیب من گردان، در دنیا و آخرت غم و اندوهم را به واسطه ایشان برطرف فرما، به واسطه ایشان هول و وحشت های قیامت را از من برکنار بدار.
سپس بالای سر مبارک بنشین و بگو: درود بر تو ای حجت خدا، درود بر تو ای ولی خدا، درود بر تو ای نور خدا در تاریکی های زمین، درود بر تو ای ستون دین، درود بر تو ای وارث آدم برگزیده، درود بر تو ای وارث نوح پیغمبر خدا، درود بر تو ای وارث ابراهیم خلیل ا...، درود بر تو ای وارث موسی کلیم و سخن گوی با خدا، درود بر تو ای وارث عیسی ، درود بر تو ای وارث حضرت محمد (ص) محبوب خدا، درود بر تو ای وارث حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام ولی خدا، درود بر تو ای وارث حضرت امام حسن و امام حسین علیهما السلام دو سرور جوانان اهل بهشت، درود بر تو ای وارث حضرت علی بن الحسین (ع) سرور عابدین، درود بر تو ای وارث حضرت محمدبن علی(ع) شکافنده و تشریح کننده علوم اولین و آخرین، درود بر تو ای وارث حضرت جعفر بن محمد (ع) صادق و نیکوکار و پرهیزکار و پاکیزه، درود بر تو ای وارث حضرت موسی بن جعفر (ع) مسلط بر خشم و غضب خود، درود بر تو ای راستگو و ای شهید ، درود بر تو ای وصی و نیکوکار و پرهیزکار، شهادت می دهم که تو نماز را بپاداشتی و زکات را داده و به معروف امر و از منکر و قبیح نهی فرمودی و خدا را خالصانه پرستیدی تا وقتی که اجل تو را دریافت.
درود بر تو ای اباالحسن (ع) و رحمت و برکات خدا نیز بر تو باد.
سپس تکیه بر قبر کن و بگو: خدایا از سرزمین خود که حرکت کردم تو را قصد کرده و شهرها را که طی کرده و پشت سر نهاده ام به نیت تو حرکت کرده ام به امید این که رحمتت شامل حالم شود پس مرا ناامید مکن و بدون این که حاجتم را روا کنی به وطنم برمگردان، خدایا به آمدنم بر قبر پسر برادر پیامبر و رسولت (ص) رحم نما و من را مورد عنایت قرار بده، ای علی بن موسی الرضا (ع) پدر و مادرم فدایت!به نزدت آمده ام در حالی که زائر و مسافر بوده و از جنایت هایی که بر نفس خویش کرده و بار گناهی که بر پشتم سنگینی می کند به تو پناهنده شده ام پس در روز حاجت و نیازمندی ام شفیع من نزد پروردگار باش چه آن که تو نزد خدا مقامی پسندیده داری و در دنیا و آخرت پیش حق تعالی وجیه و آبرومند می باشی. سپس دست راست را بلند و دست چپ را بر روی قبر بگذار و بگو:بار خدایا من به واسطه حب و دوستی ایشان به تو تقرب می جویم، خدایا من آخرین نفر ایشان را دوست دارم همان طوری که اولین نفرشان را دوست دار هستم، و بی زاری می جویم از هر ??یگانه ای نسبت به آنها.سپس به پایین پای مبارک برو و بگو: یا اباالحسن(ع) رحمت خدا بر تو، رحمت خدا بر تو و بر روح و بر جسم تو، صبر کرده و در مشکلات و ناملایمات شکیبا بودی، تو راستگو و مورد تصدیق می باشی، خدا بکشد کسانی را که تو را با دست ها و زبان ها کشتند.
سپس در لعنت بر قاتلان امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) و تمام قاتلین اهل بیت رسول خدا (ص) اصرار کن.
سپس از پشت قبر به بالا سر برگرد و در آنجا دو رکعت نماز به این کیفیت بخوان: در رکعت اول سوره حمد و یس و در رکعت دوم بعد از حمد سوره الرحمن را قرائت کن.
و پس از فراغت از آن برای خود بسیار دعا کن و در تضرع و زاری مبالغه نما و برای پدر و مادر و برادران ایمانی خود تا می توانی دعا کن و هر مقداری که خواستی در آن جا اقامت کن.
و سپس دو رکعت نماز را نزدیک قبر مطهر به جا بیاور.
منبع:http://www.khorasannews.com
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و ششم مهر ۱۳۹۱ساعت 10:39  توسط خودم  | 
 

من آخرت را دیده‌ام؛ بهشت واقعیت دارد
یک جراح معروف آمریکایی ادعا می‌کند در مدتی که در کما به سر می‌برده، به جهان آخرت سفر کرده و بهشت را به چشم خود دیده است.
به نقل از قدس‌آنلاین، دکتر «ابن الکساندر»، استاد دانشکده پزشکی هاروارد و جراح معروف مغز و اعصاب، ادعا می‌کند که این اتفاق در دوران کمای یک‌هفته‌ای وی در پاییز سال 2008 رخ داده است.
وی می‌گوید که در دوران کما ابتدا خود را بر روی ابرها در حال پرواز دیده و پس از آن شاهد عبور موجودات شفاف و نورانی در آسمان بوده که از خود خطی نوار مانند به جا می‌گذاشته‌اند.
این جراح آمریکایی در مطلب اصلی شماره این هفته نشریه «نیوزویک» نوشت: «بر پایه یافته‌های کنونی پزشکی درباره مغز و ذهن، هیچ‌کس نمی‌تواند در دوران کما حتی ذره‌ای هوشیاری به دست آورد، چه برسد به این‌که مانند من پدیده‌ای چنین واضح را مشاهده کند.»
الکساندر در ادامه مدعی شده است که یک زن ناشناس در مسیر او را همراهی کرده است. وی می‌افزاید که از این موجودات آسمانی پیام‌های امیدبخش دریافت می‌کرده و این پیام‌ها به شیوه‌ای فراتر از ارتباط کلامی به او منتقل می‌شده‌اند.
وی ادعا می‌کند که پس از آن به فضایی نامحدود و کاملاً تاریک رفته که به او آرامش مطلق داده است. الکساندر این فضا را خانه خدا می‌داند.
این جراح آمریکایی ماجرای تجربه خود را در کتابی با عنوان «اثبات بهشت: سفر یک جراح مغز و اعصاب به جهان آخرت» به نگارش درآورده که اواخر ماه جاری میلادی به چاپ خواهد رسید.
الکساندر تأکید کرده است: «من هنوز پزشک و کاملاً اهل حقایق علمی هستم، اما در نگاه عمیق‌تر، نسبت به گذشته‌ام تفاوت بسیاری کرده‌ام، چون به بارقه‌ای از حقیقت دست یافته‌ام

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و ششم مهر ۱۳۹۱ساعت 10:39  توسط خودم  | 
)

در سال 203 و به قولى 202 هجرى قمرى که حضرت رضا علیه السلام در طوس به شهادت رسیدند بدن مطهر آن امام همام را در باغ حمید بن قحطبه و در کنار قبر هارون خلیفه عباسى به خاک سپردند و نخستین بناى حرم مطهر همان بقعه هارون الرشید است که بعدها حرم را روى دیوارهاى قدیمى آن بنا نهادند و از آن به بعد طوس به مشهد الرضا تغییر نام یافت.

نکته2
 


در سال 400 هجرى قمرى به دستور سلطان محمود غزنوى بناى بقعه و حرم تجدید بنا و مناره‎اى بر آن افزوده شد و پس از آن در زمان‎هاى مختلف اقداماتى به مرور صورت گرفته است .

نکته3
 


سنگ مرقد نخستین که برای مشخص نمودن مدفن امام بر زمین نصب شده، سنگ بنای ساخت ضریح هم بوده است. آنچه مسلم است تا قرن هشتم هجری قمری ضریحی بر مضجع شریف نصب نبوده است.

نکته4
 


در ابتدا حرم مطهر به صورت بنایی ساده، با مصالح ویژه آن دوران بنا شده بود، چنانکه بقعه مطهر تنها یک در ورودی ساده در پیش روی مبارک داشت و دارای تزئیناتی مختصر به سبک آن زمان بود.

نکته 5
 


مشهور است که از زمان صفویان گذاشتن ضریح بر مرقد امام مرسوم شده است و برخی احتمال دادند که ساخت ضریح از عصر تیموریان متداول گشته است.

نکته6
 


28 هزار لامپ در حرم امام رضا علیه السلام روشن می‎باشد، که اکنون علاوه بر 28 هزار شعله برق، شش هزار لوستر نیز در ابعاد مختلف و با قدمت‎های طولانی مورد استفاده قرار گرفته است.

نکته7
 


ضریح اول، ضریحی چوبی بوده، با تسمه‎های فلزی و پوششی از صفحات طلا و نقره. این ضریح در زمان شاه طهماسب صفوی یعنی سال 957 هجری قمری ساخته و بر روی صندوق چوبی مضجع منور نصب می‎شود. در سال 1311 همزمان با تعویض صندوق به دلیل فرسودگی پایه‎ها ضریح برچیده شده، پوشش طلا و نقره و جواهرات آن از چوب‎ها جدا و به خزانه آستان قدس منتقل می‎شود.

نکته8
 


ضریح دوم، ضریحی بوده فولادی مرصع، معروف به ضریح نگین نشان. این ضریح در سال 1160 به دستور شاهرخ فرزند رضا قلی میرزا نوه نادرشاه ساخته و به وقف بر فراز مرقد شریف نصب می‎شود. ضریح فولادی یا ضریح نگین نشان سقف نداشته، پنجره‎ها و شبکه‎های چهار طرف آن دارای گوی و ماسوره‎هایی بوده است که با نگین‎های کوچک یاقوت و زمرّد تزیین یافته و تعداد آنها به 2000 بالغ می‎شده است. به دلیل وضعیت ویژه این ضریح ذیلاً به عین کتیبه آن اشاره می‎شود. «نیاز رحمت ایزد مستعان، و تراب اقدام زوّار این آستان ملک پاسبان، سبط سلطان نادر شاه الحسینی الموسوی الصفوی، بهادرخان به وقف و نصب این ضریح و قبه‎های مرصع چهار گوشه ضریح مقدس مبارک موفق گردید. ( سنه 1160قمری) »

نکته9
 


در زمان تولیت میرزا سعیدخان برای مصون ماندن نذورات داخل ضریح دوم ، شبکه و پوشش طلایی روی ضریح منور قرار می‎گیرد، و بدین ترتیب سقف آن پوشش می‎یابد. این ضریح به دلیل وقف دائمی بودن تا قبل از شروع عملیات جایگزینی و نصب اخیر ضریح مطهر جدید یعنی پنجمین ضریح بر مضجع شریف و زیر ضریح پیشین قرار داشت. ضمن عملیات اخیر محل نصب این ضریح تغییر یافت و به قسمت تحتانی حرم مطهر منتقل گردید.

نکته10
 


در عصر پادشاهی فتحعلی شاه قاجار ضریحی فولادی و ساده به ابعاد (3×4) و ارتفاع 2 متر ساخته و روی ضریح نگین نشان (ضریح دوم) نصب می‎شود که در اصل ضریح سوم محسوب می‎شود.

نکته11
 


سقف ضریح سوم با چوب‎های طلاکوب پوشش داشته و در سمت پایین ضریح در کوچک مرصعی قرار داشته است. به دلیل کوچکی و غیر مناسب بودن این ضریح پس از مدتی برداشته شده و به جای آن ضریح چهارم نصب می‎گردد. در حال حاضر این ضریح در موزه مرکزی آستان قدس رضوی در معرض تماشای بینندگان قرار دارد.

نکته12
 


ضریح چهارم ضریح ملمع یا ضریح طلا و نقره، معروف به شیر و شکر است، این ضریح در سال 1338 بر روی ضریح نگین نشان یا ضریح دوم نصب می‎گردد.

نکته13
 


طراحی ضریح چهارم توسط مرحوم استاد حافظیان انجام یافته و تحت نظارت ایشان کار اجرا و قلمزنی توسط مرحوم استاد هنرمند حاج محمد تقی ذو فن اصفهانی انجام گرفت.

نکته14
 


ضریح چهارم دارای 05/4 متر طول و 06/3 متر عرض و 90/3 ارتفاع و 14دهانه به نشان چهارده معصوم بوده است. اضافه بر بهره‎برداری از طلا و نقره و جواهرات .

نکته 15
 


پایه‎ها، ستون‎ها، کتیبه‎های سیمین با نقش‎های مختلفی در نهایت مهارت قلمزنی شده بود. بین هر دو زاویه از پنجره‎های ضریح مقدس یک صفحه بیضی شکل از طلا، که مجموعاً به هیجده عدد می‎رسید و هر یک به وزن تقریبی پنجاه مثقال بود احادیثی درباره فضیلت زیارت حضرت رضا علیه السلام به خط حاج شیخ احمد زنجانی معصومی کتیبه نوشته شده است .

نکته 16
 


بر روی هر یک از دهانه‎های ضریح مقدس، از سمت پیش روی مبارک اسمی از اسمای چهارده معصوم علیهم السلام بر صفحه‎ای فیروزه نشان از طلا و به خط ثلث و به قلم مرحوم حاج شیخ احمد زنجانی معصومی مکتوب بود. در بالای صفحات بیضی شکل، کتیبه‎ای از نقره به طور برجسته، سوره مبارکه هل اتی را به قلم همان کاتب در برداشت.

نکته 17
 


در چهار گوشه ضریح چهار خوشه انگور به عنوان نمادی از نحوه شهادت حضرت قرار داشت. بالای کتیبه سوره مبارکه «یس» و بر لب ضریح چهل و چهار برگ از نقره ملمع بین چهل و چهار گلدان ملمع نصب شده بود که بر روی صفحه مدور و محدب هر یک از آنها اسمی از اسمای حسنی الهی به طور برجسته و به خط ثلث و به رنگ سفید در زمینه لاجوردی مکتوب بود.

نکته 18
 


پس از گذشت بیش از چهل سال از نصب ضریح پیشین موجباتی همچون فرسودگی، و سست شدن پایه‎ها و ساختار ضریح و ساییدگی پوشش و روکش‎های نقره‎ای و طلایی آن، ساخت و نصب پنجمین ضریح را ضروری می‎نمود.

نکته 19
 


به دستور مقام معظم تولیت آستان قدس رضوی حضرت آیة الله واعظ طبسی، از سال 1372 مطالعات و بررسی‎های مقدماتی ساخت ضریح آغاز گردید، و به دنبال آن طرح‎های متعددی از طرف هنرمندان نامی کشور ارایه شد و نهایتاً توفیق طراحی ضریح نصیب استاد برجسته نگارگری کشور جناب آقای فرشچیان گردید.

نکته20
 


به منظور ساختن آخرین ضریح نخست بر اساس طرح موجود پایه‎ها و ساختار ضریح که ترکیبی از کار آهنگری و نجاری است توسط واحدهای مربوطه در آستان قدس رضوی در نهایت استحکام انجام گرفت و ساختاری مرکب از آهن و فولاد و چوب گردو برای نصب روکش‎ها و پوشش طلا و نقره ساخته شد.

نکته21
 


با آماده شدن طرح استاد فرشچیان کار قلمزنی و زرگری و به عبارت دیگر اجرای طرح که اساس کار ساخت ضریح و صورت پذیری آنست از تاریخ 12/11/75 تحت نظارت عالیه هنری استاد فرشچیان شروع شد و از میان چند نفر از هنرمندان قلمزن همچنان توفیق کار قلمرنی ضریح مطهر، نصیب استاد خدادادزاده اصفهانی گردید.

نکته 22
 


پس از چهار سال با کار بی وقفه روزانه و بعضاً شبانه و همچنین با کار متوسط روزانه شش نفر در کمال ظرافت و امتیاز هنری و در نهایت صلابت و استحکام کار قلمزنی پایان یافت و ضریح برای حمل و نصب آماده گردید. از ویژگی‎های ضریح مطهر جدید، ضخامت پوشش نقره‎ای آن است که حتی بعضاً به بیش از سه میلیمتر می‎رسد.

نکته 23
 


عملیات اجرایی برچیده شدن ضریح پیشین و نصب پنجمین ضریح از شامگاه روز شنبه 21/10/79، پس از مراسم غبارروبی آغاز گردید، و با هماهنگی کامل نیروهای فنی - تخصصی مورد نیاز به طور متوسط روزانه هفتاد نفر در سازمانی منظم و منسجم با تقسیم کار و تعیین مسئولیت هر یک از بخش‎های عملیاتی و مدیران مربوطه طبق جدول زمان‎بندی شده، تحت مدیریت جناب آقای مهندس مهدی عزیزیان، مدیر عامل سازمان عمران و توسعه حریم حرم امام رضا علیه السلام به مدت پنجاه روز جریان خود را طی نمود. کار بنای عشق و کعبه مقصود، و فراز آمدن معبد خورشید در فضایی معنوی و شورانگیز آغاز شد.

نکته 24
 


محدوریت وقف به نصب بودن ضریح و عدم جواز شرعی انتقال آن از یک سو و از طرف دیگر، وجود موانع و مشکلات جدی فنی و معماری بر سر راه استحکام سازی پایه‎های نصب ضریح جدید موجب گردید تا پس از بررسی و مطالعات زیاد چاره کار به انتقال ضریح به قسمت زیرین حرم مطهر و نصب محاذی اطراف مضجع شریف دیده شود.

نکته 25
 


از جمله اقدامات اساسی دیگری که همزمان با نصب ضریح مطهر صورت پذیرفت، بتون ریزی و کف سازی و مفروش نمودن کف حرم مطهر با سنگ‎های مرمر بسیار نفیس همراه با کانال کشی و برقراری سیستم تهویه و هوا دهی زمینی و دیواری است، و نیز مرمت آیینه کاری‎ها و کاشی‎کاری‎ها و کتیبه‎های روضه منوره از جمله دیگر اقداماتی بود که در جریان عملیات نصب ضریح به آن مبادرت شد.

نکته 26
 


سنگ پلاک پیشین مضجع، که مرکب از 12 قطعه سنگ بود برداشته شده، به موزه مرکزی آستان قدس رضوی انتقال یافت، و به جای آن سنگ نفیس مرمر یکپارچه به طول 20/2 و عرض 10/1 و ارتفاع 90 سانت که در نهایت جلا و صفا و زیبایی حجاری شده بود نصب گردید.

نکته 27
 


در اطراف ضریح مطهر به نشانه چهارده معصوم چهارده دهانه به شکل محراب طراحی و اجرا شده است. سیر نقش‎ها و جهت قوس‎های آن یکدیگر را همراهی و تکمیل کرده، و مدار یگانه آنها که نهایتاً به مرکز و نقطه واحدی می‎رسد، تداعی کننده اصل اصیل عرفانی مشاهده وحدت در کثرت و کثرت در وحدت می‎باشد، و نیز وحدانیت ذات باری‎تعالی و قائمیت و بازگشت پذیری کائنات و ممکنات را به او متجلی می‎سازد.

نکته 28
 


در هشت لچکی چهار گوش ضریح مطهر، به سبک هنر اصیل ایرانی، از گل آفتابگردان که نمادی از شمس الشموس که یکی از القاب امام رضا علیه السلام است نقش‎هایی تعبیه شده است. در اطراف ضریح مقدس گل‎هایی پنج و هشت برگی به نشانه خمسه طیبه و هشتمین امام طراحی و اجرا شده است.

نکته 29
 


دو سوره مبارکه «یس» و «هل اتی»، در بالای ضریح مطهر به صورت کتیبه دور تا دور ضریح نوشته شده است. طول کتیبه بالایی یعنی سوره مبارکه «یس» دارای 66/17 و عرض 18 سانتیمتر و طول کتیبه «هل اتی» 76/16 و عرض آن 14 سانت می‎باشد، هر دو کتیبه و دیگر خطوط بیرونی و داخلی ضریح مطهر که مشتمل بر آیاتی از کلام الله مجید و اسمای حسنی الهی و نام‎های حجج خداوندی است، در کمال قوت و استحکام توسط خوشنویس نامی جناب آقای موحد نوشته شده است.

نکته30
 


برای اولین بار پوشش داخلی ضریح مطهر، سقف و دیوارهای آن با نقش و نگارها و کتابت اسماء الهی، با خاتم‎کاری یه طرز بسیار بدیع و زیبا تزیین یافته است. طراحی نقوش داخل ضریح مطهر، توسط استاد فرشچیان انجام یافته، و اجرا و یا خاتم‎کاری توسط استاد هنرمند کشتی آرای شیرازی و همکارانشان صورت پذیرفته است.

نکته31
 


ضریح مطهر جدید حدود 12 تن وزن داشته، ضخامت پوشش نقره‎ای و طلایی آن و اتصال روکش‎های بدون پیچ یکی از ویژگی‎های این ضریح است. طول ضریح 78/4 و عرض آن 37/3 و ارتفاع آن با محاسبه سنگ پایه 96/3 متر می‎باشد.

نکته32
 


حرم مطهر مجموعه‎ای است تقریباً مدور، که مرکز آن مضجع منور امام ابوالحسن الرضا علیه السلام قرار دارد. همچنین حرم مطهر که گنبد درخشان و طلایی برفراز آن قرار دارد، تقریباً در مرکز بناهای آستان مقدس واقع شده، و از نقطه نظر معماری و هنری بسیار بدیع و استوار، و زیبا و دل انگیز است.

نکته33
 


سالانه در این حرم مطهر بیش از 700 هزار مُهر نماز مورد استفاده و جایگزین مُهرهای شکسته و کثیف می‎شود.

نکته34
 


نام‎های حرم مقدس امام رضا علیه السلام به ترتیب ذیل می‎باشد:
آستان ملائک پاسبان - ارض اقدس - بقعة مبارکه - حرم مطهر - روضة رضویه - روضة مقدسه - روضة منوره - عتبة عالیه - قبلة هفتم - کعبة آمال - مرقد ملکوتی - مرقد منور - مضجع شریف - معین الضعفاء.

نکته 35
 


سقف حرم دارای دو پوشش است، پوشش اول: که از زیر مشهود است، به صورت مقعر و مقرنس بوده، ارتفاع آن از سطح حرم تا نقطه پایانی سقف 80/18 متر می‎باشد، و پوشش دوم: همان لایه خارجی گنبد مطلی است.

نکته 36
 


حرم مطهر تقریباً به شکل مربع بوده، و مساحت آن پس از توسعه‎یی که پس از انقلاب اسلامی انجام شد، به 139 متر مربع بالغ شده است، سطح حرم با سنگ مرمر مفروش گردیده، و تمام ازاره دور حرم با کاشی‎های ممتاز و ظریف چینی مانند، با رنگ‎های بسیار دلپذیر، مشهور به کاشی‎های سنجری مزین شده است، بر روی این کاشی‎ها آیات قرآن و احادیث معصومین علیهم السلام با خط رقاع و ثلث، همراه با نقش‎های اسلیمی نوشته و تزئین یافته است.

نکته 37
 


از طریق چهار صفه یا ممر حرم مطهر، با رواق‎های اطراف اتصال یافته، و زائرین از طریق آنها حضور حضرت تشرف حاصل می‎نمایند. پیش از این، در ضلع جنوبی حرم مطهر (پیش روی مبارک)، دو محراب بسیار نفیس و ممتاز از جنس کاشی چینی نصب بوده، که پس از توسعه به لحاظ قدمت و نفاست، به موزه آستان قدس منتقل شده است.

نکته 38
 


حرم مطهر در اوایل قرن ششم یعنی دوران سلطان سنجر سلجوقی، با کاشی‎های بسیار نفیس تزیین یافته، و وجود تاریخ 612 هجری قمری، که بیانگر دوران سلطنت سلطان محمد خوارزم‎شاه می‎باشد، گویای اقدامات و فعالیت‎هایی است، که در این زمان، در زمینه توسعه و مرمت ابنیه حرم مطهر انجام یافته است.

نکته 39
 


حرم پاک امام، اضافه بر جلال معنوی و جذبه روحانی، و زیبایی و شکوه معماری، مزین به برخی از نفایس و مآثر ارزشمند است، تعدادی از هدایای بزرگان و حکمرانان گذشته، در قاب‎هایی تعبیه شده، در مکان‎هایی از حرم مطهر، در برابر دید زائران قرار دارد. این جواهرات و نفایس که در هشت قاب چیده شده، شامل 104 قلم اشیای مختلف است. قدیمی‎ترین آنها سلیمانیه‎هایی است، با دور نقره، مربوط به 550 سال قبل، و دیگر شمشیری جواهر نشان و خنجر الماس نشان، و مروارید و تسبیح و انگشترهایی از الماس و برلیان درشت.

نکته40
 


گنبد حرم از آجر ساخته شده، و سپس روی آن را با الواح مسی، که روکشی از طلا دارد پوشانده‎اند، تذهیب این گنبد برای آخرین بار در سال 1010 تا 1016، در زمان شاه عباس صورت گرفته، و به طوری که از گفته‎های محققان بر می‎آید، رویه و سطح این گنبد پیش از آن کاشی‎کاری بوده است


+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و ششم مهر ۱۳۹۱ساعت 10:38  توسط خودم  | 

سالروز ازدواج حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام

شور بی پایان

ستاره های چشمک زن، ریسمان بسته اند آسمان کوچه هایی را که قرار است از امشب، مهربانی هایتان را در آنها قدم بزنید.


کوچه هایی که هم قدم می شوند از امشب جاده های زندگی را با شما. دیوارهای مدینه کل می کشند پیوند خجسته ابر و باران را، دریا و موج را، رود و آبشار را و عشق و پرواز را که از امشب، پرندگی در نگاه های مهربانانه شما به اوج خواهد رسید.

صدای دست ابرها را که بر دف ماه می کوبند، نسیم در ردپایتان می ریزد تا خاک، لبخند بزند آرامش قدم های همراه و صمیمیتان را که زندگی را بر چشم های ناپیدای جاده های بی پایانش هم قدم شدید؛ آرام تر از صدای بال پرندگانی که بر ابرها راه می روند، شیرین تر از رودهایی که به دریا می ریزند. امشب، خانه ای محقر، آغوش گشوده رؤیای شیرین زندگی با ماه و خورشید را بی صبرانه دهان گشوده هلهله شادی فرشتگان را که پایکوبی نخلستان ها را به تماشا نشسته اند. خانه ای که آمدنتان را اسپند دود می کند تا دفع کند هر چه چشم شور را از این همه شور بی پایان برای آغاز؛ آغازی که پر از بوی لبخند پیامبر صلی الله علیه و آله است.

خانه، مشتاق ایستاده تا سلام کند لبخند شکرریز پیامبر صلی الله علیه و آله را که پیشاپیش شما قدم برمی دارد تا در بگشاید آغاز همسفریتان را تا هم شانه هم عشق را به سرانجام برسانید.

ما به نامِ هم بودیم

نزهت بادی

ما به نام هم بودیم؛

از همان روز نخست که خداوند

نام هر جفت عاشقی را

بر گلبرگ نگاه فرشته نگهبان عشق،

کنار هم نوشت

ما به نام هم بودیم

این راز را خدا می دانست

و مردی زلال تر از آیینه که در انتهای شب فاصله

محرم دلتنگی های مشترکمان بود.

ما به نام هم بودیم؛

مثل عطر پراکنده در هوای غروب که

هر عابری را به پای بوته یاس، کنار کوچه می کشاند

مثل روشنای مهتاب پشت پنجره

که در چشم های بیدار از شوق گریه، نقاب از چهره برمی اندازد.

ما به نام هم بودیم؛

زیرا وقتی انار دلم در تلاقی آن نگاه پاک و نجیب

ترک خورد

و دانه های سرخ رنگ آن بر دامان مهر و لطف تو فرو ریخت

تو دست بردی و آن دانه انار بهشتی را برداشتی

و این راز رسیدن من و تو بود

ما به نام هم بودیم؛

این راز را خدا می خواست

و مردی که قرائت سبز وصل را

برای روز یکی شدن ما

در لهجه صریح آفتاب، ذخیره کرده بود.

دو گوهر هستی

خدیجه پنجی

بهشت از رایحه ای دلنوار، سرمست می شود.

جشنی برپاست از انبوه فرشتگان و کائنات.

بر منبری از نور و روشنایی، جبرئیل خطبه می خواند برای علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام و زندگی آغاز می شود.

طوبی، دل انگیزترین نغمه اش را شاباش می فرستد.

صدایی می شکوفاند جان ها را و شاید خداست که برای این عروس و داماد پیام تبریک و تهنیت می فرستد.

زمین:

خانه وحی، مهبط فرشتگان است.

مدینه، شادیِ این دقایق مقدس را پشت در خانه، به وجد آمده است.

از میان تمام مردان عرب، تنها مدال همسری فاطمه، گردن آویز علی می شود.

راز عشقی بزرگ.

مَرَجَ الْبَحْرَیْنَ یَلْتَقیان.

دو دریا به هم می پیوندند در قداستی بی نظیر.

دو دریای علم و حلم، علی و فاطمه، تا جهان به خنکای وجودشان به ساحل آرامش برسد.

و آب که چه زیبا مهر فاطمه را به دل دارد و خاک که راز بزرگی علی را به دوش می کشد.

و عشق که از تلاقی این دو متولد می شود؛ آب و خاک،

دین از این پس، آسوده خواهد بود در سایه سار محبت و مهربانی این عروس و داماد.

«وَ لَهُ الجَوارِ المُنْشَئاتُ فِی البَحْرِ کَالاَعْلام؛ و از آن دو دریا، دو گوهر هستی پدید می آید؛ حسن و حسین، سید جوانان اهل بهشت».

و حقیقت ادامه می یابد در گرو پیوند علی و فاطمه؛

زیر یک سقف، پای سفره ای ساده، از پیوند دو نور، تا یازده ستاره روشن

و تاریخ عشق، از همین جا آغاز می شود.

لباس جشن

محمد کاظم بدرالدین

شادی کم سابقه بین فرشتگان برای چیست؟ مژده و بشارتی داده اند آیا؟

شکوفا شدنِ گل های لبخند در جایْ جایِ زمین از چه روست؟ بهار آمده است آیا؟

شهر لبریز از نایابیِ این چنین محبتی است و کوچه ها سرشار از حروفِ قشنگِ دوستی است.

سادگی در این وَصلتِ آسمانی، چشم های بی وضو را خیره کرده است. همیشه این گونه بوده که پاره ای با دیدن آیه های قرآن در حسادت خویش می سوخته اند.

درختان خم می شوند به احترام دستانی که به هم رسیده اند.

فصل باران رحمت های الهی در لحظاتِ اردیبهشتیِ زمین است.

چشمانِ آهو صفتِ عشق را این پیوند ملکوتی پُر کرده است.

آفرین بر این نهضتِ جدیدِ عشق!

هر چقدر آذین بندی و آراستگیِ الفاظ در گوشه و کنار مجلس صورت گیرد، هیچ اغراق نشده. روزها تا وقتی ندیده بودند این تلاقیِ زیبایی را، که هیچ؛ از این به بعد اما می بینند و بهانه می گیرند. افسوس می خورند؛ ای کاش ذره ای از رنگ این وصال عشق، برای ما هم ذخیره شود!

موسم وفور ستاره های میمنت در شب های کور است. گوارایی از افقی دیگر سر زده. چقدر این ساعات ما را به یاد خدا می اندازد؛ خدایی که واژه لیاقت را آفرید و از ابتدایِ آفرینش، این دو وجود لطیف را بر سر یک سفره نشاند. چقدر رنگِ این الفت، به بهار می زند!

فصلِ تصاعد شگفتی های مبارک از یکنواختیِ شومِ خاک است.

به راستی کدام لباس برای این محفل باشکوه، به اندامِ خورشید می آید؟

... و کائنات، بر زیبایی دو گوهر کنار هم نشسته، صلوات می فرستند.

دو گوهر دریا

امیر اکبرزاده

پیامبر به صورتت لبخند می زند و دستان فاطمه اش را ـ میوه دلش ـ را به دستانت می سپارد و باز با تبسمش اولین هدیه پیوندتان را تقدیم می کند.

دستان فاطمه در دستانت قرار می گیرد و دعای پیامبر است که همراهی ات می کند. پا به پای همسرت به سمت خانه ات گام برمی داری و پیامبر همچنان با نگاه، بدرقه ات می کند... .

بر لبت تبسم رضایت است و در چشمانت برق امید.

به فاطمه نگاه می کنی، دلت گواهی می دهد که نیمه دیگرت را پیامبر به تو سپرده است.

به فاطمه نگاه می کنی و خود را خوش بخت ترین مرد عالم می بینی، «چه زوج خوبی! چقدر مکمل یک دیگرند این دو گوهر دریای کرامت، رأفت، لطف و سخاوت و عشق و...!»

در چشمان فاطمه ات می بینی زنی را که تکیه گاه دلتنگی های توست. در چشمان فاطمه ات می بینی امیدی را که... .

اما ناگهان اشک در چشمانت حلقه می زند؛ در چشمان فاطمه ات چه دیده ای که این گونه دریای دلت به تلاطم افتاده است؟

عروسی خوبان

قنبر علی تابش

امروز روز پیوند زهرا و علی است.

عاشقانه ترین روز تاریخ.

عاشقانه ترین فصل زندگی بشر.

فصل بهار عشق، فصل بهار عاشقان.

فصل ماه و آفتاب.

فصل آینه و آب.

امروز در سرزمین رسالت، بهار می شود.

امروز درخت «عصمت» در خانه وحی شکوفه می کند و به بار می نشیند.

امروز باغ ملکوت سبزترین بهارش را تجربه می کند.

امروز ملایک، خرمن خرمن گل به دامن می کنند.

امروز، «سخن از نسل گل ها در میان است».

امروز آینه عرش، روشن ترین است.

امروز فصل فروردینِ دین است.

امروز باغ ولادت خرم ترین است.

خرم تر از اردیبهشت، خرم تر از بهشت.

بهشت امروز آرزو می کند کاش به جای مدینه باشد، تا قدم گاه استوارترین گام های عشق قرار گیرد.

عشق علی امروز چه منجلی است. امروز زهرا مهمان دل علی است. دل علی، امروز عرشی تر از همیشه است. امروز علی عاشق تر از همیشه است. شیداتر از همیشه است. امروز علی لب به شعر می گشاید. امروز حماسی ترین مرد تاریخ زبان به تغزل می گشاید:

«ولی الفخر بفاطم و ابیها ثم فخری برسول اللّه اذ زوجنیها؛

من به فاطمه و پدرش افتخار می کنم. و مباهات می کنم به رسول خدا، هنگامی که دخترش را به ازدواج من درآورد».

پیراهن عروسی

علی خالقی

آن روز، تمام بازار شهر در التهاب بود. اهل بازار را ولوله ای بود وصف نشدنی. می گفتند که علی علیه السلام ـ شجاع ترین مرد عرب ـ زره خود را برای فروش آورده است تا هزینه ازدواج خویش را فراهم کند. نمی دانم چرا دلشوره ای عجیب مرا فرا گرفته بود. مدتی دکان خیاط را برانداز کردم تا اینکه کسی برای خرید من مراجعه کرد. دلشوره ام بیشتر شد. احساس اضطراب داشتم. به راستی به کدام خانه دعوت شده بودم؟

و تازه فهمیدم که مجلس عروسی علی علیه السلام است و من قرار است تن پوش عروس او باشم. چه عروسی؛ دختر بهترین خلق خدا، دختر رسول اکرم.

من پیراهن عروسی زهرا علیهاالسلام شده بودم.

چنان سرمست شادی بودم که احساس کردم عالمی مرا به چشم حسرت می نگرد. من تن پوش قامتی بودم که خداوند بر او فخر می کرد و رسولش از آن بوی بهشت می جست. صدای نفس های قدسی او را می شنیدم که با هر نفس، ذکری می گفت و کائنات با او تکرار می کردند. من بر تن کسی بودم که وقتی به نماز می ایستاد، نمازش در پس پرچین حضور ملائک، غرق می شد که گویی او را به عرش می بردند و رو در رو با معبود خویش سخن می گفت.

لطفی عظیم، شامل حالم شده بود؛ بی آنکه شایسته آن باشم. چه نیکو مجلسی است این جشن؛ گویی تمام انبیا، به تهنیت گویی رسول خدا آمده اند و خلق، در شور و شعف، علی علیه السلام را شادباش گویند.

آن قدر در این سرور غرقم که در خویش نمی گُنجم.

جماعت، برای همراهی عروس، به سمت علی علیه السلام راه افتادند، کوچه ها را طی می کردند و من در شادی خویش، جماعت را می نگریستم. ناگاه، صدایی جماعت را از راه رفتن باز داشت؛ صدایی که بانوی مرا خطاب کرده بود و طلب یاری می کرد. تمام مردم، منتظر جواب او بودند که ناگاه امر کرد که پیراهن کهنه اش را بیاورند. باور نمی کردم! مرا از تن درآورد و به سائل دارد. حتی آن زن سائل هم باور نمی کرد. چه می کنید بانوی من؟!

جماعت، حیرت زده می نگریستند. من که بهت زده در دستان آن سائل پیر می نگریستم و در این اندیشه بودم که چگونه بی هیچ منتی مرا بخشید و به سمت خانه امیدش رفت؛ ولی دیدم که سائل پیر، چشمانش را چون دو چشمه جوشان جاری کرده بود و زیر لب او را دعا می کرد. من دیدم که علی علیه السلام با دیدن من در دست آن فقیر بی نوا، قطرات اشک، بر لبخند زیبایش چکیده می شد. من دیدم که رسول خدا از شنیدن این واقعه آن قدر گریست که ندای «فداها ابوها» فضا را پر کرد. چه مجلس جشنی بود که با اشک پایان گرفت!

خداحافظ، بانوی من که خلق در حیرت زندگانی تواَند

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و ششم مهر ۱۳۹۱ساعت 10:37  توسط خودم  | 

غروب شفق گون نهمين آفتاب ولايت تسليت !



در ميان حجره يا رب كيست غوغا مي كند
شـكوه زير لب ز بي رحمي دنيـا مي كند
همسرش از فرط شادي و شعف كف مي زند
زين عمل خود را به عالم خوار و رسوا مي كند

 

شهادت مظلومانه جوانترين شمع هدايت و نهمين بحر كرامت،

تسليت و تعزيت باد!

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و ششم مهر ۱۳۹۱ساعت 10:35  توسط خودم  | 

 

                               پيوند ماه و خورشيد

امشب شب سرور خدا و پيمبر است
                           امشب به جمع حور و ملك شور ديگر است
امشب فرشتگان همه سرمست و پايكوب
                                جبريل همچو گل پر و بالش معطر است
امشب تمام ارض و سماوات هرچه هست
                                         بزم سرور ذات خداوند اكبر است
امشب ستارگان همگي نقل مجلس اند
                                   دامان سبز رنگ زمين پر ز اختر است
امشب شب ولادت سادات عالم است
                              امشب شب عروسي زهرا و حيدر است
             امشب به عرش زمزمة شادي علي است 
             امشب  شب  مبارك  دامادي علي است

پيغمبران تمام امم را خبر كنيد
                              امشب همه به سوي مدينه سفر كنيد
اسفند دود كرده و مشعل به روي دست
                                      از چار سو به چهرة مولا نظر كنيد
خوانيد بر علي همگي مدح فاطمه
                      شب را به دور حجرة زهرا سلام الله عليها سحر كنيد
قرآن به دست دور و بَر ناقة عروس
                                 تطهير و قدر و سجده و كوثر ز بر كنيد
بر حفظ اين امانت پيغمبر خدا
                                 امشب دعا به جان علي بيشتر كنيد
          بنت اسد سلام الله عليها كه بوده ملك دست بوس تو
          عيدي بده كه فاطمه سلام الله عليها گشته عروس تو


اين مهر و مه كه هر دو شريف و مكرّمند
                                    با نورشان محيط به عرش معظّمند

پيش از وجود خلقت، تا بعد روز حشر
                               با هم هماره بوده و پيوسته با هم اند
پيش از هبوط آدم و حوا در اين زمين
                                          امّ و اب و سلالة حوا و آدمند
منظومة مباركة آسمان وحي
                                  مصداق نور و معني آيات محكم اند
محصول اين زفاف بود يازده پسر
                                   عالم فدايشان كه امامان عالم اند
           اولادشان به روي زمين بي شماره اند
           در چشم كل عرش نشينان ستاره اند
serat_001_001.gif
عقدي كه بسته بود خداوند لايزال
                              تبديل شد به شام زفاف و شب وصال
جبريل ساربان شده و ناقة عروس
                             آمد به سوي بيت علي با دو صد جلال

يك سو زمام ناقه گرفته، ز يك طرف
                        چون سايه بان گشوده به فرق عروس بال
وقتي ز روي فاطمه سلام الله عليها مولا كشد نقاب
                                   جا دارد ار به مأذنه گويد اذان بلال
خورشيد رقص مي كند امشب در آسمان
                           مه چون هلال خم شده در بزم دو حلال
            جشن سرور عترت و قرآن مبارك است
             وصل دو بحر لؤلؤ و مرجان مبارك است

داماد كيست اسوة زهد و اطاعت است
                         شغلش دو كار، حفر قنات و زراعت است
مهر عروس چيست؟ زمين است و چار نهر
                        مهر دگر؟ به عرصة محشر شفاعت است
داماد را هنر چه بود غير اين دو كار؟
                           شير خدا به بيشة سرخ شجاعت است

در بين اين دو يار چه خطي است مشترك؟
                             زهد و نماز و صبر و رضا و قناعت است
شيريني همارة اين زندگي ز چيست؟
                      مهر و وفا و عاطفه، ساعت به ساعت است
           مهر عروس زيرلب آهسته يا علي است 
                 كل جهاز او زره مرتضي علي است

ازدواج.bmp

اين هر دو زوج كآمده قرآن به شأنشان
                                   داده خدا به خيل ملايك نشانشان
جبريل جاي دسته گل از جانب خدا
                                       تطهير هديه آورد از آسمانشان
كردند سر اگر چه سه شب در گرسنگي
                                    رمز نزول سورة دهر است نانشان
اطعامشان براي خداوند بود و بس
                                  اينجا خداست مفتخر از امتحانشان

خلق جهان به پيروي اين دو زوج پاك
                                 باغ جنان شود به حقيقت جهانشان
             نه سال زندگاني شان عمر عالم است
                     دانشگه تمام كمالات آدم است 
 

تا مهر و ماه در يم هستي شناورند
                                       عالم پر از سلالة زهرا و حيدرند
محصول اين عروسي و اين عقد با شكوه
                                       دو قرص آفتاب، دو تابنده اخترند
گر نيك بنگري دو محمد، دو فاطمه
                                     يا دو كتاب وحي خدا يا دو كوثرند
سوگند مي خورم به اَب و اُم و جدشان
                                   كاين چارتن ز خلق دو عالم نكوترند
آن دو پسر به آدم و ذريه اش پدر 
                                   وين دو به شيعه تا ابدالدهر مادرند
                  جان تمام عالم خلقت فدايشان
            "ميثم" بگو قصيده به مدح و ثنايشان

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و ششم مهر ۱۳۹۱ساعت 10:34  توسط خودم  | 
عجيب ترين دانستني هاي دنيا

عجيب ترين دانستني هاي دنيا

                

   

در اين دنياي عجيب و غريب از ديدن خيلي از چيزها هاج و واج مي شوي اين هم گوشه‌اي از آن اطلاعات عجيب . در اين دنياي سرشار از شگفتي نميشه‌ خيلي از چيزها را باور نكني .

يك سوسك حمام مي‌تواند 9 روز بدون سر زندگي كند تا اينكه از گرسنگي بميرد.

يك كوروكوديل نمي‌تواند زبانش را بيرون در بياورد.

حلزون مي‌تواند 3 سال بخوابد.

به طور ميانگين مردم از عنكبوت بيشتر مي‌ترسند تا از مرگ!

اگر جمعيت چين به شكل يك صف از مقابل شما راه بروند، اين صف به خاطر سرعت توليد مثل هيچ‌وقت تمام نخواهد شد.

خطوط هوايي آمريكا با كم كردن فقط يك زيتون از سالاد هر مسافر در سال 1987 توانست 40000$ صرفه‌جويي كند.

ملت آمريكا بطور ميانگين روزانه 73000 متر مربع پيتزا مي‌خورند.

چشم‌هاي شترمرغ از مغزش بزرگتر است.

بچه‌ها بدون كشكك زانو متولد ميشوند. كشكك‌ها در سن 2 تا 6 سالگي ظاهر مي‌شوند.

كوبيدن سر به ديوار 150 كالري در ساعت مصرف مي‌كند.

پروانه‌ها با پاهايشان مي‌چشند.

گربه‌‌ها مي‌توانند بيش از يكصد صدا با حنجره خود توليد كنند در حاليكه سگ‌ها كمتر از 10 تا!

ادرار گربه زير نور سياه مي‌درخشد.

تعداد چيني‌هايي كه انگليسي بلدند، از تعداد آمريكايي‌هايي كه انگليسي بلدند، بيشتر است!!

دوئل كردن در پاراگوئه آزاد است به شرطي كه طرفين خون خود را بر گردن بگيرند.

فيل‌ها تنها حيواناتي هستند كه نمي‌توانند بپرند.

هر بار كه يك تمبر را ميليسيد 10/1 كالري انرژي مصرف مي‌كنيد.

فورييه 1865 تنها زماني بود كه ماه كامل نشد.

كوتاهترين جمله كامل در زبان انگليسي I am است.

اگر عروسك باربي را زنده تصور كنيد سايزش 33-23-39 و قدش 2 متر و 15 سانتي‌متر خواهد بود با گردني 2 برابر بلندتر از يك انسان نرمال.

تمام خرسهاي قطبي، چپ دست هستند.

اگر يك ماهي قرمز را در يك اتاق تاريك قرار دهيد، كم كم رنگش سفيد مي‌شود.

اگر به صورت مداوم 8 سال و 7 ماه و 6 روز فرياد بزنيد، انرژي صوتي لازم براي گرم كردن يك فنجان قهوه را توليد كرده‌ايد.

در مصر باستان افراد روحاني تمام موهاي بدن خود را مي‌كندند حتي ابروها و موژه‌ها.

كوتاه‌ترين جنگ در تاريخ در سال 1896 بين زانزيبار و انگلستان رخ داد كه 38 دقيقه طول كشيد.

در 4000 سال گذشته هيچ حيوان جديدي رام نشده است..

هيچ‌وقت نميتواني با چشمان باز عطسه كني.

تعداد انسان‌هايي كه به وسيله خر كشته مي‌شوند، از انسان‌هايي كه در سانحه هوايي مي‌ميرند بيشتر است.

چشم‌هاي ما از بدو تولد همين اندازه بوده‌اند، اما رشد دماغ و گوش ما هيچ‌وقت متوقف نمي‌شوند.

هر تكه كاغذ را نمي‌توان بيش از 9 بار تا كرد.

در هرم خئوپوس در مصر كه 2600 سال قبل از مبلاد ساخته شده است، به اندازه‌اي سنگ به كار رفته كه مي‌توان با آن ديواري آجري به ارتفاع 50 سانتي‌متر دور دن

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و ششم مهر ۱۳۹۱ساعت 10:33  توسط خودم  | 
حضرت رسول اکرم (ص): از نفرين مظلوم بپرهيز، زيرا وي به دعا حق خويش را از خدا ميخواهد، و خدا حق را از حق دار دريغ نميدارد.
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و ششم مهر ۱۳۹۱ساعت 9:38  توسط خودم  | 

شور بی پایان

ستاره های چشمک زن، ریسمان بسته اند آسمان کوچه هایی را که قرار است از امشب، مهربانی هایتان را در آنها قدم بزنید.


کوچه هایی که هم قدم می شوند از امشب جاده های زندگی را با شما. دیوارهای مدینه کل می کشند پیوند خجسته ابر و باران را، دریا و موج را، رود و آبشار را و عشق و پرواز را که از امشب، پرندگی در نگاه های مهربانانه شما به اوج خواهد رسید.

صدای دست ابرها را که بر دف ماه می کوبند، نسیم در ردپایتان می ریزد تا خاک، لبخند بزند آرامش قدم های همراه و صمیمیتان را که زندگی را بر چشم های ناپیدای جاده های بی پایانش هم قدم شدید؛ آرام تر از صدای بال پرندگانی که بر ابرها راه می روند، شیرین تر از رودهایی که به دریا می ریزند. امشب، خانه ای محقر، آغوش گشوده رؤیای شیرین زندگی با ماه و خورشید را بی صبرانه دهان گشوده هلهله شادی فرشتگان را که پایکوبی نخلستان ها را به تماشا نشسته اند. خانه ای که آمدنتان را اسپند دود می کند تا دفع کند هر چه چشم شور را از این همه شور بی پایان برای آغاز؛ آغازی که پر از بوی لبخند پیامبر صلی الله علیه و آله است.

خانه، مشتاق ایستاده تا سلام کند لبخند شکرریز پیامبر صلی الله علیه و آله را که پیشاپیش شما قدم برمی دارد تا در بگشاید آغاز همسفریتان را تا هم شانه هم عشق را به سرانجام برسانید.

ما به نامِ هم بودیم

نزهت بادی

ما به نام هم بودیم؛

از همان روز نخست که خداوند

نام هر جفت عاشقی را

بر گلبرگ نگاه فرشته نگهبان عشق،

کنار هم نوشت

ما به نام هم بودیم

این راز را خدا می دانست

و مردی زلال تر از آیینه که در انتهای شب فاصله

محرم دلتنگی های مشترکمان بود.

ما به نام هم بودیم؛

مثل عطر پراکنده در هوای غروب که

هر عابری را به پای بوته یاس، کنار کوچه می کشاند

مثل روشنای مهتاب پشت پنجره

که در چشم های بیدار از شوق گریه، نقاب از چهره برمی اندازد.

ما به نام هم بودیم؛

زیرا وقتی انار دلم در تلاقی آن نگاه پاک و نجیب

ترک خورد

و دانه های سرخ رنگ آن بر دامان مهر و لطف تو فرو ریخت

تو دست بردی و آن دانه انار بهشتی را برداشتی

و این راز رسیدن من و تو بود

ما به نام هم بودیم؛

این راز را خدا می خواست

و مردی که قرائت سبز وصل را

برای روز یکی شدن ما

در لهجه صریح آفتاب، ذخیره کرده بود.

دو گوهر هستی

خدیجه پنجی

بهشت از رایحه ای دلنوار، سرمست می شود.

جشنی برپاست از انبوه فرشتگان و کائنات.

بر منبری از نور و روشنایی، جبرئیل خطبه می خواند برای علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام و زندگی آغاز می شود.

طوبی، دل انگیزترین نغمه اش را شاباش می فرستد.

صدایی می شکوفاند جان ها را و شاید خداست که برای این عروس و داماد پیام تبریک و تهنیت می فرستد.

زمین:

خانه وحی، مهبط فرشتگان است.

مدینه، شادیِ این دقایق مقدس را پشت در خانه، به وجد آمده است.

از میان تمام مردان عرب، تنها مدال همسری فاطمه، گردن آویز علی می شود.

راز عشقی بزرگ.

مَرَجَ الْبَحْرَیْنَ یَلْتَقیان.

دو دریا به هم می پیوندند در قداستی بی نظیر.

دو دریای علم و حلم، علی و فاطمه، تا جهان به خنکای وجودشان به ساحل آرامش برسد.

و آب که چه زیبا مهر فاطمه را به دل دارد و خاک که راز بزرگی علی را به دوش می کشد.

و عشق که از تلاقی این دو متولد می شود؛ آب و خاک،

دین از این پس، آسوده خواهد بود در سایه سار محبت و مهربانی این عروس و داماد.

«وَ لَهُ الجَوارِ المُنْشَئاتُ فِی البَحْرِ کَالاَعْلام؛ و از آن دو دریا، دو گوهر هستی پدید می آید؛ حسن و حسین، سید جوانان اهل بهشت».

و حقیقت ادامه می یابد در گرو پیوند علی و فاطمه؛

زیر یک سقف، پای سفره ای ساده، از پیوند دو نور، تا یازده ستاره روشن

و تاریخ عشق، از همین جا آغاز می شود.

لباس جشن

محمد کاظم بدرالدین

شادی کم سابقه بین فرشتگان برای چیست؟ مژده و بشارتی داده اند آیا؟

شکوفا شدنِ گل های لبخند در جایْ جایِ زمین از چه روست؟ بهار آمده است آیا؟

شهر لبریز از نایابیِ این چنین محبتی است و کوچه ها سرشار از حروفِ قشنگِ دوستی است.

سادگی در این وَصلتِ آسمانی، چشم های بی وضو را خیره کرده است. همیشه این گونه بوده که پاره ای با دیدن آیه های قرآن در حسادت خویش می سوخته اند.

درختان خم می شوند به احترام دستانی که به هم رسیده اند.

فصل باران رحمت های الهی در لحظاتِ اردیبهشتیِ زمین است.

چشمانِ آهو صفتِ عشق را این پیوند ملکوتی پُر کرده است.

آفرین بر این نهضتِ جدیدِ عشق!

هر چقدر آذین بندی و آراستگیِ الفاظ در گوشه و کنار مجلس صورت گیرد، هیچ اغراق نشده. روزها تا وقتی ندیده بودند این تلاقیِ زیبایی را، که هیچ؛ از این به بعد اما می بینند و بهانه می گیرند. افسوس می خورند؛ ای کاش ذره ای از رنگ این وصال عشق، برای ما هم ذخیره شود!

موسم وفور ستاره های میمنت در شب های کور است. گوارایی از افقی دیگر سر زده. چقدر این ساعات ما را به یاد خدا می اندازد؛ خدایی که واژه لیاقت را آفرید و از ابتدایِ آفرینش، این دو وجود لطیف را بر سر یک سفره نشاند. چقدر رنگِ این الفت، به بهار می زند!

فصلِ تصاعد شگفتی های مبارک از یکنواختیِ شومِ خاک است.

به راستی کدام لباس برای این محفل باشکوه، به اندامِ خورشید می آید؟

... و کائنات، بر زیبایی دو گوهر کنار هم نشسته، صلوات می فرستند.

دو گوهر دریا

امیر اکبرزاده

پیامبر به صورتت لبخند می زند و دستان فاطمه اش را ـ میوه دلش ـ را به دستانت می سپارد و باز با تبسمش اولین هدیه پیوندتان را تقدیم می کند.

دستان فاطمه در دستانت قرار می گیرد و دعای پیامبر است که همراهی ات می کند. پا به پای همسرت به سمت خانه ات گام برمی داری و پیامبر همچنان با نگاه، بدرقه ات می کند... .

بر لبت تبسم رضایت است و در چشمانت برق امید.

به فاطمه نگاه می کنی، دلت گواهی می دهد که نیمه دیگرت را پیامبر به تو سپرده است.

به فاطمه نگاه می کنی و خود را خوش بخت ترین مرد عالم می بینی، «چه زوج خوبی! چقدر مکمل یک دیگرند این دو گوهر دریای کرامت، رأفت، لطف و سخاوت و عشق و...!»

در چشمان فاطمه ات می بینی زنی را که تکیه گاه دلتنگی های توست. در چشمان فاطمه ات می بینی امیدی را که... .

اما ناگهان اشک در چشمانت حلقه می زند؛ در چشمان فاطمه ات چه دیده ای که این گونه دریای دلت به تلاطم افتاده است؟

عروسی خوبان

قنبر علی تابش

امروز روز پیوند زهرا و علی است.

عاشقانه ترین روز تاریخ.

عاشقانه ترین فصل زندگی بشر.

فصل بهار عشق، فصل بهار عاشقان.

فصل ماه و آفتاب.

فصل آینه و آب.

امروز در سرزمین رسالت، بهار می شود.

امروز درخت «عصمت» در خانه وحی شکوفه می کند و به بار می نشیند.

امروز باغ ملکوت سبزترین بهارش را تجربه می کند.

امروز ملایک، خرمن خرمن گل به دامن می کنند.

امروز، «سخن از نسل گل ها در میان است».

امروز آینه عرش، روشن ترین است.

امروز فصل فروردینِ دین است.

امروز باغ ولادت خرم ترین است.

خرم تر از اردیبهشت، خرم تر از بهشت.

بهشت امروز آرزو می کند کاش به جای مدینه باشد، تا قدم گاه استوارترین گام های عشق قرار گیرد.

عشق علی امروز چه منجلی است. امروز زهرا مهمان دل علی است. دل علی، امروز عرشی تر از همیشه است. امروز علی عاشق تر از همیشه است. شیداتر از همیشه است. امروز علی لب به شعر می گشاید. امروز حماسی ترین مرد تاریخ زبان به تغزل می گشاید:

«ولی الفخر بفاطم و ابیها ثم فخری برسول اللّه اذ زوجنیها؛

من به فاطمه و پدرش افتخار می کنم. و مباهات می کنم به رسول خدا، هنگامی که دخترش را به ازدواج من درآورد».

پیراهن عروسی

علی خالقی

آن روز، تمام بازار شهر در التهاب بود. اهل بازار را ولوله ای بود وصف نشدنی. می گفتند که علی علیه السلام ـ شجاع ترین مرد عرب ـ زره خود را برای فروش آورده است تا هزینه ازدواج خویش را فراهم کند. نمی دانم چرا دلشوره ای عجیب مرا فرا گرفته بود. مدتی دکان خیاط را برانداز کردم تا اینکه کسی برای خرید من مراجعه کرد. دلشوره ام بیشتر شد. احساس اضطراب داشتم. به راستی به کدام خانه دعوت شده بودم؟

و تازه فهمیدم که مجلس عروسی علی علیه السلام است و من قرار است تن پوش عروس او باشم. چه عروسی؛ دختر بهترین خلق خدا، دختر رسول اکرم.

من پیراهن عروسی زهرا علیهاالسلام شده بودم.

چنان سرمست شادی بودم که احساس کردم عالمی مرا به چشم حسرت می نگرد. من تن پوش قامتی بودم که خداوند بر او فخر می کرد و رسولش از آن بوی بهشت می جست. صدای نفس های قدسی او را می شنیدم که با هر نفس، ذکری می گفت و کائنات با او تکرار می کردند. من بر تن کسی بودم که وقتی به نماز می ایستاد، نمازش در پس پرچین حضور ملائک، غرق می شد که گویی او را به عرش می بردند و رو در رو با معبود خویش سخن می گفت.

لطفی عظیم، شامل حالم شده بود؛ بی آنکه شایسته آن باشم. چه نیکو مجلسی است این جشن؛ گویی تمام انبیا، به تهنیت گویی رسول خدا آمده اند و خلق، در شور و شعف، علی علیه السلام را شادباش گویند.

آن قدر در این سرور غرقم که در خویش نمی گُنجم.

جماعت، برای همراهی عروس، به سمت علی علیه السلام راه افتادند، کوچه ها را طی می کردند و من در شادی خویش، جماعت را می نگریستم. ناگاه، صدایی جماعت را از راه رفتن باز داشت؛ صدایی که بانوی مرا خطاب کرده بود و طلب یاری می کرد. تمام مردم، منتظر جواب او بودند که ناگاه امر کرد که پیراهن کهنه اش را بیاورند. باور نمی کردم! مرا از تن درآورد و به سائل دارد. حتی آن زن سائل هم باور نمی کرد. چه می کنید بانوی من؟!

جماعت، حیرت زده می نگریستند. من که بهت زده در دستان آن سائل پیر می نگریستم و در این اندیشه بودم که چگونه بی هیچ منتی مرا بخشید و به سمت خانه امیدش رفت؛ ولی دیدم که سائل پیر، چشمانش را چون دو چشمه جوشان جاری کرده بود و زیر لب او را دعا می کرد. من دیدم که علی علیه السلام با دیدن من در دست آن فقیر بی نوا، قطرات اشک، بر لبخند زیبایش چکیده می شد. من دیدم که رسول خدا از شنیدن این واقعه آن قدر گریست که ندای «فداها ابوها» فضا را پر کرد. چه مجلس جشنی بود که با اشک پایان گرفت!

خداحافظ، بانوی من که خلق در حیرت زندگانی تواَند!

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و ششم مهر ۱۳۹۱ساعت 9:35  توسط خودم  | 
 
 والدين و مربيان به صورتي شهودي مي‌دانند روش يادگيري كودكان با هم متفاوت است و فعاليتي كه براي يادگيري يك كودك مناسب است براي كودك ديگر هيچ جذابيتي ندارد اما سيستم سنتي آموزش تاكيد دارد فقط يك راه براي آموختن هر چيز وجود دارد.

خيلي اوقات والدين نمي‌توانند مهارتي را همان طور كه خود آموخته‌اند به فرزندانشان آموزش دهند.

اگر از شيوه يادگيري شخصي و نوع هوش كودكان آگاهي داشته باشيم، بهتر مي‌توانيم در آموزش مطالب مختلف به آنها موفق باشيم.

در حالي كه مفهوم بهره هوشي (IQ) تنها ملاك تعيين هوش را توانايي‌هاي رياضياتي و منطقي مي‌دانست، در سال 1983 روان‌شناس برجسته‌اي به نام هوارد گاردنر نظريه‌اي به نام هوش چندگانه (MI) ارائه كرد و بر اساس آن هشت نوع هوش متفاوت را برشمرد.

اين هشت نوع هوش عبارتند از:

زبان‌شناختي، منطقي ـ‌ رياضياتي، بدني ـ جنبشي، موسيقايي، فضايي، طبيعت‌گرا، بين‌فردي و درون‌فردي.

براي اين‌كه شيوه يادگيري فرزندتان را كشف كنيد، به بازي‌هايي كه مي‌كند دقت كنيد. چه اسباب‌بازي‌هايي انتخاب مي‌كند. شايد اگر بيشتر دقت كنيد متوجه نوعي شباهت در انتخاب‌هاي او مي‌شويد. شايد همه اسباب‌بازي‌هاي او رنگي روشن دارند يا صدادار هستند. سپس به نحوه بازي او نيز دقت كنيد.

آيا بيشتر به اسباب‌بازي‌هايش نگاه مي‌كند يا اين‌كه آنها را در دست گرفته و آنها را حس مي‌كند شايد بيشتر از اسباب‌بازي دوست داشته باشد جنب و جوش و فعاليت بدني داشته باشد.

وقتي او را بغل مي‌كنيد تا برايش كتاب بخوانيد، ببينيد بيشتر به چه چيزي توجه مي‌كند. بيشتر به تصاوير نگاه مي‌كند؟ يا اين‌كه به كلمات آهنگيني كه مي‌گوييد دقت مي‌كند يا اين‌كه سعي مي‌كند تصاوير مختلفي را كه در كتاب است، لمس كند يا اين‌كه دوست دارد داستاني را كه مي‌شنود برايتان بازي كند؟

بيشتر بچه‌ها مجموعه‌اي از هوش‌ها و سبك‌هاي مختلف يادگيري دارند و مي‌توان آنها را به شيوه‌هاي مختلفي سرگرم كرد.

اگر متوجه گرايش خاصي در او نسبت به اسباب‌بازي‌ها يا بازي‌هاي خاصي نشديد، ممكن است دليلش اين باشد كه كودكتان بيش از يك هوش اصلي دارد يا اين‌كه هنوز آنقدر بزرگ نشده تا يكي از هوش‌هايش از بقيه برتر باشد.

بيشتر والدين مي‌توانند تا حدود دو سالگي نوعي گرايش فرزندانشان در انتخاب بازي‌ها و اسباب‌بازي‌ها را مشاهده نمايند.

از آن پس به احتمال زياد اين رويه همچنان ادامه مي‌يابد و او در انتخاب‌هاي مختلف، يك ويژگي خاص را بر بقيه ترجيح مي‌دهد.

احترام به هوش‌هاي فردي و سبك‌هاي يادگيري به اين معناست كه انواعي از راه‌هاي مختلف براي يادگيري را به فرزندتان ارائه دهيد.

در واقع براي آموزش هر مطلبي مي‌توان با شيوه‌اي كه به هوش اصلي ارتباط دارد بخوبي عمل كرد. توجه به نقاط قوت كودك سبب افزايش كارايي و سرعت آموزش مهارت‌هاي مختلف مي‌شود و در كودك نوعي علاقه به يادگيري پديد مي‌آورد كه همواره همراه او خواهد ماند. (جام جم - ضميمه

+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم مهر ۱۳۹۱ساعت 13:38  توسط خودم  | 
 
داشتن توانايي لازم براي گاز زدن و جويدن خوراكي‌ها به كاهش خطر ابتلا به فراموشي مرتبط است.

  تيمي متشكل از محققان وزارت دندانپزشكي علوم پزشكي و مركز تحقيقات افزايش سن مؤسسه «كارولينسكا» در سوئد با بررسي از دست دادن دندان‌ها و توانايي جويدن و مشاهده عملكرد شناختي و توانايي‌هاي ذهني يك نمونه تصادفي از 557 فرد 77 ساله و بالاتر دريافتند كه افرادي كه در گاز زدن و جويدن مواد غذايي با بافتهاي سفت‌تر مانند سيب دچار مشكل مي‌شوند، بيشتر از بقيه در معرض بروز اختلالات شناختي و فراموشي قرار مي‌گيرند.

اين محققان افزودند: ارتباط بين مشكلات در جويدن و توسعه بروز مسائل شناختي و ادراكي در افراد مورد مطالعه با كنترل عوامل مؤ‌ثر بر ميزان درك و فهم مانند سن، جنس، آموزش و پرورش و مشكلات سلامت رواني نيز همچنان ثابت باقي مانده است.

نتايج ديگر اين مطالعه حاكي است يكي از عوامل از دست دادن عملكردهاي شناختي و افزايش خطر ابتلا به زوال عقلي وابسته به نداشتن و يا كمتر داشتن دندان‌ها كه جويدن را مشكل مي‌سازند مي‌تواند به دليل كاهش رسيدن جريان خون به مغز باشد.

به گفته محققان، اثر توانايي جويدن افراد با دندان‌هاي طبيعي و مصنوعي پايدار بوده و به تأثيرات آنها در كاهش بروز فراموشي ارتباطي ندارد.

+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم مهر ۱۳۹۱ساعت 13:35  توسط خودم  | 

 
* چه آفت‌هايي مي‌تواند طلبه‌اي را كه براي تبليغ به خارج از كشور مي‌رود، تهديد كند؟ و در قم چه كاري بايد انجام دهد كه از گزند تهديدها در امان باشد؟

من اين را به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي گفتم، به شما هم عرض مي‌كنم و با كمال تواضع به تمام مراجع و مراكزي كه دست‌اندركار فرستادن افراد به خارج هستند عرض مي‌كنم. ما بايد عالم هنرمند بفرستيم. اگر آخوندي كه هنر جذب ندارد، هنر رفاقت ندارد، هنر ارتباط ندارد، بفرستيم، بسيار ضرر دارد و فرستادنش حرام است؛ اگر عالم بي‌هنر بفرستيم، عالمي كه اخلاق ندارد، عالمي كه چهره جذابي ندارد، عالمي كه هنر ارتباط برقرار‌كردن ندارد، عالمي كه از كار زود خسته مي‌شود، بازهم ضرر دارد.

در ايتاليا كه بودم، به من گفتند، يك كسي را فرستاده بودند براي سه‌شب احياء، يك شبش را كه برگزار كرد، مجبور شديم تعطيلش كنيم. چرا؟ براي اين‌كه شب نوزدهم، مسائلي را مطرح كرده بود كه قابل قبول براي نود درصد پاي منبري‌ها نبود. لذا اگر مي‌فرستند، ضابطه‌اي بفرستند و رابطه‌اي نفرستند، كه والله حرام است. من با كمال تواضع عرض مي‌كنم كه نمي‌گويم عالم و هنرمندم، اما بي‌هنر هم نيستم. در پاريس با كشيش يك كليسا ملاقات داشتيم، مريض هم بودم ولي نگذاشتم بفهمد مريض هستم . با اين كه درد مي‌كشيدم، خيلي با نشاط مقابلش نشستم، گفت من سؤالاتي راجع به مكتب اهل‌بيت عليهم‌السلام دارم، كشيش باسوادي بود. به او گفتم مكتب اهل‌بيت عليهم‌السلام بر اساس اين چند اصل استوار است: علم، دليل، محبت، حوصله و صبر و بردباري و حكمت.

چهار ساعتي كه با او صحبت كردم و سؤال‌هايش تمام شد، دستش را دو طرف كاناپه گذاشت و هنگام نيم‌خيز‌ شدن گفت: آقاي انصاريان! من دارم از روي اين كاناپه، شيعه بلند مي‌شوم و در دل خودم اسمم، را محمد گذاشتم؛ الان به شما قول قطعي مي‌دهم هر كسي از طريق كليسا در پاريس با من ارتباط داشته است، دارم مي‌روم با مكتب اسلام و اهل‌بيت عليهم‌السلام آشنايشان كنم .سه بار من را بغل گرفت و بوسيد و تا دم در رفت و دوباره برگشت و من را بغل گرفت و گفت: مثل اين‌كه قدرت خداحافظي‌كردن با شما را از دست داده‌ام! اين نتيجه حوصله و صبر بود؛ لذا مبلغاني را كه مي‌فرستند، بايد خيلي حوصله داشته باشند. از سوي ديگر، به اصول الهي و جريانات كفر جهاني آشنا باشند . يعني هم آگاه به زمان باشند و هم بدانند چگونه حرف بزنند و چگونه شيعه را ارائه بدهند كه مخاطبان بپذيرند.

* باز هم خاطرات اين‌چنيني داريد بفرماييد؟

در همان سفر، يك فردي استاد برجسته فيزيك هسته‌اي در دانشگاه بود. در جلسه‌اي به من گفت كه سي سؤال راجع به دين دارم. گفت من مي‌خواستم اسلام را انتخاب كنم، رفتم عربستان، در شهر مدينه 5 عالم را كه يك لجنه بودند معرفي كردند، اتفاقاً وقت نهار بود و از آن‌جايي كه از زمان تولد تاكنون چپ دست بوده‌ام، قاشق را با دست چپ برداشتم كه آن‌ها با عصبانيت و با تلخي گفتند بگذار زمين و با دست راست غذا بخور، شما بايد دست چپت را قطع كني كه راست دست بماني! بعد از آن ماجرا به خودم گفتم من دين نمي‌خواهم! اما حالا آمدم ببينيم شما كه پيرو مكتب اهل‌بيت هستي، چه مي‌گويي؟ گفتم سي سؤالت را بپرس.

* اين سي سؤال را در مدينه هم پرسيده بود؟

همه‌جا پرسيده بود، از الجزايري‌ها پرسيده بود، از ديگران پرسيده بود. سي سؤالش درباره توحيد و قيامت و احكام و اخلاق بود. حدود پنج ساعت طول كشيد، من سي سؤال او را جواب دادم، بلند شد، ‌بنده را بوسيد و گفت: من تشيع را با كمال وجود قبول كردم و من در ملاقات‌هاي خودم با علماي فرق اسلامي، نمونه تو را نديدم. چقدر حوصله! چقدر محبت! تو 5 ساعت با كمال محبت و با بردباري و اخلاق من را تحمل كردي. فيلم اين ديدار هم موجود است. او شيعه شد و اين جالب است كه از من پرسيد حال كه شيعه شدم؛ دعايم مستجاب مي‌شود، گفتم بله؛ گفت من يك دعا مي‌كنم، ولي مي‌دانم خدا اين دعا را مستجاب نخواهد كرد!! گفتم خداوند كه قدرتش محدود نيست، خدا محبت بي‌نهايت است. گفت من درخواستم خارج از محدوده است! گفت من مي‌خواهم از خدا بخواهم آخرين كسي كه در دنيا بميرد تو باشي! تو زنده باشي تا همه بي‌دين‌ها دين‌دار شوند! اين مسووليت عظيم حوزه است كه عالم هنرمند بفرستد. يعني چه عالم بي‌هنر و چه هنرمند بدون علم، هر دو ضرر دارد.

* چطور بايد چنين افرادي را تربيت كرد؟

در پاريس با كشيش يك كليسا ملاقات داشتيم، گفت من سؤالاتي راجع به مكتب اهل‌بيت(ع) دارم، كشيش باسوادي بود. به او گفتم مكتب اهل‌بيت(ع) بر اساس اين چند اصل استوار است: علم، دليل، محبت، حوصله و صبر و بردباري و حكمت. چهار ساعتي كه با او صحبت كردم و سؤال‌هايش تمام شد، دستش را دو طرف كاناپه گذاشت و هنگام نيم‌خيز‌ شدن گفت: آقاي انصاريان! من دارم از روي اين كاناپه، شيعه بلند مي‌شوم و در دل خودم اسمم، را محمد گذاشتم

 بايد براي طلاب كلاس تشكيل دهند و افراد مجرب، تجربيات خودشان را به آن‌ها منتقل كنند. تجربه هم تنها با تدريس حاصل نمي‌شود.

بنابراين، حوزه بايد كلاس تشكيل بدهد و به طور فشرده جريانات جهاني را به طلاب انتقال دهد كه در جهان چه مي‌گذرد و عليه اسلام چه مي‌گذرد و ما بايد چكار كنيم .لذا كلاس جهان‌شناسي روز، برايمان واجب است.

+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم مهر ۱۳۹۱ساعت 13:33  توسط خودم  | 
 

 
 رييس كميته فناوريهاي نوين مجلس شوراي اسلامي دليل رواج استفاده بي حد و اندازه از VPN توسط كاربران ايراني را اخذ تصميمات نادرست از سوي برخي مسوولان كشور دانست. 

محمد سليماني در گفت وگو با خبرنگار موبنا با انتقاد بر رواج استفاده از VPN  توسط كاربران ايراني، اظهار داشت: استفاده  بيش از اندازه از VPN  جزء اشتباهاتي بود كه از فيلتر شدن گوگل نشات گرفته است.
وي با تاكيد بر اينكه  فيلتر كردن گوگل طي روزهاي گذشته اقدام  قابل قبولي نبود و باعث شد كسانيكه  نيازمند به استفاده از موتور جستجوگر گوگل هستند راهكاري براي دستيابي به اين  سايت پيدا كنند، ادامه داد: همين امر باعث ايجاد مشكلاتي در شبكه مي شود و همچنين براي كاربران نيز هزينه ساز است.
وي تصريح كرد: مديريت در چنين شرايطي بايد به گونه اي باشد تا از اخذ تصميمات ناپخته جلوگيري شود وكاربران به اين شكل سراغ راه كارهاي غير مرسوم هزينه ساز و اشكال آور نروند.
اين در حاليست كه تعداد كاربران استفاده كننده از VPN بين 20 تا30 درصد كل كاربران اعلام شده كه رييس پليس فتا به اين افراد توصيه كرده است كه مطلقا از VPN استفاده نكنند.

+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم مهر ۱۳۹۱ساعت 13:32  توسط خودم  | 

 
مشتركان دائمي و اعتباري همراه اول براي تبديل سيمكارت هاي خود به ميكروسيم لازم به پرداخت هزينه پنج هزار توماني هستند.

 به گزارش خبرنگار موبنا، اقبال گوشي هاي هوشمند در ميان ايراني ها باعث شد تا استفاده از ميكروسيم هايي موجود در بازار  كه توسط اپراتور اول و دوم ارائه مي شود  افزايش يابد.
از اين رو كاربران سيمكارت هاي دائمي و اعتباري همراه اول مي توانند با مراجعه دفاتر خدمات ارتباطي سيمكارت هاي خود را با پرداخت هزينه پنج هزار توماني به ميكروسيم تبديل كنند.
هزينه 5 هزار توماني براي تبديل اين سيمكارت ها در حالي صورت مي گيرد كه اگر سيمكارت كاربر از نوع دائمي باشد اين هزينه در قبض ماهانه مشترك لحاظ و براي سيمكارت هاي اعتباري از شارژ آن كم مي شود.
ميكروسيم هاي اپراتور ايراني- خارجي ام.تي.ان  ايرانسل كه در اندازه كوچك و سازگار با گوشي‌ها و ابزارهاي نسل جديدي سازگار است با قميت 10 هزار تومان و شارژ اوليه3 هزار تومان نيز در بازار عرضه مي شود.
اين نوع از سيمكارت ها كه جهت استفاده از گوشي هاي هوشمند عرضه شده تا كنون از اقبال عمومي در ميان كاربران هوشمند برخوردار شد است.

+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم مهر ۱۳۹۱ساعت 13:32  توسط خودم  | 
 

نظر رهبر انقلاب درباره تبليغات سفر ايشان
پايگاه اطلاع‌رساني دفتر مقام معظم رهبري - حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در روز آخر سفرشان به كرمانشاه در جمع مسوولان استان با اشاره آنچه در سطح شهر مشاهده كرده‌اند، نظرشان را درباره تبليغات پيرامون سفر اعلام كردند:
 
من يك گلايه‌ى كوچكى هم دارم؛ چند روز است منتظر فرصتى بودم كه اين گلايه را هم عرض بكنم. آن گلايه اين است كه من وقتى توى خيابانهاى كرمانشاه رفتم، ديدم به شكل غير متعارفى عكسهاى بزرگى از چهره‌ى اين حقير در مسير نصب شده - به افراط، به اسراف - حتّى به نظرم در راه پاوه كه مي‌رفتيم، من ديدم در بعضى جاها توى جاده هم عكس نصب كرده‌اند؛ چرا؟ اين همه عكس! اين كار چند تا اشكال دارد: يكى اينكه اينها هزينه‌بر است، خرج دارد - من اطلاع دارم، ميدانم - و كارى است كاملاً غير لازم، با هزينه‌ى سنگين؛ خب، اين توجيهى ندارد. ثانياً اين نحوه‌ى كار كردن و عكس زدن و تبليغهاى اينجورى، مناسب وضع ما و شأن نظام جمهورى اسلامى و شأن طلبگى ما نيست؛ اينجور كارها مال ديگران است. كار ما بايستى با بساطت و سادگى پيش برود. اينجور كارهاى رنگ و لعاب‌دار، متناسب با وضع ما نيست؛ و البته از لحاظ فنى هم كسى نگاه كند، اينها ضد تبليغ هم هست. حالا اگر كسى هم ميخواهد واقعاً يك محبتى بكند، اينها كارهائى است كه خيلى تأثير ندارد؛ تأثيرات عكس هم دارد. به هر حال من گلايه‌مند شدم، منتها ندانستم كه به كى بايد اين گله را بگويم؛ كداميك از دستگاه‌هاى مختلف در اين زمينه دست‌اندركار بودند و آنها اين فكر را، اين عمل را، اين اقدام را كردند؛ ديدم بهترين جا، همين جاست؛ اين چند روزه، جاى ديگرى فرصت پيش نيامد. به هر حال اينجور كارها خوب نيست. اين را همه‌ى دوستان، مسوولان و همكاران بدانند؛ اين سبك كار كردن و تبليغاتِ اين شكلى، باب انقلاب و نظام اسلامى نيست. ولى خب، حقاً و انصافاً، هم مردم و هم مسوولين، در اين چند روزى كه ما مهمان شما مردم عزيز كرمانشاه بوديم، سنگ تمام گذاشتند و محبت و صفاى خودشان را به حد اعلى‌ نشان دادند.
 
بيانات در ديدار مسوولين اجرائى استان كرمانشاه‌ 1390/07/28 

+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم مهر ۱۳۹۱ساعت 13:31  توسط خودم  | 

 
به نقل از ايسنا، پيامبر خدا (ص) فرمودند:

رسولُ‌اللّه صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم: "إنَّ الشَّيطانَ قالَ: لن‏يَنجُوَ مِنّي الغَنِيُّ مِن إحدى ثلاثٍ: إمّا أن اُزَيِّنَهُ في عَينِهِ فَيَمنَعَهُ مِن حَقِّهِ، و إمّا أن اُسَهِّلَ علَيهِ سبيلَهُ فَيُنفِقَهُ في غيرِ حَقِّهِ، وإمّا أن اُحَبِّبَهُ إلَيهِ فَيَكسِبَهُ بغيرِ حَقِّهِ".

"شيطان گفت: آدم توانگر از چنگ من خلاصى ندارد و او را به يكى از اين سه چيز گرفتار مي‌كنم: يا مال و ثروت را در نظر او مي‌آرايم كه در نتيجه، از پرداخت حقوق مالى خويش، خوددارى مي‌ورزد يا راه‌هاى مصرف آن را برايش آسان مي‌كنم كه در نتيجه، آن‌ها را به ناحقّ خرج مي‌كند و يا مال و ثروت را محبوب او مي‌گردانم كه در نتيجه، آن را از راه‌هاى ناروا به دست مي‌آورد".

همچنين آن حضرت در پاسخ سوال شخصي مبني بر اين‌كه براي زياد شدن روزي چه كارهايي انجام دهيم؟ فرمود: "پيوسته در حال طهارت و پاكيزگى باش، روزيت افزايش مي‌يابد".


+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم مهر ۱۳۹۱ساعت 13:30  توسط خودم  | 
 

قبل از هر چيز بايد بدانيد در اين مقاله جذابيت چيزي غير از زيبايي ظاهر است. هر شخصي مي تواند صورت زيبايي نداشته باشد، اما بسيار جذاب باشد يا بر عکس مي تواند بسيار زيبا باشد، اما اصلاً جذاب نباشد! جذابيت و گيرايي رفتار يک ويژگي کاملاً اکتسابي است که به راحتي مي توانيد صاحب آن شويد.

ظاهري آراسته داشته باشيد.
 

هميشه تميز و مرتب باشيد. هماهنگي و پاکيزگي، ناخودآگاه شما را جذاب مي کند. بعضي از افراد بر اساس تصوري اشتباه براي جذاب شدن به زحمت زيادي مي افتند و خود را به شکل هاي عجيب وغريبي درست مي کنند. مهم ترين مسأله اين است که مرتب، هماهنگ و در عين حال ساده باشيد. نامرتب بودن حتي تأثير حرف هاي قشنگ و مثبت شما را ضايع مي کند. فرزندي که هميشه پدر و مادر خود را آراسته و با ظاهري مرتب مي بيند، ظاهر آراسته ي يک فرد ناآشنا او را نمي فريبد. چون بچه ها ممکن است جذب ظاهر آراسته ي کسي شوند که تأثير منفي او از اثرات مثبتش به مراتب بيشتر است.

بيشتر سکوت کنيد
 

غالباً افراد به اشتباه براي اين که جذاب تر شوند، بيشتر شلوغ مي کنند و به خطا مي روند. در حالي که سکوت يک تأثير ذهني و رواني بسيار قوي در افراد مي گذارد. در سکوت فرد پيرامون خود خلاء ايجاد مي کند و هر خلأيي سبب جذب مي شود. آن ها که بيشتر صحبت مي کنند و کمتر مي شنوند از جذابيت خود مي کاهند، حال آن که سکوت و گوش دادن بيشتر شما را عاقل تر و قابل اطمينان تر معرفي مي کند و اين زمينه يي مساعد براي صميميت بيشتر است.

نرم و ملايم سخن بگوييد
 

هنگامي که نرم و ملايم صحبت مي کنيد افراد جذب شما مي شوند، بنابراين به راحتي مي توانيد بر روي آن ها تأثير بگذاريد. آدم هاي خشن و اهل داد و بيداد افراد مناسبي براي اطمينان کردن نيستند.
 

فرد محترمي باشيد
 

بي احترامي به خود و ديگران و بي ادبي در کلام و رفتار از جذابيت شما مي کاهد. شما بايد هم در ظاهر آراسته باشيد و هم در باطن وارسته! افراد مؤدب، متين و محترم بي ترديد جذابند و اين جذابيت از درون شان موج مي زند. پس محترم مودب و با شخصيت باشيد تا جذاب شويد.

بسيار تبسم کنيد
 

شوخي فراوان از انرژي ذهني و جذابيت شما مي کاهد، چرا که به تدريج مرزهاي لازم بين افراد را از بين مي برد. در عوض هميشه متبسم باشيد که تبسم به چهره ي شما جذابيتي عميق و ژرف مي بخشد. در تبسم، سنگيني، متانت و جذابيت نهفته است.

قاطع باشيد
 

کساني که شخصيتي قاطع و هدف ها و ارزش هاي معيني دارند، مي توانند افراد جذابي باشند. زيرا بسيار مصمم هستند و اعتماد به نفس دارند. به دنبال اهداف مشخصي بودن و به آن ها رسيدن اعتماد به نفس زيادي به ارمغان مي آورد که در وجود هر کسي نيست.

ديديد جذاب بودن چقدر آسان است؟
 

شما هم مي توانيد يکي از جذاب ترين و ماندگارترين مردان و زنان دنيا باشيد، به شرطي که تصميم بگيريد مردم عاشق شما شوند!
منبع: نشريه 7 روز زندگي شماره 126


+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم مهر ۱۳۹۱ساعت 13:30  توسط خودم  | 
 

در بخش‌هايي از اين سلسله نوشتارها، به موضوع ذهن اشاره رفته است كه با عنوان «ذهن‌هاي شعله‌ور» و «كاه و موج» و اخيراً در فغان ز جغد ذهن! » قابل ملاحظه و مطالعه و بررسي است. شايد‌ برآيند مجموع آن چند مقاله، اين باشد كه ذهن در عصر جديد، با ذهن در عصر گذشته تفاوت يافته است. تأكيد بر آشفتگي‌ها و دست‌كم بي‌قراري هاي ذهن، برخاسته از ديدگاه نويسنده نيست بلكه واقعيتي است كه شواهد زيادي آن را تأييد مي‌كند.
اضطراب هاي گوناگون و افزايش ترديدها و سردرگمي‌ها و غيرقابل پيش‌بيني شدن رفتارها، نشان‌دهندة اين موضوع مي‌تواند باشد كه ذهن؛ يعني ذهن جديد، به گونه‌اي ديگر است. نمي‌توان آن را با آنچه تعريف كلاسيك ذهن محسوب مي‌شود، مطابق دانست و يكي گرفت.
در يك كلام، ذهن‌ها دگرگون شده‌اند. آنچه در جهان امروز بر ذهن مي‌گذرد، از اساس با آنچه پيش از آن بر ذهن مي‌گذشت قابل مقايسه نيست. آنچه در گذشته اذهان را به خود معطوف مي‌كرد، امروز فاقد اين توان است و چيزهايي كه پيش از اين ذهن را سرشار از لذت و آرامش مي‌كرد، امروزه اين نقش‌ها را به گونه‌اي ضعيف ايفا مي‌كند. در مقابل، بر تعداد و گونه مسائلي كه ذهن‌ها را آشفته و متلاطم مي‌كنند، افزوده شده است. شايد شمار چيزهايي كه ذهن را از آرامش جدا مي‌كنند و در دامن تلاطم رها مي‌كنند، بي‌شمار باشد يعني شايد نتوان از عهدة شمارش آنچه كه تمركز را از ذهن‌ها مي‌گيرد، برآمد. بي‌جهت نيست كه در موارد بسيار اندكي با تمركز روبرو مي‌شويم هم در خودمان، هم در ديگران. تمركز فراگير تقريباً وجود ندارد و تمركزهايي هم كه وجود دارد، يك بعدي است به اين معني كه اشخاص 10 چيز را رها مي‌كنند و يك چيز را مي‌گيرند. به عنوان مثال، ملاحظات در زمينه‌هاي بسياري رها مي‌شود و دقت نظر در زمينه‌هاي في‌المثل كاري يا سودآور، شدت پيدا مي‌كند. درست است كه در اين نمونه‌ها و نمونه‌هايي از اين دست، شاهد تمركزهايي هستيم ولي اين تمركز به قيمت چندين آشفتگي به دست آمده است و حاصل رها كردن مسائلي ديگر است و از شما چه پنهان كه تمركز نام گذاشتن بر جديت‌هايي از اين نوع، مجازي و تسامحي است.
كوتاه سخن اينكه: در روزگاري به سر مي‌بريم كه ذهن، توانهاي اصلي خودش را از دست داده است و توانهاي باقيمانده‌اش را در راه‌ها و طريق‌هايي كه به هر دليل مي‌خواهد و نيازمند است، به كار مي‌گيرد. با اين حال، توجه داشته باشيد كه ذهن در معرض انواع و اقسام مسائل كاهنده و تضعيف‌كننده است كه همين توانها را هم تهديد مي‌كند و كم نيست نمونه‌هايي كه نشان مي‌دهد امروزه كمتر ذهني از خطر آشفتگي در امان است. گسترش بي‌حدّ و حصر فراموشي، مهر تأييدي است بر همين مطلب. فراموشي را مي‌توان يكي از نمونه‌هاي غيرقابل انكار در موضع ضعف قرار داشتن ذهن به شمار آورد. عده‌اي فراموشي خويش را به كمبود حافظه ربط مي‌دهند و مي‌گذرند.
اين موضوع واقعيت ندارد كه دليل فراموشي‌هاي عمومي، كمبود حافظه است. به فرض كه چنين باشد، بايد پرسيد كمبود حافظه از كجاست و چه دليلي دارد؟ غير از اين است كه كمبود حافظه، خود دليل و شاهدي ديگر بر آن چيزي است كه دربارة ذهن مي‌گوييم؟ حقيقت اين است كه ذهن امروزي يا ذهن جديد و به عبارت روشن‌تر ذهن انسان امروزي، در معرض انواع و اقسام مخاطرات قرار دارد. كمبود حافظه و فراموشي كه همچون بلايي عمومي، در همه و هر جا قابل شنيدن و بلكه قابل مشاهده است، دو دريچه واضح براي اثبات همين امر است. ما مي‌توانيم از دو تعبير «سانحه» و «بحران» كمك بگيريم و بگوييم: ذهن جديد سانحه‌زده است و در بحران! وقتي در طول روز، با نمونه‌هاي كوچك و بزرگي از فراموشي مواجه مي‌شويم، هم چيزهايي كه فراموش مي‌كنيم و براي ديگران يا خودمان مشكل ايجاد مي‌شود، هم چيزهايي كه ديگران فراموش مي‌كنند و براي ما مشكل ايجاد مي‌كنند. در واقع بايد از مثال‌ها و نمونه‌ها و آنچه پيش مي‌آيد، عبور كنيم و بر سرچشمه برسيم كه چيزي جز ذهن نيست و آشفتگي آن. مثالهاي زيادي مي‌توان زد.
امروزه كمتر كسي را مي‌توان يافت كه از فراموشي ننالد.نيز كمتر كسي را مي‌توان يافت كه از فراموش شدن چيزي، چه توسط خودش چه توسط ديگران در حق خودش، دچار ناراحتي و حتي خشم و عصبانيت و چه بسا درگيري و امثال آن نشود. وقتي تمام تلاش و توان خودتان را به‌كار مي‌گيريد و خود را برسرقرار مي‌رسانيد و شخصي كه با او قرار داريد، نمي‌آيد، چه حالي پيدا مي‌كنيد؟ وقتي مي‌شنويد كه او قرار را «فراموش» كرده است، چه حالي به شما دست مي‌دهد؟ يا وقتي به في‌المثل كارگري كه خانه شما را تميز مي‌كند يا راننده‌اي كه از آژانس آمده است، سفارش مي‌كنيد كه كليد را با خود نبرد و به همسايه بدهد و شما عصر به هنگام بازگشت به منزل مي‌بينيد كه كليد داده نشده و كارگر يا راننده فراموش كرده است كه آن كار را بكند، چه حسّي به شما دست مي‌دهد؟ فراموشي هست و جدي هم هست ولاعلاج هم! فراموشي نقش مهمي را ايفا مي‌كند و امروزه درنوعيت ما حضوري پر رنگ دارد.
منبع:http://www.ettelaat.com


+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم مهر ۱۳۹۱ساعت 13:29  توسط خودم  | 

اگر می خواهید بدانید همسر،‌دوست یا همکار شما چه نوع شخصیتی دارد از او بخواهید به پرسش های زیر پاسخ دهد! البته اگر می خواهید بدانید خودتان هم چطور آدمی هستید و پشت نگاهتان چه راز و رمزی وجود دارد می توانید در این آزمون شرکت کنید.
1ـ در همین لحظه چه احساسی دارید؟
عصبانیت(1)
غم و ناراحتی (2)
آرامش (3)
شادی (4)
2ـ یکی از آشناهای تان فوت می کند، ‌عکس العمل شما چیست؟
جیغ و فریاد راه می اندازید.(1)
گریه می کنم.(2)
احساسی نشان نمی دهم.(3)
تحمل می کنم.(4)
3ـ آیا دیگران را به راحتی می بخشید؟
نه(1)
گاهی اوقات(2)
بستگی دارد(3)
بله (4)
4ـ آیا دوست دارید آدم مشهوری شوید؟
نه (1)
نمی دانم (2)
گاهی اوقات (3)
بله(4)
5ـ آیا به موسیقی علاقه دارید؟
نه (1)
نمی دانم (2)
بستگی دارد (3)
بله(4)
6ـ آیا حسود هستید؟
کسی آن قدر برایم مهم نیست که بخواهم به او حسودی کنم.(1)
نه (2)
گاهی اوقات(3)
بله(4)
7ـ با دیدن ابرها چه احساسی پیدا می کنید؟
سوال مسخره ای است!(1)
دلتنگ می شوم.(2)
احساسی که توضیحاتش سخت است. (3)
خنده ام می گیرد. (4)
8ـ آیا کسی که در مترو یا اتوبوس در کنار شما نشسته، عصبانی تان می کند؟
بله (1)
نمی دانم! (2)
بستگی دارد.(3)
نه(4)
9ـ آیا لبخندهای شما از ته دل هستند؟
من به کسی لبخند نمی زنم (1)
لبخندهایم همیشه تلخ هستند.(2)
ممکن است(3)
بله(4)
10ـ آیا جلو دیگران گریه می کنید؟
نه (1)
بله (2)
گاهی اوقات (3)
دوست ندارم دیگران را غمگین کنم.(4)

تفسیر پاسخ ها

امتیاز تعیین شده ی گزینه ها را جمع کنید و سپس تفسیر مربوط به خود را بخوانید.

اگر جمع امتیازات شما پایین تر از 15 است:

روحیه ای جنگجو دارید. شما در بحث ها هرگز تسلیم نمی شوید و روحیه ای تحریک پذیر دارید. تا حدی خشن و سختگیر هستید و زود از کوره در می روید.

اگر جمع امتیازات شما بین 15 تا 24 است:

غمگین هستید و پشت احساس لطیف تان غمی همیشگی نشسته است که آن را از دیگران پنهان می کنید. ثبات خلق ندارید و این بدترین حالتی است که باید اصلاحش کنید. معمولاً‌ چیزی شما را شاد نمی کند، ‌مگر این که بسیار غیرمنتظره باشد مثل پیدا کردن یک چمدان پر از اسکناس های درشت!

اگر جمع امتیازات شما بین 24 تا 30 است:

انسانی مرموز هستید و پی بردن به آنچه که پشت نگاه شماست کار دشواری است، زیرا دوست ندارید احساس واقعی تان را بروز دهید. البته هنگامی که خوشحال هستید،‌ شاید بتوان رنگ شادی حقیقی را در نگاه تان لمس کرد. شما می توانید دیگران را فریب و حقیقت را وارونه جلوه بدهید.

اگر جمع امتیازات شما بالاتر از 30 است:

خوش مشرب هستید و مانند رودی آرام و همیشه جاری با دنیای اطراف خودتان هارمونی دارید. در برابر اظهار نظرهای متعصبانه ی دیگران واکنشی نشان نمی دهید. پاشنه ی آشیل شما در محبت اطرافیان است و بدترین حالت عاطفی تان وقتی است که یکی از دوستان شما ترک تان کند.
منبع: 7 روز زندگی شماره 142
+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم مهر ۱۳۹۱ساعت 13:29  توسط خودم  | 
هابل، دوباره جهان ديگري را پيش روي ما گشود
 
جام جم آنلاين: بيش از چهار قرن پيش مردي بود كه براي اولين بار در تاريخ بشر تلسكوپي كوچك را به سوي آسمان گرفت. زماني كه چشمش را در پشت چشمي آن تلسكوپ ابتدايي قرار داد منظره‌اي در مقابل چشمانش هويدا شد كه احتمالا او را شيدا و شگفت‌زده كرده است.

او زماني كه چشم از آن منظره خيره‌كننده برداشت، هم خود و هم جهانش وارد دنياي جديدي شده بودند و جهان هيچ‌گاه دوباره مشابه قبل از آن لحظه نشد. گاليله مي‌توانست چيزهاي زيادي ببيند، اما قدرت كم ابزار او مانع شد تا جهاني متفاوت را ببيند. او هر جا كه نگاه مي‌كرد ستاره‌ها را مي‌ديد. دشتي خرم و پربار از ستاره‌هايي كه در گوشه و كنار آسمان پراكنده شده بودند. او قمرهاي مشتري را ديد و هلال‌هاي سياره زهره را. بر سطح ماه سطحي ناهموار را مشاهده كرد و ديد خورشيد بر خلاف ظاهر درخشانش گاهي غبارآلود مي‌شود و لكه‌هايي بر صورتش مي‌نشيند. او به اين ترتيب درك ما از عالم را براي هميشه تغيير داد و تير خلاصي بر نظريه زمين مركزي زد.

هيچ كس نمي‌داند آن لحظه كه گاليله چشم بر تلسكوپش آسمان را مي‌ديد و براي اولين‌بار به كاوش در اين قلمرو ي دست نيافتني مي‌پرداخت چه احساسي را تجربه مي‌كرد. مي‌دانيم شگفت‌زده بود. مي‌دانيم هيجاني عميق وجودش را فرا گرفته بود و شايد از ديدن آنچه براي نخستين‌بار مي‌ديد لحظاتي قلبش تندتر مي‌زده است و عرقي از هيجان چهره‌اش را مي‌پوشانده اما آنچه در ذهن و جان او مي‌گذشت تنها گنجينه‌اي براي خود او بود.

اما ما هم آنقدر خوش‌شانس هستيم كه در سال‌هاي اخير تجربه‌اي شايد مشابه تجربه گاليله در آن نخستين ديدار را از سر بگذرانيم. آخرين مورد دو هفته پيش بود كه با ديدن نمايي كه چشمان تلسكوپ تاريخ‌ساز ديگري آن را شكار كرده بود نفس‌هايمان در سينه حبس شد. هابل بار ديگر جهان ديگري را پيش روي ما گشود.

در طول چهار قرن كه از ابداع و اختراع تلسكوپ مي‌گذرد هر بار كه توان ابزارهاي رصدي ما به‌طور چشمگيري افزايش يافته، ديد ما از كيهان نيز به طور جدي دستخوش تغيير شده است. تلسكوپ‌ها در طول موج‌هاي مختلفي اينك به نگاه كردن به آسمان مشغولند و اسرار پنهان در اعماق آن را براي ما آشكار مي‌كنند. زماني در قله مونت ويلسن در حاشيه شهر لس‌آنجلس، بزرگ‌ترين تلسكوپ آن دوران به كمك كيهان‌شناس جواني به نام ادوين هابل آمد تا به ما نشان دهد جهان ما و هرچه در آن است در حال انبساطي كيهاني است. او جهان ما را بار ديگر تغيير داد و ما فهميديم راه‌شيري ما تنها يكي از جزيره‌هاي كيهاني عالم است. كهكشان ما كه به نام راه‌شيري آن را مي‌شناسيم از بيش از 200 ميليارد ستاره تشكيل شده است. اندكي بر اين عدد فكر كنيد. شايد اين روزها با تحولات بازار ارز و تبديل نرخ‌هاي مختلف به هم معني و بزرگي عدد ميليارد از چشم افتاده​ و ابهت آن شكسته شده باشد. اما براي اين كه بزرگي آن را بدانيد به خاطر آوريد اگر قرار باشد با سرعتي معمولي از يك تا يك ميليارد را بشماريد و در اين بين نه غذايي بخوريد و نه آبي بنوشيد و نه استراحتي كنيد بيش از 50 سال زمان نياز داريد. بسياري از اين ستاره‌ها خورشيدهايي مانند خورشيد ما هستند و در اطرافشان سياراتي وجود دارند، اما زماني عظمت عالم ـ حداقل بخش كوچكي از آن كه از ماده معمولي تشكيل شده و آن را در قالب ستاره‌ها و كهكشان‌ها مي‌بينيم و نه بخش‌هاي عظيمي از عالم كه آنها را به نام ماده تاريك و انرژي تاريك مي‌شناسيم ـ را در مي‌يابيم كه به عظمت تعداد و گستردگي كهكشان‌ها در عالم نظر كنيم.

نكته: در اين تصوير كه چهارم مهرماه گذشته توسط مجموعه‌اي از تصاوير تلسكوپ فضايي هابل توليد شده است محدوده كوچك و تاريكي از آسمان نشانه گرفته شده بود و نتايج نشان داد اين محدوده آنقدرها هم تاريك نيست

البته براي چنين نگاهي ژرف به عالم به ابزاري استثنايي نياز داريم؛ ابزاري كه توانسته باشد فارغ از محدوديت‌هاي زميني به اعماق كيهان نظر كند. روي زمين هر چقدر هم فناوري خود را توسعه دهيم و رصدخانه‌هاي بزرگ‌تري بسازيم هميشه محدود و محكوم به رصدكردن در زير اتمسفر هستيم. جو زمين كه زندگي را براي ما ممكن ساخته است، در رسيدن نور ستاره‌هاي دور دست (و البته بخش عمده‌اي از امواج ساير مناطق طيف الكترومغناطيس) مانع ايجاد مي‌كند. اختلال‌هاي جوي و جريان‌هاي هوايي كيفيت نور را كاهش مي‌دهند و در نهايت تصوير نهايي شما محدود به شرايط رصدي باقي مي‌ماند، اما در فراسوي جو فشرده زمين اين مشكل وجود ندارد. تلسكوپي با آينه نه چندان بزرگ كه در فراسوي جو قرار داشته باشد مي‌تواند دروازه‌هاي جديدي را به سوي جهان باز كند. اين كاري است كه تلسكوپ فضايي هابل در طول سال‌هاي طولاني خدمتش در مدار زمين براي ما انجام مي‌دهد.

هابل شايد ارزشمندترين ابزار رصدي موجود جهان باشد. اين تلسكوپ بود كه به طور اساسي ديد ما را از كيهان و آنچه در آن جريان دارد تغيير داد. با وجود اين هر از​گاهي اين تلسكوپ در كنار تصاوير خيره‌كننده و داده‌هاي چشمگيري كه تهيه مي‌كند نماهايي را به زمين مي‌فرستد كه فراتر از ارزش‌هاي علمي خود بشدت شوكه‌كننده، نفسگير و خيره‌كننده هستند. نگاه‌كردن و فكركردن درباره اين تصاوير مي‌تواند روز شما را بسازد و اگر اندكي عميق‌تر به آن نگاه كنيد شايد زندگي‌تان را متحول كند.

آخرين نمونه از مجموعه چنين عكس‌هايي را در اين صفحه مي‌بينيد. اين تصوير روز 25 سپتامبر امسال منتشر شد و به تصويرعميقا ژرف هابل يا (eXtreme Deep Field) معروف شده است. هابل پيشتر تصاوير مشابهي به نام‌هاي ژرف، ژرف جنوبي و فراژرف از آسمان گرفته بود. اين بار اما با كمك ابزارهاي عكاسي جديدي كه پس از آخرين ماموريت تعمير اين تلسكوپ در فضا به آن اضافه شده است نماي خيره‌كننده ديگري تهيه كرده است.

بار ديگر به تصوير اين صفحه نگاه كنيد. آنچه در اين تصوير مي‌بينيد تنها يك پانزدهم قطر ماه كامل در آسمان را اشغال مي‌كند. ماه كامل قطري معادل 30 دقيقه قوس در آسمان دارد و اين تصوير تنها 2 دقيقه قوس از آسمان را اشغال كرده است. آن هم در جايي در صورت فلكي كوره، جايي كه خبري از ستاره‌هاي درخشان و بازتاب نور كهكشان نيست. اين در واقع بخشي از مركز تصوير فراژرف هابل است. تصويري كه مي‌بينيد در بخش تاريك آسمان است و تهيه آن حدود 10 سال طول كشيده است. زمان خالصي كه تلسكوپ فضايي هابل براي نوردهي از اين بخش آسمان صرف كرده چيزي حدود 2 ميليون ثانيه يا حدود 23 روز بوده است. نتيجه تصويري است كه مي‌بينيد.

در فضايي كه قطر آن تنها يك پانزدهم قطر ماه كامل است و در جايي كه به ظاهر هيچ ستاره‌اي وجود ندارد. بيش از 5 هزار و پانصد كهكشان در اين تصوير ديده مي‌شود. اين ژرف‌ترين تصويري است كه انسان تا كنون از جهان گرفته است. همه نقطه‌هاي نوراني اين تصوير كهكشان‌هايي هستند كه بسياري از آنها شبيه راه شيري و داراي همان تعداد ستاره‌اند. باستاني‌ترين و قديمي‌ترين كهكشاني كه در اين عكس ديده مي‌شود چيزي حدود 2‌/‌13 ميليارد سال نوري از ما فاصله دارد. يعني نوري كه امروز در اين تصوير مي‌بينيد 2‌/‌13 ميليارد سال پيش راه خود را به سوي زمين آغاز كرده است و زماني شكوه اين عكس را درمي‌يابيم كه به ياد آوريم عمر جهان ما تنها چيزي​حدود 7‌/‌13 ميليارد سال است. برخي از اين كهكشان‌ها نخستين مهمانان جهان بوده‌اند. بار ديگر به عكس نگاه كنيد. به جهاني چنين ژرف و عميق. شايد بپرسيد چه اهميتي دارد كه در اين شرايط به آسمان چشم بيندازيم. شايد ساده‌ترين جواب اين است كه شما از جنس ستاره‌ها هستيد. اين يك تعبير شاعرانه نيست. واقعيتي علمي است.

اگر شما وجود داريد به دليل وجود عناصر سنگيني مانند كربن، اكسيژن و آهن است و مي‌دانيم اين عناصر تنها در قلب ستاره‌ها در عالم توليد شده‌اند. اتم اكسيژني كه تنفس مي‌كنيد و كربني كه در بافت بدن شما وجود دارد همه روزگاري در قلب يك ستاره متولد شده‌اند. اگر اين دليل شما را راضي نمي‌كند شايد نگاهي به اين عظمت و شكوه كيهان بتواند مشكلات بزرگ زندگي را براي ما تحمل‌پذيرتر سازد.

پوريا ناظمي

+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم مهر ۱۳۹۱ساعت 13:28  توسط خودم  | 
 

 
مصرف 75 گرم گردو در روز به افزايش تعداد و بهبود كيفيت اسپرم در مردان نابارور يا داراي مشكلات باروري كمك مي‌كند.

تخمك و اسپرم، هر دو در زايش زندگي نو سهم دارند اما بيش از 30 درصد مشكلات ناباروري در ميليون‌ها زوج بدون فرزند، به سبب ناتواني‌هاي مردان و كمبود كيفيت و كميت اسپرم آنهاست.

خبر خوش براي مردان نابارور آن است كه بتازگي ​نتايج پژوهشي که در دانشگاه كاليفرنياي آمريكا به دست آمده​ مصرف اين مقدار گردو به طور روزانه، كيفيت و ساختار سلول‌هاي حيات‌بخش مردان 21 تا 35 ساله را افزايش مي‌دهد.

دكتر وندي رابينز و همكارانش در تحقيقي بين بيش از صد مرد كه پيرو رژيم غذايي پرگوشت بوده‌اند، اثر مصرف روزانه اسيدهاي چرب اشباع‌ نشده را در افزايش كيفيت اسپرم بررسي كردند.

آنها مردان يادشده را به دو گروه تقسيم كردند كه در رژيم غذايي 58 نفرشان گردو و ريزمغذي‌هاي درختي وجود نداشت اما گروه 59 نفره ديگر موظف بودند هر روز 75 گرم گردو بخورند.

ابتدا نمونه اسپرم همه افراد از نظر كيفيت بررسي شد. پس از گذشت 12 هفته از تحقيق بار ديگر آزمايش و نمونه‌گيري اسپرم تكرار شد و اينجا بود كه گروه محققان، علاوه بر مشاهده افزايش سطح اسيدهاي چرب امگا6 و 3، متوجه افزايش كيفيت و كاهش اختلال‌هاي كروموزمي اسپرم‌ها شدند؛ حال آن‌كه در گروه ديگر تغييري به وجود نيامده بود.

كيفيت و تعداد سلول‌هاي سهيم در شكل‌گيري نطفه به عوامل و شرايطي گوناگون وابسته است اما ناهنجاري‌هاي هورموني، اختلالات سيستم ايمني، ابتلا به بيماري‌هاي ژنتيك و عفوني، مصرف دارو، آلودگي‌هاي محيطي، تغذيه نامناسب، گرما و حتي عادت‌هاي شخصي مثل نوع لباس زير مردان در تعداد و كيفيت سلول‌هاي اسپرم دخالت بيشتري دارد.

خوردن گردو، بويژه در حجم مذكور گرچه سبب پديد آمدن تغييراتي در سطح ليپيد خون مي‌شود اما از ديرباز به مرداني توصيه مي‌شده كه ناتواني‌هاي جنسي داشته‌اند.

همچنين سرشار از روغن امگا3 است كه افزون بر قابليت شكست چربي‌هاي مضر و كاهش وزن، جزو اسيدهاي چرب اشباع نشده‌اي است كه وجودشان در رشد اسپرم و شكل‌گيري غشا سلولي ضروري است.

در برخي تحقيقات ديگر مشخص شده كه سلنيوم و ويتامين E موجود در گردو نيز سبب حفظ كيفيت، دوام سلول‌ها و افزايش باروري مردان مي‌شود.

در بين خوراكي‌هاي موثر در افزايش قدرت باروري مردان، از جگر (محتوي ويتامين A و روي)، كرفس (داراي اندرواستنون و فرومون) هلو و پرتقال (سرشار از ويتامين C)، موز (منبعي از آنتي‌اكسيدان مورد نياز براي حفظ كيفيت سلول‌ها)، خرما (حاوي مواد قندي، پتاسيم و ويتامين‌هاي گروه B)، عسل و... بكرات ياد شده است.(

+ نوشته شده در  یکشنبه شانزدهم مهر ۱۳۹۱ساعت 10:25  توسط خودم  | 

سمنو را از عصاره جوانه گندم تازه و آرد کامل گندم تهیه مى کنند. سمنو خوشمزه وشیرین است و این در حالى است که به آن هیچ نوع ماده شیرین کننده اضافه نمى کنند. علت شیرینى آن ترکیب عصاره جوانه گندم با آرد کامل است که طعم شیرین به آن مى دهد. مواد و ویتامین هاى موجود در گندم و جوانه آن ارزش غذایى فراوانى دارد. سمنو به سلامت افراد و پیشگیرى از پاره اى از بیماریها کمک مى کند. جدول زیر به بررسى مواد مفید آرد و عصاره و مقایسه آن با آرد تصفیه شده نشان مى پردازد.
سمنو داراى ویتامین هاى K-E-A و گروه ویتامین هاى B12,B8, B5, B3, B1 و مواد مهم دیگر مانند: فسفر، کرومیوم، روى، سلنیوم، آهن و مس است.
سمنو مغذى و انرژى زا است و بویژه براى ورزشکاران پرورش اندام بسیار مفید است.
سمنو داروى طول عمر و آرامش اعصاب است. سمنو شیرافزا است از این رو هم براى مادران شیرده و هم به علت مقوى بودن براى زنان باردار بسیار مفید است. از دیگر موارد مفید درمانى سمنو مى توان به اثرات شفابخش آن در درمان سوءهاضمه، نازایى، سختى زایمان، سنگ کیسه صفرا و اختلال صفرا، پادرد، کندى ضربان قلب، ریزش مو، لاغرى، یبوست، واریس، قندخون و دیابت، رشد قد، بى خوابى عصبى، احتلام، تصلب شرائین و کلسترول، ضعف حافظه، بیماران دوره نقاهت، S.M، بهت زدگى، پرکارى تیروئید، اسکیزوفرنیا، سایکوز، فسفات در ادرار، خون ادرارى، ترمیم زخم ها، فلج مغزى، مقاومت در برابر عفونت، بهبودى زخم هاى قرنیه، بیمارى رینود، اکرودینى، کولى باسیلوز، برى برى، شارکو، هوابلعى، مخملک، کوریزاى مزمن، پیستوریازیس، ورم دستگاه تناسلى، تب برفکى، ورم میزراه، سرگیجه هاى منى پر، کم خونى هیپوکروم، آرتروز، ورم زبان همراه بار، آرتریت پا و شبیکه، پارکینسون، عوراض یائسگى، پورپورا، اسپرو، اسکروفولوس، هپاتیت، یرقان، یرقان نوزادى، کمک به ترمیم شکستگى استخوان و عقیم بودن، به عنوان غذا و کمک درمانى مفید و مؤثر است. در داخل این غذاى بهشت که تزئین بخش سفره هفت سین است، بادام هاى شیرین (سنگى) مى ریزند که نماد و مایه برکت است. این بادام ها را پس از پختن از سمنو خارج مى کنند، تعدادى از آنها را به عنوان برکت کیف پول در داخل کیف پول قرار مى دهند تا باعث فراوانى پول و ثروت گردد.
بادام، حاوى ویتامین E و۱ B و مقدار فراوانى از فسفر، پتاسیم، منیزیم، کلسیم، گوگرد، سدیم، آهن، قند، مواد ازته و چربى است که به هنگام طبخ سمنو، جذب آن شده و باعث مقوى شدن بیشتر این غذا مى گردد. مصرف سمنو باعث تقویت عمومى بدن بویژه استخوان ها مى گردد و غذاى بسیار مفیدى براى زنان بویژه زنان باردار، بچه شیرده و یائسه محسوب مى شود.
+ نوشته شده در  چهارشنبه دوازدهم مهر ۱۳۹۱ساعت 13:21  توسط خودم  | 
 

کم خونی وضعیتی است که درآن ، تعداد یا اندازه گلبول های قرمز یا مقدار هموگلوبین موجود درخون کاهش یافته و تبادل اکسیژن و دی اکسید کربن بین خون و سلول ها دچار اختلال می شود . از علل ایجاد کننده کم خونی می توان کمبودهای
تغذیه ای ، خون ریزی ، ناهنجاری های ژنتیکی ، بیماریهای مزمن یا مسمومیت های دارویی را نام برد . منظور از کم
خونی های تغذیه ای ، کم خونی هایی است که در اثر دریافت کم مواد مغذی ایجاد می شوند .
از مهم ترین مواد غذایی جهت خون سازی ، که کمبود آن در خون بدن موجب بروز کم خونی می شود می توان به آهن ، ویتامینB12 و اسید فولیک اشاره کرد که از بین آنها کم خونی ناشی از فقر آهن یکی از شایع ترین نوع کم خونی تغذیه ای است .
کم خونی ناشی از فقر آهن
فقرآهن یکی از شایع ترین اختلالات تغذیه ای در کشور های در حال توسعه و مهمترین نوع کم خونی تغذیه ای در کودکان و زنان ، در سنین باروری است که با ایجاد گلبول های قرمز کوچک و کاهش میزان هموگلوبین مشخص می شود . اگر چه پیامدهای اقتصادی و اجتماعی کم خونی فقرآهن به صورت کمّی محاسبه نشده ولی لازم است به این نکته توجه شود که این بیماری سبب اتلاف منابع و مراقبت های بهداشتی ، کاهش بهره وری در اثرافزایش میزان مرگ و میر ، ابتلا به بیماری در مادران و کودکان و بالاخره کاهش ظرفیت جسمی و روانی در بخش بزرگی از جامعه می شود .

میزان نیاز به آهن
میزان نیاز به آهن براساس سن ، جنس و وضعیت فیزیولوژیکی افراد متفاوت است . مثلاً زنان باردار به علت افزایش حجم خون ، رشد جنین و جفت ، و سایر بافتها به آهن بیشتری نیاز دارند . به همین دلیل بیش از سایرین در معرض خطر کم خونی قرار دارند . در شیر خواران - در صورت سلامت مادر- ، میزان آهن موجود در شیر مادر برای 4- 6 ماه اول زندگی کافی است ولی در مورد نوزادانی که با وزن کم متولد می شوند ذخایرآهن کم بوده و باید بعد از 3 ماهگی آهن اضافی به صورت قطره خوراکی خورانده شود . همچنین بستن پیش از موقع بند ناف نیز به دلیل اینکه نوزاد را از یک سوم کل خونش محروم می کند خطر فقر آهن را افزایش می دهد .

دلایل فقر آهن
دلایل گوناگونی برای فقر آهن وجود دارد که از آن جمله می توان به علل زیر اشاره کرد :
1 – دریافت نا کافی آهنبه دلیل رژیم غذایی مورد استفادهای که در آن آهن کمی وجود دارد ، مانند بعضی از رژیم های گیاه خواری .

2 – جذب ناکافی آهن در اثر اسهال ، کاهش ترشح اسید معده ، مشکلات گوارشی یا تداخلات داروئی ( داروهایی مثل کلستیدامین ، سایمتیدین ، پانکراتین ، رانیتیدین و تتراسایکلین. )

3 – افزایش نیاز به آهن برای افزایش حجم خون در دوران نوزادی ، نوجوانی ، بارداری و شیر دهی .

4 – خون ریزی زیاد در دوران عادت ماهانه ، در اثر جراحات و ناشی از هموروئید ، بیماری های بدخیم یا انگل ها .

کمبود آهن در مردان بزرگسال معمولاً در اثر از دست دادن خون است .

علائم کم خونی ناشی از فقر آهن
بعضی از علائم کم خونی آهن عبارتند از :
1 – رنگ پریدگی زبان و مخاط داخل لب و پلک چشم

2 – خستگی زود رس

3 – بی تفاوتی

4 – سرگیجه و سردرد

5 – خواب رفتن و سوزن سوزن شدن دست ها و پاها

6 – حالت تهوع

7 – در کم خونی های شدید گود شدن روی ناخن

درمان کم خونی ناشی از فقر آهن
برای درمان کم خونی چند روش وجود دارد که بهترین و کم خطرترین آنها استفاده می شود ؛ بهترین و کم خطرترین راه استفاده از مکمل های خوراکی است . درمان با نمک های ساده آهن ، چون سولفات فرو خوراکی ، کاملاً موثر بوده و به شکل قرص ، کپسول یا مایع است که مصرف آن ها باید تا چند ماه ادامه یابد .
چنانچه این قرص ها با معده خالی مصرف شوند ، جذب آنها بهتر و بیشتر صورت می گیرد ولی در این حالت سبب تحریک معده و بروز مشکلات گوارشی خواهند شد .

عوارض گوارشی ، ناشی از مصرف آهن نظیر تهوع ، دل پیچه ، سوزش قلب ، اسهال یا یبوست را می توان به حداقل رساند ؛ به شرطی که آهن را به میزان کم مصرف کرده و به تدریج به میزان آن افزود تا به حد مورد نیاز بدن برسد. بهتر است قرص آهن ، آخر شب قبل از خواب استفاده شود تا عوارض ناشی از آن کاهش یابد.

ویتامین Cجذب آهن را افزایش می دهد . به همین دلیل معمولاً مصرف ویتامینC به همراه آهن پیشنهاد می گردد . البته علاوه بر درمان دارویی باید به میزان آهن قابل جذب در غذا نیز توجه کرد.

جذب آهن غذا ، اغلب تحت تأثیر شکل آهن موجود در آن می باشد. آهن موجود در پروتئین های حیوانی مانند گوشت گاو، ماهی و پرندگان ( آهن هِم) بیشتر جذب می شود در حالیکه جذب آهن پروتئین های گیاهی مانند سبزی ها و میوه ها ( آهن غیر هم) کم تر می باشد.

باید توجه داشت که ویتامینCجذب آهن سبزی ها و میوه ها( آهن غیرهم) را بیشتر می کند. مصرف چای همراه یا بلافاصله بعد ازغذا نیز می تواند جذب آهن را تا 50 درصد کاهش دهد.

منابع غذایی آهن دار

منابع غذایی آهن دار عبارتند از جگر، قلوه ، گوشت قرمز، ماهی، زرده تخم مرغ ، سبزی های دارای برگ سبز تیره مانند جعفری ، اسفناج و حبوبات ؛ مثل عدس و لوبیا، هم چنین میوه های خشک ( برگه ها) به خصوص برگه زرد آلو و دانه های روغنی.
عوامل افزایش دهنده جذب آهن و منابع غذایی آنها
1. اسید سیتریک و اسید اسکوربیک ( ویتامینC) که درآلو، خربزه، ریواس، انبه، گلابی، طالبی، گل کلم، سبزی ها ، آب پرتقال، لیمو شیرین ، لیمو ترش، سیب و آناناس وجود دارند، می توانند عوامل افزایش دهنده جذب آهن در بدن باشند-.
2. اسید مالیک و اسید تارتاریک که در هویج ، سیب زمینی، چغندر، کدو تنبل ، گوجه فرنگی، کلم پیچ و شلغم موجود است ، سبب افزایش جذب آهن می شود.

3. محصولات تخمیری مثل سس سویا نیز در این دسته از عوامل گنجانده می شوند.

توصیه های زیر را به کار بندید :
1. استفاده از غذاهایی که غنی از آهن می باشند.
2. استفاده از منابع غذایی حاوی ویتامین در هر وعده غذایی ، جهت جذب بهتر آهن ( مثل پرتقال، گریپ فروت، کوجه فرنگی، کلم، توت فرنگی، فلفل سبزو لیمو ترش)

3. گنجاندن گوشت قرمز، ماهی یا مرغ در برنامه غذایی .

4. پرهیز از مصرف چای و قهوه همراه یا بلافاصله بعد از غذا

5. برطرف کردن مشکلات گوارشی و یبوست

6. تصحیح عادات غذائی غلط ( مثل مصرف مواد غیر خوراکی مانند خاک ، یخ )

7. مشاوره با پزشک و متخصص تغذیه جهت پیش گیری به موقع و یا بهبود کم خونی

8. استفاده از نان هایی که از خمیر ورآمده تهیه شده اند

9. استفاده از خشکبار مثل توت خشک ، برگه آلو، انجیر خشک و کشمش که منابع خونی از آهن هستند.

10. استفاده ازغلات و حبوبات جوانه زده .

11. شست وشو و ضد عفونی کردن سبزی هایی که استفاده می کنید.

12. شستن کامل دست ها با آب و صابون ، قبل از تهیه مصرف غذا و پس ازهر باراجابت مزاج .

13. مصرف روزانه یک قرص آهن از پایان ماه چهارم بارداری تا سه ماه پس از زایمان در زنان باردار.

14. مصرف قطره آهن هم زمان با شروع تغذیه تکمیلی تا پایان 2 سالگی در کودکان .
موفق باشید


+ نوشته شده در  چهارشنبه دوازدهم مهر ۱۳۹۱ساعت 13:21  توسط خودم  | 
 

مواد لازم:نخود خيس خورده: 200 گرم، پياز رنده شده: 1 عدد، سيب‌زميني رنده شده: 1 عدد، تخم‌مرغ:1 عدد، نمك، فلفل و ادويه: مقدار لازم، تخم‌گشنيز سائيده شده: 1 قاشق مرباخوري، نان ساندويچ: 1 عدد، خيارشور متوسط: 2 عدد، گوجه‌فرنگي: 1 عدد، روغن سرخ‌كردني: مقدار لازم
طرز تهيه: نخود را كه كاملا خيس خورده دو بار چرخ كنيد. سيب‌زميني و پياز رنده شده را به آن افزوده و بعد نمك، فلفل و ادويه و تخم‌ گشنيز را نيز اضافه كنيد و مواد را مخلوط كنيد در پايان تخم‌مرغ را اضافه كنيد و آن را كاملا ورز دهيد. در رستوران‌ها معمولا اين مواد را چرخ كرده و آماده در يخچال دارند و خمير بهتر مي‌شود چون استراحت كافي را داشته و مواد كاملا طعم و عطر ادويه‌ها را به خود مي‌گيرد. شما هم اگر در خانه اين غذا را آماده مي‌كنيد بهتر است كمي آن را استراحت دهيد تا توپي شكل شود. اگر قالب داريد كه آن را در قالب گذاشته و در روغن سرخ كنيد و اگر هم قالب نداريد در دست به آن فرم يك دايره بدهيد و سپس آن را در روغن فراوان سرخ كنيد. دو طرف فلافل را كه خوب سرخ كرديد. پهلوي نان ساندويچ را چاك داده خميرهاي اضافي آن را خارج كنيد و كمي سس داخل آن بماليد و بسته به دلخواه چند عدد فلافل را در داخل آن قرار دهيد. سپس روي آن گوجه خلال شده و خيارشور خلال شده را قرار داده آن را داخل پوشش مناسبي گذاشته و سرو كنيد.


+ نوشته شده در  چهارشنبه دوازدهم مهر ۱۳۹۱ساعت 13:20  توسط خودم  | 
 

رابطه‌ی سکه و سکسکه و سکته و اینا ...
داشتیم از خوشحالی مثل پودر ماشین‌لباسشویی کف می‌فرمودیم که تلفن دوچرخه سوتید. تلفن ما فقط همین یک ملودی را بلد است: سوت سوت سوتک سوت سوت سوتک!
جسارتاً، گوشی را داشته باشید تا اول یک مقدمه عرض کنم خدمتتان. مقدمه این است که در تب‌وتاب بازار سکه، ما هم برای این‌که از قافله عقب نیفتیم، فکر کردیم مگر ما چلاق تشریف داریم که نرویم توی کار خرید سکه. چرا فقط سکه‌های 25 تومانی و 50 تومانی تو بساط ما پیدا شود؟ الان دیگر این‌جور سکه‌ها توی جیب گدایان و بینوایان هم پیدا نمی‌شود. ! بالاخره هرکس برای خودش اصولی دارد. گوشی را همین‌طور داشته باشید تا بقیه‌اش را عرض بفرماییم.
بعدش چی کار کردیم؟ رفتیم طلافروشی و النگوها و گوشواره‌های عیال را فروختیم که سرمایه جور کنیم، وگرنه ما که از این پول‌های بادآورده نداریم. بعدش چی‌کار کردیم؟ نصفه‌شب رفتیم تو صف سکه. چه صفی؟ تقریباً اندازه‌ی استادیوم صدهزارنفری آزادی آدم پشت در بانک ایستاده و نشسته و خوابیده بود.
آن طفلی‌ها هم مثل ما طلاهای عیالشان را فروخته بودند که با آن سکه بخرند. ظهر روز بعد نوبتمان شد و خوشحال و خندان رفتیم پشت باجه. به هر نفر پنج عدد سکه می‌دادند ولی به ما چهار تا دادند. گفتند همین هم از سرت زیاد است. نمی‌دانیم از کجا فهمیدند. لابد از آن‌جایی که پولمان کم بود یا از آن‌جایی که می‌دانستند با نیم سوت و نیم‌شوت زندگی و کار می‌فرماییم. به‌هرحال خدا خیرش بدهد که پنج تا نداد و چهارتا داد. البته کاش آن چهارتا را هم نمی‌داد. می‌دانید چرا؟ به‌خاطر این‌که ما فرهنگ سکه‌داری نداریم. به خاطر این‌که شاعر مادر مرده در شعری بی‌ربط فرموده:
سکه شد از نان شب واجب‌تر
نان شب از سکه شد غایب‌تر
عاشقان را بگذارید بخوابند همه
مصلحت نیست که این سکه فراموش کنید
خب برگردیم به همان تلفنی که اول مطلب سوت کشید و سوتمان را از اشکمان و اشکمان را از مشکمان و مشکمان را از وجود نازنینمان در آورد. نیم‌سوت بود و همشیره‌اش نیم‌شوت. فرمودیم: "بنال ببینیم چی می‌گویی؟"
گفت: "شما کجایی؟ هرچی تلفن می‌زنم نیستی؟"
فرمودیم: "ما که سرجایمان هستیم. شما کجایید؟"
گفت: "من و نیم‌شوت اومدیم خیابون. کارمون طول کشید، گفتیم به شما خبر بدیم نگران نشید."
فرمودیم: "نترسید نگران نمی‌شیم. نیومدید هم نیومدید. خیال می‌کنید سکه‌ی‌طلا هستید که نگرانتون بشیم؟"
گفت: "خیلی ممنون."
فرمودیم: "حالا از کجا زنگ می‌زنین؟"
گفت: "تلفن عمومی دیگه. شما که واسه ما موبایل نمی‌خری. این تلفن‌ها هم‌همه‌اش خرابه. چهارتا تلفن عوض کردیم تا بالاخره این یکی وصل شد."
فرمودیم: "مال سکه‌ها هم هست. آخه هرکدومشون یه شکل، یه اندازه و یه رنگیه." تا این را گفتیم یادمان به سکه‌های طلایمان افتاد. از جا پریدیم و گفتیم: "سکه‌های شما چه جوری بود؟"
گفت: "چیز بود دیگه. رنگش طلایی بود و روش نوشته شده بود 1390و خیلی هم نو بود."
فرمودیم: "از کجا برداشتیش؟"
گفت: "شما که خواب بودی. گفتیم بیدارتون نکنیم یه‌وقت اخمالو بشین. واسه‌ی همین خودمون با اجازه از توی کیفتون برداشتیم که بعدش بهتون بگیم. چهارتا بود. می‌خواستیم باهاش پفک هم بخریم، نشد. تلفن‌ها خراب بود و سکه‌هامون رو خورد."
فرمودیم: "خورد؟" و بعدش نفهمیدیم غش کردیم یا سکته یا سکسکه. فکر کنیم سکسکه بود. شایدم سکته بود.
+ نوشته شده در  چهارشنبه دوازدهم مهر ۱۳۹۱ساعت 13:18  توسط خودم  | 

!مغز زنبور که کوچک‌تر از نوک سوزن است، چنان سريع عمل مي‌کند که بنا به گفته دانشمندان مي‌تواند در يک ثانيه يک ميليون عمليات را تجزيه و تحليل کند و انجام دهد و اين بدان معناست که مغز زنبورها از هر رايانه‌اي در جهان سريع‌تر عمل مي‌کند.

 

 

 

همچنين دانشمندان دريافته‌اند که زنبورها براي مشاهده و ديدن اشيا و محيط از اشعه ماوراي بنفش استفاده مي‌کنند که داراي امواج کوتاهي است و اين موجب مي‌شود تا زنبورها اشيا را بسيار سريع‌تر از انسان‌ها ببينند و اين به آنها اجازه مي‌دهد تا هنگام پرواز و جستجوي غذا گل‌هاي داراي شهد را بيابد.

 

 

 تصاوير گرفته شده از چشم زنبورها نشان مي‌دهد که چشم اين حشره متشکل از ?? لنز نوري فوق العاده است. به همين دليل دانشمندان درصدد ساخت دوربين‌هايي بسان چشم زنبور هستند.

 

 چشم زنبور متشکل از هزاران لنز کوچک شش گوشه‌اي است و دانشمندان دريافته‌اند، اين ساختار چشمي زنبور به آن کمک مي‌کند که ماوراي جنگل‌ها را ببيند و مانع برخورد خود با اشيا به ويژه برخورد با پرندگان ديگر شود.

+ نوشته شده در  چهارشنبه دوازدهم مهر ۱۳۹۱ساعت 8:13  توسط خودم  | 
 

اتحاد مسلمانان آمريكا يك شركت قديمي را به خاك سياه نشاند
 باشگاه خبرنگاران - يك شركت توليد كننده بستني در آمريكا با سابقه اي نزديك به 100 سال به دليل توهين به يك مشتري مسلمان در آستانه ورشكستگي قرار گرفته است و شركت بستني سازي " Wilcoxson " در شهر " Livingston " در ايالت مونتانا در غرب آمريكا با يك معضل بزرگ رو به رو شده است. 
 
اخيرا يكي از مشتريان مسلمان محصولات اين شركت در صفحه مربوط به كارخانه در شبكه اجتماعي سوالي را در مورد استفاده اين شركت از تركيبات نشات گرفته از خوك پرسيده است. اين مصرف كننده با اعلام اينكه يك مسلمان است از مسوولين خواسته بوده است در صورت استفاده از تركيبات حاوي خوك در محصولات خود، وي را مطلع كنند. 
 
اما مدير اين شركت با بي ادبي تمام در پاسخ به اين مشتري اين گونه جواب داده بوده است: ما تحويل جنسي براي بيرون از ايالت نداريم بخصوص در پاكستان !!! 
 
اين مشتري مسلمانان پس از مشاهده اين پاسخ، اين گونه جواب داده است: "پاسخ شما بسيار بي ادبانه است. من ديگر از محصولات شما استفاده نمي كنم و مسلما آن را به ديگران هم توصيه نمي كنم." 
 
 
 
پس از برملا شدن اين پرسش و پاسخ، شركت ياد شده با حجم بسيار فزاينده اي از انتقادات نه فقط از طرف مسلمانان بلكه از سوي تعداد زيادي از مردم غير مسلمان آمريكا قرار گرفته و اين پاسخ مدير شركت مذكور را " نفرت انگيز " و " نژاد پرستانه " تلقي كرده اند. 
 
اين اقدام روشنگرانه و همدلانه مسلمانان آمريكا، تبعات زيادي براي اين شرك قديمي داشت و با تحريم و بايكوت محصولات آن توسط مسلمانان، ضربه سنگيني به اين كمپاني وارد شده به گونه اي كه همه مديران آن از وحشت ورشكستگي، به تكاپو افتداه اند تا دل مسلمانان را به دست آورند. 
 
" مت شيفر " مدير اين شركت كه انتظار اين حجم گسترده از انتقادات را نداشته است زبان به عذرخواهي و بهانه تراشي براي اين حركت خود باز كرده است. 
 
وي درباره علت اين پاسخ توهين آميز خود توجيه خنده داري آورده و گفته است: "من در زمان نوشتن آن پاسخ خواب آلوده بودم و به آدرس و توضيحات مشتري دقت نكردم!" 
 
شيفر هنچنين براي خاموش كردن اين اقدام هماهنگ مسلمانان اعلام كرده كه براي حفظ اين تشكيلات با 100 سال قدمت، حاضر است براي حفظ هويت شركت استعفا بدهد. 

+ نوشته شده در  چهارشنبه دوازدهم مهر ۱۳۹۱ساعت 8:10  توسط خودم  |