|

به بهانه سالگرد ارتحال مفسر بزرگ قرآن علامه سيد محمد حسين طباطبايي شاگردان علامه، فرماندهان فرهنگي انقلاب اسلامي
هميشه نسبت به شخصيت علامه طباطبايي در قلبم احساس ارادتي توأم با عشق داشتهام. شايد شما هم اگر به چشمان نافذ علامه خيره شويد بخشي از گرماي اين حس را در عمق وجودتان احساس كنيد. چشماني كه در پشت آن اقيانوسي از علم، معرفت، تقوا و عرفان موج ميزند. علامه سيد محمدحسين قاضي طباطبايي، براي ما نام ناآشنايي نيست. مفسري بينظير كه قرآن را در فضاي حوزههاي علميه از مهجوريت بيرون آورد و تفسير ارزشمندش به تعبير استاد شهيد مطهري «بزرگترين تفسيري است كه از صدر اسلام تاكنون براي قرآن كريم نوشته شده است.» فيلسوفي بزرگ كه فصلي جديد را در فلسفه صدرايي گشود و احياگر فلسفه اسلامي در دوره معاصر لقب گرفت؛ از شاگردان برجسته عارف كامل آيت الله سيد علي قاضي و به تعبير يكي از مراجع بزرگ معاصر در علم و تقوا بينظير. در كنار همه اين ويژگيهاي برجسته كه هر كدامشان به تنهايي براي عظمت يك شخصيت كافي است، يك ويژگي ممتاز در شخصيت علامه طباطبايي وجود دارد كه در كمتر عالمي يافت مي شود و آن شاگردپروري ايشان است. شاگرداني كه در وجود هركدامشان يك يا چند بعد از ابعاد شخصيتي علامه متجلي شده است. شايد تنها نام استاد شهيد مرتضي مطهري به عنوان شاگرد شاخص علامه كافي باشد براي اينكه به بزرگي استاد پي ببريم.
در اين ميان يك نكته مهم درباره مكتب علامه وجود دارد كه معمولاً از آن غفلت شده است. نقش محوري علامه و مكتب فكري ايشان در بسترسازي فرهنگي براي نهضت امام خميني(ره) و شكلگيري و همچنين بقاي انقلاب اسلامي، مسئلهاي است كه به ويژه در شاگردان ايشان بروز بيشتري دارد.
حلقه ياران علامه، كه عمدتاً شاگردان و ارادتمندان شخصيت بينظير تاريخ حضرت امام خميني بودند، نخستين هسته مركزي را براي ايجاد يك نهضت فكري پويا گرد اين عالم رباني بوجود آوردند. بعد از رحلت مرجع عاليقدر جهان تشيع حضرت آيتالله بروجردي(ره) جلسات درس فلسفه علامه مدتي تعطيل و تبديل به بحث پيرامون حكومت اسلامي شد. علامه مقالاتي پيرامون حكومت اسلامي نوشتند و يادآوري كردند كه حكومت اسلامي سياستي توانا دارد و به مسأله «ولايت فقيه» اشاره كردند. حضرت علامه زماني صحبت از حكومت اسلامي و زعامت روحانيت ميكرد كه حتي تصور آن از مغزهاي بسياري از روشنفكران هم به دور بود. اهميت اين مباحث تا حدي است كه آيت الله مصباح يزدي ميفرمايد اگر اين مباحث طرح نميشد، معلوم نبود امروز راجع به مسائل سياسي و اجتماعي اسلام چگونه ميانديشيديم؟
يكي از مهمترين ويژگيهاي نهضتي كه امام خميني(ره) با الهام از مباني اعتقادي اسلام به راه انداختند و در پي آن به دنبال سرنگوني رژيم طاغوت و برپايي حكومت اسلامي بودند، جوشيدن از عمق اعتقادات و قلبهاي مردم مسلمان بود. دأب هميشگي حضرت امام در مردمي بودن تحركات ضد حكومتي و مخالفت ايشان با اقدامات مسلحانه گروهكها و فعاليتهاي حزبي و روشنفكرانه در جريان انقلاب، گواهي بر اين مدعاست. بدين ترتيب مهمترين كار براي به ثمر نشستن چنين نهضت مردمياي تبيين ابعاد مختلف فكري، فرهنگي و سياسي آن براي عموم مردم جامعه بود؛ كاري كه در درجه اول خود حضرت امام به خوبي به انجامش اهتمام داشتند. دقت كنيد به اين نكته كه ايشان تمام مواضع و سخنان تاريخي خود را به عنوان يك مرجع تقليد در سخنرانيهاي عمومي و بر روي منبر با مردم در ميان ميگذاشتند. اساساً جريان توزيع اعلاميههاي ايشان در بين مردم به همين جهت است. تبيين انقلاب در ميان مردم براي همراه كردن قلبها و افكار آنها با نهضت، مسئلهاي است كه نهضتهاي قبل از امام در آن دچار ضعف بودند و يكي از دلايل شكستشان نيز همين مسئله بود.
تبعيد 15 ساله امام خميني(ره) از ايران و دوري ظاهري رهبر انقلاب از مردم انقلابياش ميتوانست برگ برندهاي براي رژيم شاه و جريان استعمار باشد؛ اما آنچه در اين سالها نقشه استعمار و استبداد را نقش بر آب كرد، تداوم نهضت روشنگري و تبيين مباني فكري و اعتقادي انقلاب و حتي طرح مباحث حكومت اسلامي و ساختارهاي پسا انقلابي، توسط ياران حضرت امام بود. اينجاست كه نقش حلقه شاگردان مكتب فكري علامه عيان ميشود. عالماني كه هريك به تنهايي استوانهاي براي انقلاب و نظام جمهوري اسلامي بودند. ياران امام و شاگردان علامه طباطبايي در نقش فرماندهان فكري و فرهنگي جبهه انقلاب، وارد ميدان مبارزه با طاغوتهاي سياسي، فكري و فرهنگي شدند. نميشود از تاريخ انقلاب سخن گفت اما از فردي چون شهيد مطهري به عنوان علمدار مبارزه با طاغوت فرهنگي و التقاط فكري نام نبرد. نميتوان از اقدامات اساسي مبارزان نظام شاهنشاهي ياد كرد اما از شهيد بهشتي و آينده نگري او درباره تبيين ساختارهاي حكومتي نظام اسلامي در سالهاي دهه چهل و ايجاد تشكل قوي حزب جمهوري اسلامي سخن نگفت؛ همينطور كادرسازي و تربيت نيروي شهيد قدوسي در مدرسه حقاني، امري غير قابل انكار است.
نيروسازي علامه براي انقلاب تنها محدود به نيازهاي قبل از پيروزي نبود. نقش پررنگ شاگردان مكتب علامه در نظام سازي و تدوين ساختارهاي جمهوري اسلامي نيز به روشني قابل رؤيت است. در ادامه با شرح مختصري درباره برخي از شاگردان برجسته مكتب علامه، نقش آنها را در تحكيم مباني فكري، معرفتي، سياسي و اخلاقي انقلاب و نظام اسلامي تبيين خواهيم كرد.
آيت الله مرتضي مطهري؛ شهيد مبارزه با انحراف

رفعت مقام شهيد مطهري را بايد از گريه حضرت امام پس از شهادت وي شناخت؛ عظمت فكر استاد شهيد را بايد از اين تعبير رهبر معظم انقلاب فهميد كه آثار شهيد مطهري مباني فكري جمهوري اسلامي است. (نقل به مضمون). اوج نزديكي روحي و فكري اين شهيد والامقام به استادش علامه طباطبايي را هم بايد از تعابير عاشقانه علامه در وصف شاگردش، پس از شهادت وي متوجه شد. در ميان همه ويژگيهاي برجسته استاد مطهري مانند جامعيت علمي، عالم زمان خويش بودن، بيان ساده مطالب غامض، عمق فهم فلسفي و ... مبارزه با انحرافات فكري و حساسيت بالاي ايشان در برابر كوچكترين انحراف از خط اصيل اسلام و انقلاب، بارزترين ويژگي شخصيتي اين عالم مبارز است. ويژگي كه در نهايت منجر به شهادت ايشان نيز گرديد. مقابله علمي و فلسفي با ماركسيستها و ايستادن در برابر انحرافات جريان دكتر شريعتي از نمونههاي بارز مقابله با التقاط در شهيد مطهري است. ايشان در عين فعاليتهاي عميق فكري و فرهنگي از صحنه مبارزه و حضور سياسي در عرصه نظام جمهوري اسلامي نيز غافل نبودند به طوري كه حضرت امام ايشان را به عنوان رييس شوراي انقلاب انتخاب كردند. درباره اين استاد شهيد صدها كتاب گفتني وجود دارد كه مجال آن در اينجا نيست.
آيت الله دكتر محمد حسيني بهشتي؛ به مثابه يك ملت
![]()
يكي از شاخصترين چهرههاي موثر چه پيش از انقلاب و پس از آن، شاگرد جلسات بحث اصول فلسفه و روش رئاليسم علامه طباطبايي است. وي در آغاز دوران جواني در جريان كودتاي 28 مرداد 1332 سخنراني تندي عليه رژيم پهلوي مينمايد و بلافاصله به شهرباني احضار ميشود و آنجاست كه لزوم كادرسازي را درك كرده و دبيرستان دين و دانش را در قم تأسيس مينمايد. او كه در كنار تحصيلات حوزوي به درجه دكتري نيز نائل ميشود، به دستور آيت الله بروجردي به مركز اسلامي هامبورگ ميرود و فعاليت تبليغي ديني خود را در آنجا ادامه ميدهد. در فروردين 57 با سفر به اروپا و آمريكا در بسط تفكر انقلاب و هماهنگيهاي سياسي، با مخالفان رژيم تلاش مينمايد. عضويت شوراي انقلاب، اصلاح ساختار و قوانين قضايي، نقش تأثيرگذار در تهيه و تدوين قانون اساسي و تأسيس حزب جمهوري اسلامي كه دبيري حزب به خود وي سپرده شد از جمله فعاليتهاي اوليه و تأثيرگذار او پس از پيروزي انقلاب بود. روشنگريهاي شهيد بهشتي سبب شد كه پيكان تهاجم جريان نفاق به سركردگي بنيصدر به سوي وي نشانه برود. هنوز يك هفته از رأي مجلس به عدم كفايت بنيصدر نگذشته بود كه انفجار دفتر حزب جمهوري سبب شهادت اين شهيد مظلوم كه به فرموده حضرت امام "به تنهايي يك ملت بود" شد.
آيت الله مصباح يزدي؛ پركننده خلأ علامه طباطبايي و شهيد مطهري
آيتالله مصباح يزدي نيز كه سي سال افتخار درك محضر علامه طباطبايي(ره) را داشته است، يكي از ممتازترين شاگردان علامه طباطبايي است تا جايي كه ايشان در وصف شاگرد گرانقدر خود فرمودهاند: «مصباح در ميان شاگردان من مانند انجير در ميان ساير ميوههاست. چرا كه فكر او هيچ چيز زائد و دور ريختني ندارد».
اگر بتوان آيت الله شهيد مطهري را به عنوان برجستهترين شاگرد مكتب فكري علامه پيش از انقلاب نام برد، مي توان از آيت الله محمدتقي مصباح يزدي به عنوان برجستهترين شاگرد اين مكتب در حال حاضر نام برد. متفكر و فيلسوف برجسته اي كه حضرت آيت الله خامنهاي در وصف ايشان فرمودند: «اگر خداوند متعال به نسل كنوني ما اين توفيق را نداد كه از شخصيتهايي مانند علامه طباطبايي و شهيد مطهري استفاده كند اما به لطف خدا اين شخصيت عزيز و عظيمالقدر، خلأ آن عزيزان را در زمان ما پر ميكند.»
گرچه از نقش علامه مصباح يزدي در مبارزات قبل از انقلاب كمتر سخن به ميان آمده است و جا دارد در اينجا به فعاليتهاي سياسي ايشان مانند انتشار نشريه انتقام، مبارزات ايشان با انحرافات مانند جريان شريعتي و همچنين فعاليتهاي فكري فرهنگي ايشان در راستاي اهداف انقلاب مانند همكاري با شهيد بهشتي در تدوين مباحث حكومت اسلامي و همكاري با شهيد قدوسي در مدرسه حقاني اشاره شود اما به دليل اهميت نقش ايشان در دوره سي ساله پس از انقلاب، اشاراتي كوتاه در همين رابطه بيان خواهد شد.
شايد بتوان سه ويژگي اساسي براي فعاليتهاي علمي سياسي آيت الله مصباح معرفي كرد. اولين ويژگي ايشان تلاش در جهت تبيين و تدوين مباني فكري و فلسفي نظامات و ساختارهاي حكومت اسلامي از راه تدوين فلسفه علوم انساني و توليد علوم انساني اسلامي است. در همين راستاست كه ايشان ابتدا موسسه در راه حق و پس از آن موسسه امام خميني(ره) را راه اندازي كردهاند.
دومين ويژگي برجسته اين عالم انقلابي، مبارزه با التقاط فكري، انحراف فرهنگي و نفاق سياسي است. زماني كه تهاجم فكري و فرهنگي دشمن در سالهاي پس از 76 به اوج خود رسيده بود، مجاهدتهاي مخلصانه حضرت آيت الله مصباح كه حتي از آبروي خود براي دفاع از ارزشها و مباني اعتقادي ملت مسلمان ايران گذشت، فراموش ناشدني است. همچنين نقش عمارگونه ايشان در فتنه 88 و روشنگري در غائله اخير جريان انحراف از ديگر نمونه هاي مبارزات فكري اين دانشمند برجسته است.
اما سومين ويژگي كه مي توان براي آيت الله مصباح برشمرد، تلاش براي كانال كشي فكري ميان توده مردم و جوانان در جهت نشر افكار و عقايد ناب اسلامي و انقلابي است.
آيت الله جوادي آملي؛
 برجسته ترين فيلسوف حال حاضر شيعه
آيت الله عبدالله جوادي آملي ديگر شاگرد علامه است كه همچنان ابداعات علمي نابي در جهت تعميق مباني اسلام و انقلاب، ارائه مي دهد. اهميت تلاش ايشان در جهت تبيين معرفت شناسي اسلامي، زماني روشن شد كه بحثهاي مستدل و متين علمي ايشان، به خوبي از عهده پاسخگويي به شبهات معرفت شناسانهاي كه در دهه هفتاد عليه اسلام و قرآن در كشور مطرح شد، برآمد. اين ملّاي برجسته كه به تعبير آيت الله مصباح، بزرگترين فيلسوف حال حاضر شيعه است، با ارائه نظريه علم ديني خود گام بلندي در جهت توليد علم و فكر كه از مطالبات جدي رهبر انقلاب از حوزه هاي علميه به شمار ميرود، برداشته است .
آيت الله سيد مصطفي خميني؛ اميد آينده اسلام
پسر ارشد امام كه به فرمايش مقام معظم رهبري، خميني آينده ايران بود و نبوغ پدر را به ارث برده بود، در 27 سالگي توانست به سطح اجتهاد دست يابد. او شرح اسفار را نزد علامه طباطبايي خوانده بود و مبارزات سياسي را از سال 41 آغاز نمود و ارتباط نزديكي با سيد مجتبي نواب صفوي در جمعيت فدائيان اسلام داشت. اولين بار در سال 42 دستگير شد و تنها 5 روز از آزادي، به تركيه و سپس به عراق تبعيد شد و با اوجگيري نهضت آزاديبخش فلسطين تلاش گستردهاي براي حمايت و جذب روحانيون خارجي به اين نهضت داشت تا آنجا كه پس از تهديدهاي مكرر سران عراق و ايران در سن 47 سالگي به طور مشكوكي به رحمت خدا رفت و حضرت امام در وصف او كه مانند ديگر شاگردان علامه فعال سياسي و نخبه حوزوي بود گفت: «من مصطفي را براي آينده اسلام ميخواستم».
شهيد آيتالله دكتر محمد مفتح؛ سمبل وحدت حوزه و دانشگاه
در دوراني كه با تبليغات گسترده استعمارگران، تحصيلات دانشگاهي از نظر برخي علما نامطلوب و كفر آميز توصيف ميشد، آيت الله مفتح كه از مدرسين حوزه علميه بود با تشويق استاد فلسفه خود، علامه طباطبايي وارد دانشگاه شد و به تحصيل علوم جديد پرداخت و موفق به اخذ درجه دكتري فلسفه گرديد. او كه با ادبيات دو قشر مهم دانشجو و طلبه به خوبي آشنا بود طي سفرهاي متعدد به شهرهاي مختلف ايران در جلسات چندهزار نفري به تدريس و تبليغ ميپرداخت و در لابلاي آن عليه حكومت پهلوي سخنراني مينمود تا جايي كه وي را به زاهدان تبعيد كردند. وي پس از آزادي، در دانشگاه تهران همگام با شهيد مطهري به تدريس پرداخت و با تعطيلي حسينيه ارشاد در مسجد جاويد رياست گروه انقلابياي را برعهده گرفت كه با تدريس كلاسهاي مختلف، جوانان را به مسجد جذب مينمود و در سال 54 توسط رژيم، اين مسجد تعطيل شد و مفتح به زندان افتاد. سرانجام اين سمبل وحدت حوزه و دانشگاه، توسط گروه فرقان در روز 27 آذر 58 به شهادت رسيد و به دليل ارتباط برجسته اين حوزوي آشنا به علوم جديد با دانشگاهها روز شهادت ايشان، روز وحدت حوزه و دانشگاه نام گرفت.
شهيد دكتر محمد جواد باهنر؛
 شخصيتي كه ناشناخته ماند
شاگرد درس تفسير قرآن و شرح اسفار علامه طباطبايي كه شش سال توفيق حضور در اين كلاس را داشت، روحاني 25 سالهاي بود كه عليه به رسميت شناختن اسرائيل توسط دولت ايران سخنراني تندي كرد و بازداشت شد. (يك سال از ماجراي فيضيه نگذشته بود كه در سخنراني عليه اين اقدام رژيم مجددا به زندان افتاد).
وي در كنار آيت الله شهيد بهشتي در وزارت آموزش و پرورش مشغول به كار گرديد كه با توصيه علامه، مسووليت برنامهريزي دروس و تأليف كتب تعليمات ديني و درسهايي از قرآن را پذيرفت و با ورود به مباحث عدالتخواهانه و ضد ظلم و ستم، در شكلگيري زمينههاي فكري ضد استبدادي دانشآموزان دورههاي راهنمايي و دبيرستان نقش ويژهاي داشت. شهيد باهنر پيش از سال 50 كه از ايراد سخنراني منع شد در انجمن اسلامي مهندسين و پزشكان و جمع معلمين و مربيان در مسجد هدايت و الجواد و حسينيه ارشاد مواضع انقلابيون را تبيين ميكرد.
ايشان پس از شهادت آيت الله بهشتي، دبير كل حزب جمهوري شده بود به عنوان نخست وزير شهيد رجايي منصوب گرديد و در انفجار دفتر نخست وزيري در 8 شهريور 60 به شهادت رسيد. رهبر معظم انقلاب در توصيف اين شهيد گرانقدر ميفرمايند كه وي از جمله افرادي است كه شخصيتاش ناشناخته باقي مانده است.
آيت الله شهيد علي قدوسي؛ صدقه جاريه

شهيد قدوسي پس از سالها تلمذ نزد حضرت علامه مورد توجه استاد خود قرار ميگيرد و استاد او را به دامادي ميپذيرد. شاگرد برجسته علامه طباطبايي كه اصول فلسفه و روش رئاليسم را در محضر استاد فراگرفته بود مشي علامه را در تربيت شاگردان انقلابي با تأسيس مدرسه حقاني در سال 42 ادامه داد. اين مدرسه كه با همياري ديگر شاگردان علامه نظير آيت الله مصباح و شهيد بهشتي شكل گرفته بود، تنها يك حركت صرف علمي نبود، بلكه ثمرات گسترده سياسي داشت كه نتايج آن بعد از قيام 15 خرداد و تبعيد امام خميني(ره) نمايان شد.
اين شهيد بزرگوار توسط حكمي از جانب رهبر كبير انقلاب به دادستاني كل انقلاب اسلامي تعيين شد كه با مشورت شهيد بهشتي، تصميم به اخراج نيروهاي نفوذي منافقين از دادستاني و ديگر ارگانهاي دولتي گرفت و در نهايت در حالي كه به بررسي پرونده عاملان ترور شهيدان رجايي و باهنر مشغول بود، به وسيله انفجار بمب در ساختمان دادستاني در 14 شهريور 60 به شهادت رسيد.
علامه حسن زاده آملي؛ ذوالفنون حوزهها
مجتهد، استاد حوزه، استاد نجوم، استاد فلسفه و رياضيدان؛ عناويني است كه اين استاد بزرگوار را به "ذوالفنون" ملقب نموده است. ايشان كه 17 سال توفيق شاگردي علامه طباطبايي را داشتهاند، در هنگام نامبردن از اساتيد خويش بسيار خاضعانه و با تجليل فراوان به اين امر ميپردازند. تعابير ايشان در مورد حضرت آقا نيز ويژه و شنيدني است. ايشان در حالي كه دو زانو در برابر آقا نشسته بودند، ايشان را مولا خطاب ميكنند كه با ناراحتي و نهي آقا همراه ميشود. علامه پاسخ ميدهد كه اگر يك مكروه از شما سراغ داشتم اين كار را نميكردم؛ و در جايي ديگر ميگويند گوشتان به دهان رهبر باشد كه ايشان گوششان به دهان حجتبنالحسن است.
امام موسي صدر، مسيح لبنان
سيد موسي صدر نيز از شاگردان علامه طباطبايي محسوب ميشود. وي به توصيه اساتيد خود و وصيت شرفالدين رهبر شيعيان لبنان، جانشيني او را ميپذيرد. امام موسي صدر پس از دستگيري امام خميني(ره) در سال 42 راهي واتيكان و مصر ميشود تا براي آزادسازي امام، شاه را تحت فشار قرار دهد و تا آزادي امام سفر او ادامه پيدا ميكند. رهبر شيعيان لبنان با اعزام جوانان به مصر جهت آموزش دورههاي نظامي هسته اوليه مقاومت لبنان را شكل داد. ايشان كه توسط مسيحيان اين كشور لقب مسيح لبنان گرفته بود، در سال 48 مجلس اعلاي شيعيان لبنان را به عنوان اولين گام برنامه بلندمدت خود تشكيل داد. او در سال 57 ، "لوسين ژورژ" نماينده "روزنامه لوموند" در بيروت را به نجف فرستاد تا با اولين مصاحبه بينالمللي امام خميني، افكار عمومي جهان با حركت عظيم امام آشنا شود.
امام موسي صدر در آخرين مرحله سفر دورهاي خود به كشورهاي عربي، به دعوت رسمي معمر قذافي وارد ليبي شد و در 9 شهريور 57 ربوده و مفقود شد ولي در حال حاضر پس از سقوط قذافي، بازگشت وي همچنان در هالهاي از ابهام است.
آيت الله عزيز الله خوشوقت؛ درّ پنهان علامه

آيت الله عزيز الله خوشوقت كه به گفته حجت الاسلام صديقي اولين شاگرد علامه طباطبايي، هم به لحاظ تقدم زماني و هم به لحاظ رتبه اخلاقي ميباشد، حكمت و فلسفه را نزد علامه طباطبايي نيز آموخته است و به اصرار ايشان جلسه خصوصي درس اخلاق عملي علامه با حضور تعداد معدودي از شاگردان شكل ميگيرد. اين عالم بزرگوار پس از احراز مقام اجتهاد از قم به تهران عزيمت نمود تا با برگزاري جلسات صميمي پرسش و پاسخ در تربيت نفوس و پرورش فكري جوانان مشتاق به بهرهمندي از كلام يك اسلامشناس مبرّز همت گمارد. شاگرد اخلاق علامه طباطبايي پس از بازگشت به تهران با اصرار فراوان شهيد آيتالله قدوسي مواجه ميشود كه خواستار بازگشت وي به قم و برپايي كرسي درس اخلاق بود. صحبتهاي رو در روي ايشان با مراجعهكنندگان بعد از نماز ظهر و عصر در مسجد امام حسن مجتبي تهران با توجه به كهولت سنشان، عنايت اين عالم گرانقدر را براي ارتباط با عموم مردم و جوانان روشن ميسازد. از سويي ديگر شناخت كمنظير اين عالم انقلابي از اشخاص و جريانات سياسي تاريخ معاصر و بصيرت بالا، ايشان را به مشاوري امين براي كارشناسان سياسي و فرهنگي كشور تبديل كرده است.
آيت الله علي سعادت پرور (پهلواني تهراني)؛ مشاهدات توحيدي در درس علامه
آيت الله سعادت پرور كه شاگرد شرح اسفار علامه طباطبايي بود، در سال 31 در سلك شاگردان اخلاقي عرفاني علامه قرار گرفت. ايشان نقل ميكنند كه علامه در جلسات درس از شاگردان ميخواستند كه درس جلسه قبل را بازگو كنند و سپس به تدريس بعدي ميپرداختند. همچنين اذعان داشتهاند كه پس از شركت در اين جلسات، حالات و مشاهدات خاصي برايشان در مسائل توحيدي پديد آمد. آيت الله سعادت پرور ميفرمودند كه زندگي من دو ركن داشت. علامه طباطبايي و امام خميني؛ كه هر دو را از دست دادم. ايشان در 5 آذر 83 در اثر بيماري قلبي كه شروع آن نيز از رحلت حضرت امام بوده است، دعوت حق را لبيك گفتند. شخصيتهايي مثل حجتالاسلام آقاتهراني و حجت الاسلام پناهيان از محضر اين استاد اخلاق بهره بردهاند. |