واقعاً چطوري شد كه ماها تونستيم ديكته ياد بگيريم!؟
ما واسه صداهاي كاملاً مشابه، حروف مختلف داريم.
براي اين صدا ۲ تا حرف داريم: ت، ط
براي اين ۲ تا: ه، ح
براي اين ۲ تا: ق، غ
براي اين ۲ تا: ء، ع
براي اين ۳ تا: ث، س، ص
و براي اين ۴ تا: ز، ذ، ض، ظ
اين يعني:
«شيشه» رو نمي‌شه غلط نوشت.
«دوغ» رو مي‌شه ۱ جور غلط نوشت.
«غلط» رو مي‌شه ۳ جور غلط نوشت.
«دست» رو مي‌شه ۵ جور غلط نوشت.
«اينترنت» رو مي‌شه ۷ جور غلط نوشت.
«سزاوار» رو مي‌شه ۱۱ جور غلط نوشت.
«زلزله» رو مي‌شه ۱۵ جور غلط نوشت.
«ستيز» رو مي‌شه ۲۳ جور غلط نوشت.
«احتذار» رو مي‌شه ۳۱ جور غلط نوشت.
«استحقاق» رو مي‌شه ۹۵ جور غلط نوشت.
و «اهتزاز» رو مي‌شه ۱۲۷ جور غلط نوشت!

تازه اين ها رو بزاريد در كنار اين مسئله كه هيچ قانون ثابت و لايتغير و جهانشمولي هم براي جدا نوشتن يا سر هم نوشتن كلمات نداشتيم و نداريم  

و مثلا آنها را ميشود  آن ها آنحا و آن حا هم نوشت و .........


واغئن چتوري شد كه ماحا طونصطيم ديكطه ياد بگيريم!؟

+ نوشته شده در  دوشنبه سی ام آبان ۱۳۹۰ساعت 15:37  توسط خودم  | 

هر شخصي يك نابغه است.

اما اگر شما در مورد يك ماهي بر اساس توانايي اش در بالا رفتن از درخت قضاوت كنيد او تمام زندگي اش را با اين باور كه يك احمق است خواهد گذراند.

آلبرت انيشتين
...

باور كنيد كه شما يك نابغه ايد كافيست توانايي خاص خود را كه يك موهبت الهي ست بيابيد ...

n00453364-b.jpg

خداييش دلتون مياد تو همچين هوايي اخم كنيد؟ لطفا لبخند بزنيد
LON_0727.jpg

785.jpg


baroon-paiizi.jpg

آخرين وضعيت قيمت مكالمات تلفني/ نرخ متوسط استفاده از تلفن ثابت

مديرعامل شركت مخابرات ايران آخرين وضعيت قيمت مكالمات تلفن

 ثابت را تشريح كرد و گفت: متوسط استفاده ماهانه ايرانيان از تلفن tel-sabet.jpg

ثابت، 6500 تومان است و افزايش 12درصدي پالس مكالمات تاثير

 محسوسي در صورتحسابهاي مشتركان تلفن ثابت نخواهد داشت.

به گزارش خبرنگار مهر، شركت مخابرات ايران پيشنهاد تغيير قيمت مكالمات تلفن ثابت و موبايل را كه حدود هفت سال است  تغيير مانده سال گذشته در قالب بسته پيشنهادي به شوراي رقابت ارائه كرد كه اين پيشنهاد پس از بررسي با اندكي تغييرات مورد موافقت شوراي رقابت قرار گرفت و اين شورا با تهيه فرمول قيمت، هفته گذشته از تصويب 12 درصدي تعرفه تلفن ثابت خبر داد.

پيشنهاد مخابرات 78.5 ريال به ازاي هر پالس مكالمه بود

صابر فيضي در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به روند ارائه پيشنهاد مخابرات براي تعديل نرخ هاي مخابراتي به شوراي رقابت و با تاكيد بر اينكه تاكنون مصوبه شوراي رقابت براي افزايش 12 درصدي تعرفه به مخابرات ابلاغ نشده است، اظهار داشت: با فرمول تعيين شده نرخ هر پالس تلفن كه هم اكنون 44.7 ريال است به حدود 51 ريال خواهد رسيد و اين در حالي است كه پيشنهاد قيمت تمام شده مخابرات در حدود 78.5 ريال بود؛ به اين معني كه هر پالس مكالمات براي مخابرات در اين حد هزينه بر مي دارد و مخابرات در بسته پيشنهادي خود رسيدن به اين نرخ را خواستار شده بود.

وي با بيان اينكه تغييرات اقتصادي در جامعه باعث افزايش هزينه هاي جانبي از جمله نگهداري و مواد اوليه براي شبكه هاي مخابراتي شده اضافه كرد: رقم 78.5 ريال قيمت تمام شده هر پالس مكالمات مخابراتي قبل از بحث اثرات هدفمندي يارانه ها بوده و اين قيمت براساس تمام فرمولهاي موجود جهاني و بحث هاي اقتصادي داخلي تعيين شده بود كه شوراي رقابت با اين پيشنهاد موافقت نكرد.

افزايش 12درصدي، قيمت تمام شده مخابرات را پوشش نمي دهد

+ نوشته شده در  دوشنبه سی ام آبان ۱۳۹۰ساعت 15:36  توسط خودم  | 
خدايا! من كلي دعاي مستجاب نشده دارم. چرا همه د عاهايم را مستجاب نمي كني؟

شايد تقصير من است كه زياد دعا نمي كنم و آن قدرها كه لازم است صدايت نمي زنم. راستش، گاهي شيطان مي آيد وسط دعاهايم و توي دلم را خالي مي كند. آن وقت من نا اميد مي شوم و مي گويم اصلاً اين دعا كردن چه فايده اي  دارد؟ خدا كه جواب مرا نمي دهد.

اما وقتي به دعاهاي قبلي ام فكر مي كنم، مي بينم چقدر خوب شد كه خيلي هايش را مستجاب نكردي. اصلاً چقدر خوب است كه تو همه دعاها را مستجاب نمي كني.

 

راستي اگر قرار بود تو همه دعاهاي آدمهاي روي زمين را مستجاب كني، حتماً دنيا زير و رو مي شد.

خدايا، دلم مي خواهد شرطي بين خودمان بگذاريم. شرطمان اين باشد كه من دعا كنم و تو از بين آنها انتخاب كني، هركدامشان را كه فكر مي كني برايم خوب نيست، بگذاري كنار.

آيا شده است كه شب و روز دعا كني و چيزي را با اصرار از خدا بخواهي، اما خدا دعايت را مستجاب نكند، ولي بعد از مدتي به اين نتيجه برسي كه چقدر خوب شد دعايت مستجاب نشد؟

 

+ نوشته شده در  دوشنبه سی ام آبان ۱۳۹۰ساعت 15:33  توسط خودم  | 
خدا: بنده ي من نماز شب بخوان و آن يازده ركعت است.

بنده: خدايا ! خسته ام! نمي توانم.

خدا: بنده ي من، دو ركعت نماز شفع و يك ركعت نماز وتر بخوان.

بنده: خدايا ! خسته ام برايم مشكل است نيمه شب بيدار شوم…

خدا: بنده ي من قبل از خواب اين سه ركعت را بخوان

بنده: خدايا سه ركعت زياد است

خدا: بنده ي من فقط يك ركعت نماز وتر بخوان

بنده: خدايا ! امروز خيلي خسته ام! آيا راه ديگري ندارد؟

خدا: بنده ي من قبل از خواب وضو بگير و رو به آسمان كن و بگو يا الله

بنده: خدايا!من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم مي پرد!

خدا: بنده ي من همانجا كه دراز كشيده اي تيمم كن و بگو يا الله

بنده: خدايا هوا سرد است!نمي توانم دستانم را از زير پتو در بياورم

خدا: بنده ي من در دلت بگو يا الله ما نماز شب برايت حساب مي كنيم

بنده اعتنايي نمي كند و مي خوابد

خدا: ملائكه ي من! ببينيد من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابيده است چيزي به اذان صبح نمانده

او را بيدار كنيد دلم برايش تنگ شده است امشب با من حرف نزده

ملائكه: خداوندا! دوباره او را بيدار كرديم ،اما باز خوابيد

خدا: ملائكه ي من در گوشش بگوييد پروردگارت منتظر توست

ملائكه: پروردگارا! باز هم بيدار نمي شود!

خدا: اذان صبح را مي گويند هنگام طلوع آفتاب است اي بنده ي من بيدار شو

نماز صبحت قضا مي شود خورشيد از مشرق سر بر مي آورد

ملائكه:خداوندا نمي خواهي با او قهر كني؟

خدا: او جز من كسي را ندارد…شايد توبه كرد…

بنده ي من تو به هنگامي كه به نماز مي ايستي من آنچنان گوش فرا ميدهم

كه انگار همين يك بنده را دارم و تو چنان غافلي كه گويا صد ها خدا داري

 

+ نوشته شده در  دوشنبه سی ام آبان ۱۳۹۰ساعت 15:32  توسط خودم  | 
عليرضا زاكاني در همايش جبهه متحد اصولگرايان با اشاره به شهادت جمعي از پاسداران انقلاب اسلامي در جهاد خودكفايي به نقل خاطره اي از شهيد مقدم پرداخت و گفت: يكي از درس آموزان و الگوهاي اين عرصه، شهيد حسن تهراني مقدم بود كه براي من افتخار بود كه مدتي در كنار وي حضور داشتم.

 شهيد حسن تهراني مقدم يك روز صبح و پس از نماز دست بنده را گرفت و خاطره‌اي برايم تعريف كرد؛ اين شهيد بزرگوار در تشريح اين خاطره گفت كه براي دريافت موشكي فوق العاده‌ پيشرفته به روسيه رفته بودم و از ژنرال روسي خواستم تا فناوري اين موشك را در اختيار ما قرار دهند كه آنان خنديدند و گفتند كه امكان ندارد اين فناوري تنها در اختيار روسيه است.

 شهيد تهراني مقدم در بخش ديگري از يك خاطره بازگو كرد كه به آنها گفتم ما اين موشك را مي‌سازيم كه دوباره ژنرال روسيه خنديدند و پس از بازگشت تلاش كرديم تا آن را بسازيم اما نشد اما تنها راهي كه به ذهنم رسيد اين بود كه به خدمت ثامن الحجج بروم.

زاكاني خاطرنشان كرد: شهيد حسن تهراني مقدم 3 روز تمام در حرم امام رضا (ع) توسل و توجه داشت تا راهي به ذهنش برسد و در روز سوم عنايتي شد و مدلي به ذهنش رسيد و احساس كرد گمشده خود را پيدا كرده است.

 شهيد تهراني مقدم پس از اتمام زيارت خود بر روي دفترچه نقاشي دخترش مدل اين موشك را كشيد و در تهران آن را عملي كرد و اين موشك بهتر از مدل روسيه بود.

 اين ميانبرها است كه ملت ايران را در راه رسيدن به اهداف بالاي خود موفق مي‌كند و جز در سايه وحدت نمي‌توانيم به اين اهداف برسيم چنانكه شعار اين گردهمايي بصيرت و وحدت در سايه ولايت است
+ نوشته شده در  دوشنبه سی ام آبان ۱۳۹۰ساعت 15:30  توسط خودم  | 

بانوى خردمندى در كوهستان سفر مى‌كرد كه سنگ گران قيمتى را در جوى آبى پيدا كرد. روز بعد به مسافرى رسيد كه گرسنه بود. بانوى خردمند كيفش را باز كرد تا در غذايش با مسافر شريك شود.

مسافر گرسنه، سنگ قيمتى را در كيف بانوى خردمند ديد، از آن خوشش آمد و از او خواست كه آن سنگ را به او بدهد.

زن خردمند هم بى‌درنگ، سنگ را به او داد.

مسافر بسيار شادمان شد و از اين كه شانس به او روى كرده بود، از خوشحالى سر از پا نمى‌شناخت. او مى‌دانست كه جواهر به قدرى با ارزش است كه تا آخر عمر، مى‌تواند راحت زندگى كند، ولى چند روز بعد، مرد مسافر به راه افتاد تا هرچه زودتر، بانوى خردمند را پيدا كند.

بالاخره هنگامى كه او را يافت، سنگ را پس داد و گفت:«خيلى فكر كردم. مى‌دانم اين سنگ چقدر با ارزش است، اما آن را به تو پس مى‌دهم با اين اميد كه چيزى ارزشمندتر از آن به من بدهى. اگر مى‌توانى، آن محبتى را به من بده كه به تو قدرت داد اين سنگ را به من ببخشى!»

+ نوشته شده در  دوشنبه سی ام آبان ۱۳۹۰ساعت 15:28  توسط خودم  | 
+ نوشته شده در  دوشنبه سی ام آبان ۱۳۹۰ساعت 15:25  توسط خودم  | 
از همان روزی که به دنیا می‌آییم، شروع به پیر شدن می‌کنیم. پیر شدن پوست از 20 سالگی آغاز می‌شود و از آن زمان تاثیرات پیر شدن کم‌کم نمودار می‌شود.



چرا پیری شدن پوست اتفاق می‌افتد؟

پیری ذاتی که معمولاً فرایند پیر شدن طبیعی پوست خوانده می‌شود، موجب می‌شود پوست دستخوش تغییرات عمده‌ای گردد:

• سلول‌ها با سرعت کمتری تکثیر می‌شوند و غشای میانی پوست به تدریج باریک می‌شود. سلول‌های چربی زیر غشای میانی تدریجاً کاهش می‌یابد. نازک‌تر شدن پوست آن را نسبت به صدمات و تخریبات آسیب‌پذیرتر می‌کند. توانایی پوست برای ترمیم خود هم کاهش می‌یابد، ازاینرو زخم‌ها کُندتر التیام می‌یابند.

• شبکه زیرین فیبرهای الاستین و کلاژن که لایه‌های سطحی پوست را نگه می‌دارد، شل می‌شود. سپس پوست قابلیت ارتجاعی خود را از دست داده و شروع به آویزان شدن می‌کند.

• غدد عرق زوال یافته و امولسیون محافظ آب-چربی پوست نیز از بین می‌رود. توانایی پوست برای حفظ رطوبت کاهش یافته و پوست خشک و ناهموار می‌شود.

• چین و چروک کم‌کم هویدا می‌شود.



پیری زودرس پوست چیست؟

پیری زودرس تاثیر قرارگیری دائم پوست در معرض نور خورشید است. پیری زودرس با پیر شدن طبیعی همراه شده و فرایند پیر شدن طبیعی را سریعتر می‌کند.
پیری زودرس طی چند سال اتفاق می‌افتد. افرادیکه پوست روشن دارند و زیاد درمعرض آفتاب قرار می‌گیرند، بیشتر علائم پیری زودرس از خود نشان می‌دهند تا آنها که پوست‌هایی تیره‌تر دارند. با قرارگیری دائم پوست در معرض نور خورشید، پوست توانایی ترمیم خود را از دست داده و تخریب ایجاد می‌شود. قرارگیری در معرض اشعه ماوراءبنفش کلاژن را از بین برده و سنتز کلاژن‌های جدید را مختل می‌کند. خورشید بر الاستین نیز اثر می‌گذارد. پوست قابلیت ارتجاعی خود را از دست داده، شل و چروکیده می‌شود.

تاثیرات قابل رویت پیری زودرس پوست عبارتند از:

• لک آوردن پوست
• خشک و سخت شدن پوست
• چروک‌های باریک یا عمیق
• کک و مک
• نازک‌تر به نظر رسیدن پوست
• ضعیف شدن بافت‌های پیوندی که قدرت و قابلیت ارتجاعی پوست را کاهش می‌دهد
• ایجاد رگ‌های قرمز رنگ روی پوست
 


جلوگیری از پیر شدن پوست و پیری زودرس آن

بهترین راه برای مقابله با پیری زودرس پوست پیشگیری است. در زیر به چند ایده در این رابطه اشاره می‌کنیم:

1. سبک زندگی سالم. لازم به گفتن نیست که بهترین روش پیشگیری طولانی مدت برای پیر شدن پوست داشتن یک سبک زندگی سالم است که شامل موارد زیر می‌باشد:

• داشتن یک رژیم‌غذایی متوازن که از آن به مقدار کافی از غلات، میوه‌ها و سبزیجات تازه و روغن‌های سالم مثل روغن زیتون وجود داشته باشد که می‌تواند از پوست در برابر استرس اکسیداتیو محافظت کند.
• ورزش منظم موجب منظم شدن گردش خون شده که اکسیژن را که ماده مهم برای داشتن پوستی سالم است، به کلیه قسمت‌های پوست می‌رساند.
• نوشیدن مقدار کافی آب
• مصرف روزانه ویتامین‌ها
• کنترل استرس‌های روزانه
• خودداری از مصرف دخانیات
• داشتن خواب کافی

2. داشتن رژیم روزانه محافظت از پوست. محصولات مراقبتی پوست دارای عملکردهای زیر است:

•    تمیز کردن آلودگی‌ها و آرایش از روی صورت
•    رطوبت بخشیدن به پوست
•    محافظت از پوست
•    بهبود ظاهر پوست

3. استفاده از محصولات آنتی‌اکسیدانه. آنتی‌اکسیدان‌ها موادی هستند که بعنوان پالاینده‌های رادیکال‌های آزاد عمل می‌کنند، مواد بی‌ثباتی که می‌توانند به سلول‌ها آسیب برسانند. آنتی‌اکسیدان‌های پوست با قرار گرفتن در معرض نور خورشید تخلیه شده و باید با مواد زیر جایگزین شوند:

• مواد موضعی
• مکمل‌های خوراکی

4. محافظت در برابر آفتاب. بااینکه نمی‌توانید از فرایند طبیعی پیر شدن پوست جلوگیری کنید، می‌توانید با محافظت از پوستتان دربرابر نور خورشید از پیری زودرس آن پیشگیری کنید. متخصصین پوست استفاده مداوم از کرم‌های ضدافتاب را برای پیشگیری از پیری زودرس پوست توصیه می‌کنند.
 


توصیه‌های پزشکی و درمان

بااینکه تغییر تخریب‌های درازمدت آفتاب مقدور نیست اما متخصص پوست می‌تواند ظاهر پوست شما را با بسیاری روش‌های درمانی از جمله موارد زیر بهبود بخشد:

•    لایه بردار آلفا هیدروکسی اسید  (alpha hydroxyl acid)
•    کرم‌ها و ژل‌های تریتینوئین (Tretonoin)
•    تازاروتین (tazarotene)
•    رتینول (retinol)
•    لایه‌بردارهای شیمیایی
•    جراحی لیزر
•    پُرکننده‌های پوست

تحقیقات علمی زیادی هر روزه در زمینه ضدپیری برای ساخت درمان‌های جدیدتر و قوی‌تر در حال انجام است. متخصص پوستتان می‌تواند بهترین راهکار درمانی را به شما پیشنهاد دهد.
+ نوشته شده در  دوشنبه سی ام آبان ۱۳۹۰ساعت 15:24  توسط خودم  | 
زنده یاد استیو جابز در طول دوران فعالیتش ایده‌ها و محصولات فراوانی را به دنیای فناوری‌ رایانه‌ای معرفی کرد اما از میان این محصولات، تعدادی از آن‌ها به علت این‌که برای اولین بار در جهان معرفی شدند از اهمیت بسیار زیادی برخوردارند. تا جائیکه معرفی و عرضه آن‌ها موجب شد تا شرکت‌های دیگر هم از این ایده‌ها بهره برده و محصولات مشابه آن را تولید کنند. در اینجا به تاثیرگذارترین و مهمترین محصولاتی که جابز طراحی کرد اشاره می‌کنیم:


سیستم عامل مک او اس ایکس (Mac OS X)

این سیستم عامل اپل از مجموع چندین سیستم عامل این شرکت و شامل کد نام‌های مختلف از جمله چیتا، لاین، لئوپارد، پوما و جکوار بود و از سال 2001 به کاربران عرضه شد. آخرین نمونه آن Mac OS X Lion است که در جولای 2011 میلادی به بازار معرفی شد.




رایانه‌های نکس (NeXT)

این رایانه‌ها برای اولین بار در جهان با طراحی منحصر به فرد و به شکل یک مکعب در سال 1988 زمانی که جابز شرکت اپل را ترک کرده بود، معرفی شدند. در این رایانه‌ها بود که برای اولین بار مرورگر مخصوص جستجوی اینترنت نصب شد. لازم به ذکر است که اولین سرورهای مخصوص اینترنت هم از رایانه‌های نکس (NeXT) بودند.




مک‌بوک ایر (MacBook Air)

مک‌بوک ایر با عنوان باریک‌ترین نوت‌بوک جهان در سال 2008 میلادی عرضه شد. در مراسم رونمایی از آن، استیو جابز این نوت‌بوک را از داخل یک پاکت خارج کرد.




آی‌تیونز (iTunes)

اپل برای اولین بار این نرم افزار را چند ماه پیش از رونمایی آی‌پاد در ژانویه 2001 رونمایی کرد. 2 سال بعد، اپل فروشگاه اینترنتی موسیقی آی‌تیونز را افتتاح کرد که در آن‌جا بیش از 200 هزار ترانه را با قیمت هر ترانه 99 سنت برای فروش قرار داد.




آی‌پاد (iPod)

در اکتبر 2001 اپل با رونمایی از محصولی با نام آی‌پاد، ادعا کرد که هزار ترانه را در جیب شما قرار می‌دهد. در سال‌های بعد نمونه‌های مختلفی از این محصول مانند شافل یا نانو معرفی شد. در اکتبر سال 2011 با فروش 320 میلیون دستگاه آی‌پاد، این دستگاه به عنوان پر طرفدارترین وسیله پخش موسیقی در جهان شناخته شد.




آی‌فون (iPhone)

در ژانویه 2007 میلادی اپل با رونمایی از تلفن همراه خود اعلام کرد که محصولی را با ویژگی‌های یک تلفن‌همراه منحصر به فرد با صفحه نمایش لمسی بزرگ آی‌پاد و قابلیت‌های مختلف مورد نیاز برای اتصال به اینترنت را معرفی کرده است.




آی‌پد (iPad)

در ژانویه 2010 میلادی استیوجابز برای رونمایی از آی‌پد زمانی که روی صحنه حاضر شد، اعلام کرد که قصد دارد محصولی جادویی و انقلابی معرفی کند.




آی‌مک (iMac)

این سری از محصولات اپل شامل رایانه‌های شخصی می‌شود که با طراحی منحصر به فرد و جذاب ساخته شدند.




اپل 2 (Apple II)

رایانه اپل 2 به عنوان اولین سری از رایانه‌هایی که به تولید انبوه رسید، به عنوان یکی از پرطرفدارترین رایانه‌ها شناخته می‌شود، این محصول در سال 1977 معرفی و تولید آن تا 1993 ادامه داشت.


+ نوشته شده در  دوشنبه سی ام آبان ۱۳۹۰ساعت 15:23  توسط خودم  | 
ایران ما به سواحل شمال , مشهد و شیراز خلاصه نمی‌شود بلکه هزاران دیدنی مذهبی، تاریخی و طبیعی در آن یافت می‌شود که شاید اسم آنها به گوش شما هم نرسیده باشد.
برای رسیدن به این زیبایی ها فقط کافیست چشم هایتان را باز کنید و به جستجو بپردازید. حتما شگفت زده خواهید شد.
در این گزارش شما را با 10 کوه برتر و دیدنی ایران آشنا می کنیم.

1. دماوند
 
کوه دماوند بلندترین کوه ایران و همچنین بزرگترین آتشفشان خاور میانه است. این کوه در بخش مرکزی رشته کوه البرز و بخش لاریجان شهرستان آمل قراردارد.
اگرچه این کوه از لحاظ تقسیمات کشوری جزء رشته کوه البرز است اما در زوهای صاف و آفتابی در تهران, قم و ورامین هم قابل رویت است.
این کوه اولین اثر طبیقی است که در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده و در اساطیر و کتاب های متعدد از آن نام برده شده است.
این کوه به عنوان بلندترین کوه کشور همواره مورد توجه کوهنوردان بوده است.همچنین دماوند دارای چشمه‌های آب گرم لاریجان، اسک و وانه است.

2. دنا
 
دِنا بلندترین قله رشته‌کوه‌های زاگرس در باختر ایران و در باختر مرکز فلات ایران است.
بلندای این قله ۴۴۴۸ متر است و در ۳۵ کیلومتری شمال غربی شهر یاسوج در شهر سیسخت جای گرفته‌است. شهرستانی که این قله در آن قرار دارد نیز شهرستان دنا نام دارد.بارش سالانه در این قله از ۶۰۰ تا ۱۲۰۰ میلی‌متر است و رودهای بسیاری نیز از آن سرچشمه می‌گیرند.

3. زرد کوه
 
زرد کوه بختیاری با حداکثر ارتفاع بیش از ۴۲۰۰ متر دومین کوه زاگرس از نظر ارتفاع (پس از دنا) است.
این کوه در نزدیکی کوهرنگ در استان چهار محال و بختیاری در ایران قرار دارد.رشته کوه های زرد کوه بختیاری در جنوب غربی ایران و از انتهایی‌ترین قسمت غربی استان چهارمحال و بختیاری تا شرق و شمال شرق خوزستان امتداد یافته‌است. این رشته کوه یکی از غنی‌ترین ذخایر طبیعی آب ایران است و دو رودخانهٔ پرآب کشور (کارون و زاینده‌رود) نیز از دامنه‌های آن سرچشمه می‌گیرند.
از قلل زیبا و معروف آن می‌توان به شاه شهیدان، زرده، دوزرده، هفت‌تنان، کلونچین و کینو اشاره کرد. در این میان، قلّه کلونچین، با ارتفاع ۴۲۲۱ متر بلندترین قله زردکوه بختیاری است. همچنین قله شاه شهیدان هم ۴۱۵۰ متر بلندی دارد.

4. تفتان
 
تَفتان نام تنها آتشفشان فعال در سراسر ایران است. این کوه در منطقهٔ جنوب شرقی ایران، در استان سیستان و بلوچستان قرار گرفته‌است. این قله در حدود چهار هزار متر از سطح آب‌های آزاد ارتفاع دارد و بلندترین قله در منطقه جنوب شرقی ایران است. نزدیکترین شهر به تفتان خاش نام دارد.
تفتان در زبان پارسی به معنای مکان گرما است. این آتشفشان فعال است و گازهای گوگرد در دهانه آن منتشر می‌شوند. کوهنوردان عموما از یال غربی صعود می‌کنند که پناهگاه مجهزی ساخته شده‌است.

به دلیل وزش بادهای سنگین و سرد در فصل زمستان عموماً صعود به این قله بسیار دشوار است.

5. توچال
 
توچال قله‌ای در شمال تهران و به ارتفاع ۳۹۶۲ متر می‌باشد که بخشی از دامنه رشته‌کوه‌های البرز است. دامنهٔ جنوبی توچال مجاور با شهر تهران و قلهٔ آن مشرف به این شهر است.
مشهورترین و پر رفت و آمدترین پناهگاه‌ها و جان‌پناه‌های توچال به ترتیب از شرق به غرب کلک‌چال، شروین، شیرپلا، ایستگاه پنجم تله کابین، اسپیدکمر و پلنگ‌چال هستند که همگی آن‌ها مشرف به تهران هستند.


پیست اسکی و تله کابین
 
تله‌کابین توچال دارای سه خط اصلی و سه خط تله‌سی‌یژ و یک خط تله‌اسکی می‌باشد. روی هم رفته درازای سه خط اصلی این تله‌کابین، نزدیک به ۷۵۰۰ متر است که در میان تله‌کابین‌های نصب شده در دنیا یکی از طولانی‌ترین خطوط تله‌کابین پیوسته به شمار می‌رود. ایستگاه سوم این تله کابین در ارتفاع ۲۰۰۰ متری از سطح دریا، ایستگاه پنجم در ارتفاع ۳۰۰۰ متری و ایستگاه هفتم در ارتفاع ۳۷۰۰ متری از سطح دریا است.
کار ساخت تله‌کابین توچال، در سال ۱۳۵۳ به دست بهمن باتمانقلیچ و با همکاری شرکت فرانسوی «پوما» و شرکت اتریشی «دوپل مایر» آغاز شد و در سال ۱۳۵۷ پایان یافت.


از سال ۲۰۰۳ مهمان‌پذیری به نام «هتل توچال» در ایستگاه هفتم تله‌کابین توچال تکمیل و راه‌اندازی شده‌است. نمای این هتل از چوب بوده و به دامنهٔ شمالی توچال و دامنهٔ جنوبی البرز مرکزی و قلل آزادکوه و خلنو اشراف دارد. قدیمی‌ترین جان‌پناه کوهنوردی ایران (اسپید کمر) در جنوب قلهٔ توچال و شرق ایستگاه ۵ قرار دارد.

6. اشتران‌ کوه‌
 
اشتران کوه‌، از بلندترین‌ رشته‌ کوه‌های‌ کوهستان‌ زاگرس است‌
این‌ رشته‌ کوه‌ بخشى‌ از چین‌خوردگى‌ زاگرس‌ (میانى‌) است‌ که‌ در امتداد شمال‌ باختری‌ - جنوب‌ خاوری‌ به‌ طول‌ حدود 50 کم و عرض‌ حدود 2 تا 11 کم در فاصله دو شهرستان‌ دورود و الیگودرز از استان‌ لرستان‌ قرار گرفته‌ است‌، به‌ گونه‌ای‌ که‌ از 10 کیلومتری‌ جنوب‌ خاور شهر دورود آغاز، و به‌ جنوب‌ روستای‌ چقاگرگ‌ منتهى‌ مى‌شود.

رودهای‌ کوچک‌ بسیاری‌ از این‌ قله‌ها سرچشمه‌ مى‌گیرند که‌ مهره‌ زرین‌، ماربره‌، گهررود، دره‌ دایى‌ و دره‌ دزدان‌ از آن‌ جمله‌اند. دریاچه گهر در یکى‌ از دامنه‌های‌ جنوب‌ باختری‌ اشتران‌کوه‌ و در دره گهررود قرار دارد.
دامنه‌های‌ اشتران‌ کوه‌ از دیرباز محل‌ استقرار برخى‌ طوایف‌ بوده‌ است‌؛ خاندان‌ فضلویه‌ که‌ از کردهای‌ شام‌ شمرده‌ مى‌شدند، پس‌ از مهاجرت‌ از آنجا و عبور از میافارقین‌ و آذربایجان‌، دامنه‌های‌ شمالى‌ اشتران‌کوه‌ را به‌ عنوان‌ محل‌ استقرار خود برگزیدند. آنان‌ بعدها به‌ اتابکان‌ لرستان‌ شهرت‌ یافتند.
مراتع‌ دامنه‌های‌ اشتران‌ کوه‌ مورد استفاده عشایر این‌ ناحیه‌ است‌. اشتران‌ کوه‌ و به‌ ویژه‌ دریاچه گهر دارای‌ جاذبه‌های‌ طبیعى‌ بسیاری‌ است.‌
این رشته کوه از لحاظ گونه‌های جانوری و گیاهی جزء مناطق حفاظت شده است و در سال ۱۳۴۸ جزء محیط زیست جهانی قرار گرفت.
از گونه‌های جانوری آن می‌توان به خرس قهوه‌ای، روباه، کفتار، گراز، گرگ خاکستری، بز کوهی، قوچ و از پرندگان می‌توان به عقاب، کبک، جغد، اردک و شاهین اشاره کرد که همگی تحت حفاظت محیط زیست می‌باشند.
در اشترانکوه پسته کوهی به فراوانی یافت می‌شود و پوشش گیاهی متنوع آن اعم از گون، ریواس و استپ‌ها در شیب ملایم بعضی نقاط و گل‌های طبیعی و خودرو محل مناسبی برای جانوران ساکن در اشترانکوه‌است که در آن زاد و ولد کرده و از آنان تغذیه می‌کنند.

7. بی‌بی شهربانو
 
کوه بی‌بی شهربانو در جنوب شرقی تهران قرار دارد
در دامنه‌های کوه ری و بر فراز صخره‌ای کوهستانی، بنایی گنبدی مینایی به نام بقعه بی‌بی شهربانو واقع است.
پایین پله‌های بقعه بی‌بی شهربانو و در سمت راست غاری به چشم می‌خورد که مدخل تنگ و باریکی دارد.

داخل غار نیز برای نذر شمع روشن می‌کنند. در قسمتی از این غار پنجره‌ای مشبک قرار دارد.
در این کوه ساختمانی کهن به نام بقعه بی‌بی‌شهربانو وجود دارد.
آثار باقی‌مانده از بافت تاریخی ری که دیوار اصلی برج و باروی این شهر بوده در شمال روی بلندی‌های چشمه علی تا غرب کوه بی بی شهربانو، ادامه می‌یابد.

8. کوه سبلان
 
سبلان با تلفط ترکی آذربایجانی ساوالان و در تالشی سفلون، نام کوهی است مرتفع در شمال غرب کشور و در استان اردبیل
کوه سبلان در شمال شرقی و در ۲۵ کیلومتری جنوب شرقی مشگین شهر قرار دارد.
سبلان سومین قله بلند ایران و یک کوه آتشفشانی غیر فعال است. ارتفاع قله این کوه ۴۸۱۱ متر است و در بالای قله آن دریاچه کوچکی قرار دارد.
سبلان به خاطر آبگرم‌های طبیعی دامنه کوه، طبیعت تابستانی زیبا و پیست اسکی معروف الوارس مورد توجه گردشگران است.

در جبهه غربی، قله سلطان و در کنار جانپناه سنگی به شکل عقاب قراردارد که در طول زمان به نماد سبلان تبدیل شده است.
این قطعه سنگ که به واقع اعجاز طبیعت است به شکل عقابی است که نشسته و سر را به جانب شرق چرخانده است.
این کوه در طول جغرافیایی ۴۷ درجه و ۵۰ دقیقه شرقی و عرض جغرافیایی ۳۸درجه و ۱۷دقیقه شمالی قرار گرفته‌است.
برای این کوه عظیم ۶۰ کیلومتر طول و ۴۵ کیلومتر پهنا تخمین می‌زنند و سطحی که به وسیله آن در آذربایجان قرارگرفته نزدیک به ۶۰۰۰ کیلومترمربع است.
سلسله کوه‌های سبلان به طور کلی سه قله معروف دارد قله بزرگ آن به سلطان و دو قله دیگر به هرم و کسری مشهورند.
امتداد سبلان شرقی - غربی است و از شرق و شمال و جنوب کوهی به نام قوشه داغ آن را به رشته کوه ارسباران متصل می‌کند.
قسمت شرقی کوه سبلان به قله آتشفشان سبلان که در ارتفاع ۴۸۱۱ متری قرار دارد منتهی می‌شود.
در قله آن دریاچه‌ای زیبا به چشم می‌خورد و تمام قلل سبلان در ایام سال پوشیده از یخ و برف‌های دائمی است.

9. سهند
 
سهند نام قله‌ای در جنوب شهر تبریز دراستان آذربایجان شرقی است
ارتفاع کوه سهند از سطح دریا 3695 متر می‌باشد و مخروطی بسیار پهن و گسترده دارد که از توف‌ها و خاکسترهای فوران تشکیل گردیده و بر اثر آب‌های جاری دره‌های تنگی در آنها ایجاد شده است.
سهند در زمره کوه‌های رشته کوه‌های البرز است که در شمال مراغه و از غرب به شرق کشیده شده و بلندترین قله آن جام نام دارد که ۳۷۱۰ متر ارتفاع دارد. سهند و جام دو قله به هم چسبیده این رشته کوه می‌باشند.
سهند در تمام سال پوشیده از برف است. دامنه‌های سهند در طول سال پوشیده از گل و ریحان و لاله واژگون است.

کوهستان سهند بعد از سبلان یکی از بزرگترین و مهمترین برجستگی‌های آذربایجان و از معروفترین کوه‌های آتشفشان و خاموش ایران است که در 50 کیلومتری جنوب تبریز و 40 کیلومتری شمال مراغه قرار گرفته است.
قله منفرد و آتشفشانی خاموش سهند در میان جلگه آذربایجان قد برافراشته است این کوهستان آتشفشانی خاموش شبیه آرارات و البرز و سبلان بوده خط فاصل بین دو توده خروجی البرز و توده ارمنستان به وجود آمده است.
ارتفاع متوسط سهند 1400 تا 2200 متر بوده که در آن بریدگی‌های سخت، دامنه‌هائی با شیب تند با تنگه‌های باریک و رشته کوه‌ها کشیده شده در موازات یکدیگر به وجود آمده است.
در این تنگه‌های کوهستانی رودخانه‌های پر آبی به سوی دو آبگیر عمده آذربایجان یعنی دریاچه ارومیه و دره قزل اوزن جریان دارند.
جهت رشته کوه‌های سهند اکثراً شرقی - غربی است ولی در مجموع کوه‌های سهند به صورت شعاعی در جهت مساوی کشیده شده‌اند.
حد شرقی سهند، شهرستان هشترود تا دره قزل اوزن و حد غربی آن سواحل شرقی دریاچه ارومیه می‌باشد.

10. كوه‌های مریخی
 
كوه‌های منحصربه‌فرد و زیبای مریخی كه در جاده چابهار به گواتر دیده می‌شوند، از زیباترین مناظر طبیعی ایران هستند كه كمتر مورد توجه قرار گرفته‌اند.
حدود 40 تا 50 كیلومتر پس از چابهار به سمت بندرگواتر، كوه‌هایی در سمت چپ جاده نمایان می‌شود كه به كوه‌های مینیاتوری یا مریخی معروفند. وجود این كوه‌ها با توجه به منظره كاملا متفاوتی كه در سمت راست جاده و رو به‌سوی دریا وجود دارد، باعث می‌شود تا یكی از زیباترین جاده‌ها و مناظر طبیعی استان سیستان و بلوچستان به‌وجود آید كه به دلیل عدم معرفی، كمتر مورد بازدید قرار گرفته‌اند.
این كوه‌ها كه از منحصربه‌فردترین كوه‌های ایران است، به ثبت و حفاظت محیط زیست نیز در نیامده‌اند تا دست کم به این وسیله نامشان در فهرست مناظر زیبا و بی‌نظیر ایران به‌جا گذاشته شود.
كوه‌های مریخی مناظری از کوه‌های کره ماه را برای انسان تداعی می‌کنند و جنس رسوبی آنها و همچنین فرسایش خاص كوه‌ها موجب ایجاد شیارها و تراش‌های زیبایی شده است که گویی نقاشی ماهر آنها را به تصویر کشیده است.

10 کوه دیدنی ایران تصویر
این کوه‌ها كه چاک چاک هستند و شکل‌های نامانوس دارند و فاقد پوشش گیاهی هستند و به خاطر غیرعادی بودنشان، در سال‌های اخیر و در میان گردشگران، به کوه‌های مریخی شهرت یافته‌اند، نمونه‌های بدبوم (بدلند) هستند که پدیده بوم‌شناختی ویژه‌ای است.
رنگ تقریبا سفیدرنگ کوه (چیزی میان طوسی و سفید) با واریزه‌های بسیار در پای ‌آن، وجود گرما و حرارت و شرجی هوا و رطوبت نسبتا بالا و سوی دیگر آن دریا که به‌این منظره آغوش گشوده است، مناظری رویایی و تخیلی را در ذهن بیننده پدید می‌آورد. همین منظره منحصربه‌فرد كه جاده چابهار ـ گواتر آن را به دو نیم تقسیم كرده، باعث شده تا این جاده به یكی از زیباترین جاده‌های ایران تبدیل شود. یك‌سو كوه‌های مخروطی مریخی با آن رنگ خاكستری خیال‌انگیز و سوی دیگر دریای سبز و ماسه‌های اندكی سرخ با درختچه‌های بیابانی در كرانه آن.
دشت كه در میان جاده آبگیر می‌شود، تالاب‌هایی را پدپد می‌آورد، كه در سوی دریا صورتی است و در سوی كوه خاكستری مایل به سفید. جایی كه به آن تالاب صورتی می‌گویند. این جاده كه با سراشیبی‌ها و سربالایی‌های بسیار، نمایان شدن گاه‌به‌گاه دریا در سمت چپ و نظاره منظره از ارتفاع، از جاذبه‌های خاص گردشگری در استان سیستان و بلوچستان است.
+ نوشته شده در  دوشنبه سی ام آبان ۱۳۹۰ساعت 8:49  توسط خودم  | 
در باب عید غدیرآمده است:
روز عید غدیر عید الله الاکبر و عید آل محمّد(ص) است و در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که از آنجناب پرسیده شد آیا مسلمانان را غیر از جمعه و فطر و قربان عیدی هست؟



فرمودند:آری. عیدی هست که حرمتش از همۀ اعیاد بیشتر است.

راوی گفت: کدام عید است؟

حضرت فرمودند: روزی است که پیامبر(ص) امیر المومنین علی(ع) را به جانشینی خود نصب فرمود و اعلام کرد: هر که من مولا و آقای اویم، پس علی مولا و آقا و پیشوای اوست و آن روز هیجدهم ذی الحجه است.

راوی گفت: در آن روز چه کار باید انجام داد:

فرمود: باید روزه بدارید و عبادت کنید و محمد و آل محمد(ص) را یاد کنید و بر ایشان صلوات فرستید. رسول خدا(ص)، علی(ع) را وصیّت کرد که این روز را عید گرداند و هر پیامبری به جانشین خویش وصیّت می کرد این روز را عید گرداند.

و در حدیثی از امام رضا(ع) خطاب به ابن ابی نصر بزنطی آ مده است که فرمود: ای پسر ابی نصر! هر کجا که باشی بکوش روز عید غدیر نزد قبر مطهّر حضرت امیر المومنین حاضر شوی. به درستی که خداوند می آمرزد در این روز از هر مرد و زن مومن گناه شصت سال ایشان را؛ و از آتش دوزخ آزاد می کند دو برابر آنچه که در شبهای قدر و فطر و ماه رمضان آزاد کرده است و پرداخت یک درهم در این روز به برادران مومن برابر با هزار درهم در اوقات دیگر است؛ و در این روز به برادران مومن خود نیکی و احسان کن و هر مرد و زن مومن را شاد گردان. به خدا سوگند اگر مردم فضیلت این روز را چنان که باید بدانند، هر آینه فرشتگان با ایشان هر روز ده مرتبه مصافحه کنند.



برای این روز شریف اعمال زیادی وارد شده که ما به اختصار به بعضی از این اعمال اشاره می کنیم. (جهت تفصیل بیشتر به کتاب شریف مفاتیح الجنان مراجعه شود.)

1- روزه.

2- غسل کردن.

3- زیارت حضرت علی(ع) که یکی از آنها زیارت "امین الله" است.

4- خواندن دعای "ندبه".

5- چون مؤمنی را ملاقات کند، این تهنیت را بگوید: «الحمد الله الذی جعلنا من المتمسّکین بولایه امیر المومنین و الائمه المعصومین علیهم السلام.»



و برای این امور فضیلت بسیاری ذکر شده است:

پوشیدن لباسهای نیکو - زینت کردن - استعمال بوی خوش - شادی کردن و شاد نمودن شیعیان امیر المومنین - گذشت از تقصیر شیعیان - برآوردن حاجت آنان - صله رحم - اطعام اهل ایمان - شکر و سپاس به خاطر نعمت بزرگ ولایت و...
+ نوشته شده در  دوشنبه سی ام آبان ۱۳۹۰ساعت 8:47  توسط خودم  | 
غدير» در زبان عربي به معني گودال و «خم» نام محلي نزديك منطقة «جحفه» است. كه در آن روزگار چشمه‌اي روان و درختاني كهنسال داشت.
 به دليل موقعيت سوق الجيشي «غدير خم» حاجيان شهرها و سرزمين‌هاي مختلف عربستان پس از انجام مناسك حج و هنگام بازگشت به شهر و ديارشان در اين منطقه از هم جدا مي شدند. آنچه نام اين محل را در تاريخ اسلام مهم و به يادماندني كرده است به سال دهم هجري و تصميم  پيامبر اسلام (ص) براي زيارت خانه خدا و به جا آوردن مراسم حج و اعلام ايشان مبني بر اينكه امسال آخرين حج ايشان خواهد بود، برمي‌گردد. لذا مردم شهرها و مناطق مختلف عربستان به وسيله قاصداني از اين امر مطلع شدند.
در پي اين فراخوان پيامبر اسلام(ص) با اجتماع عظيمي از مردم، مدينه را به قصد مكه ترك فرمودند. اجتماع باشكوهي از مسلمانان آن سال در مراسم حج شركت كردند؛ كه آن سال حجه الوداع پيامبر(ص) بود. پس از پايان مراسم حج پيامبر(ص) دستور دادند كه حجاج بايد حركت كنند تا در غدير خم حاضر باشند. همچنين پيامبر به 12 هزار نفر از حجاج يمن – كه مسيرشان متفاوت بود – دستور دادند همراه حجاج به غدير خم بيايند. در مسير بازگشت حجاج، جبرئيل بر پيامبر وارد و اين آيه را نازل كرد: «هان! اي پيامبر! آنچه را كه از سوي پروردگارت به تو نازل شده است تبليغ كن و اگر چنان نكني پيام رسالت را انجام نداده اي و خداوند تو را از مردم حفظ مي فرمايد.» ( سوره مائده، آيه 67 )
در پي ابلاغ اين دستور پيامبر دستور توقف كاروان حجاج را در منطقه غدير خم دادند و امر فرمودند كساني كه جلوتر هستند بازگردند و كساني كه عقب مانده اند به اجتماع حجاج در غدير خم برسند. اجتماعي كه تعداد آن را بين نود تا صد و بيست هزار نفر ذكر كرده‌اند. پيامبر اسلام (ص) در آن روز گرم سوزان بر بالاي منبري از جهاز شتران در حالي كه حضرت علي (ع) در كنار ايشان قرار داشت خطبه اي ايراد فرمودند. پيامبر(ص) در اين خطبه با ستايش و حمد خدا شروع و حديث ثقلين را بيان فرمودند سپس در حالي كه دست حضرت علي (ع) را بلند نمودند تا همه مردم ايشان را دركنار رسول خدا مشاهده نمايند، از مردم پرسيدند: «اي مردم آيا من از خود شما بر شما اولي و مقدم‌ نيستم؟» مردم پاسخ دادند: «بله اي رسول خدا.» حضرت در ادامه فرمودند: « خداوند ولي من است و من ولي مؤمنين هستم و من نسبت به آنان از خودشان اولي و مقدم مي باشم.» آنگاه فرمودند: «پس هر كس كه من مولاي او هستم علي مولاي اوست.» سه بار اين جمله را بيان كردند و فرمودند: « خداوندا، دوست بدار و سرپرستي كن، هر كسي كه علي را دوست و سرپرست خود بداند و دشمن بدار هر كسي كه او را دشمن دارد و ياري نما هر كسي كه او را ياري مي نمايد و به حال خود رها كن، هر كس كه او را وا مي گذارد.» پس خطاب به حجاج فرمودند: «اي مردم حاضرين به غايبين اين پيام را برسانند.» هنوز اجتماع متفرق نشده بود كه بار ديگر جبرئيل بر پيامبر وارد و اين آيه را نازل كرد: «امروز دين شما را به كمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام كردم و دين اسلام را بر شما پسنديدم.» ( سوره مائده، آيه 3 )
سپس پيامبر دستور داد كه مردم با حضرت علي (ع) بيعت كنند. مردم دسته دسته به خيمه پيامبر(ص) كه حضرت علي (ع)  در آن بود وارد و با حضرت علي(ع) بيعت كردند و به ايشان تبريك مي‌گفتند. ابوبكر، عمر، طلحه و زبير جزو اولين بيعت كنندگان بودند و عمر، خطاب به حضرت علي (ع) گفت: «بر تو گوارا باد اي پسر ابي طالب، تو مولاي من و مولاي هر مرد و زن با ايمان گشتي.» مراسم بيعت با حضرت علي (ع) سه روز به طول انجاميد. حسان بن ثابت انصاري در آن روز دربارة اين انتخاب و امامت و جانشيني حضرت علي (ع) ابياتي را سرود.
حديث غدير توسط 110 تن از صحابه مثل ابوبكر، عمر، عثمان، عمار ياسر، ام سلمه، ابوهريره، سلمان، زبير، زيدبن ارقم، ابوذر، عباس بن عبدالمطلب، جابر عبدالله انصاري و 83 تن از تابعين مثل سعيد بن جبير و عمربن عبدالعزيز نقل شده است. پس از تابعين نيز 360 تن از محدثان، حديث غديررا در آثار خويش نقل نموده اند كه سه تن از آنان صاحبان «صحاح سته» ( ششگانه ) هستند.
علماي شيعه همگي غدير را حديثي متواتر دانسته اند. مورخي مثل يعقوبي كه اولين كتاب تاريخ عمومي را در جهان اسلام نوشته نيز واقعه غدير را ذكر كرده است. همچنين مورخاني مثل محمد بن جرير طبري، ابن اثير، سيوطي، شهرستاني، ابونعيم اصفهاني اين واقعه را بيان كرده اند و حتي برخي از آنان كتاب هاي مستقل در باب غدير تأليف كرده‌اند مثل «الولايه في طرق حديث الغدير»  اثر محمد بن جرير طبري.
عيد غدير خم بزرگترين عيد در نزد ائمه (ع) و شيعيان آنان بوده است و در طول تاريخ همواره آن را گرامي داشته‌اند.
«در كتاب ثوب الاعمال شيخ صدوق باسندش به حسن بن راشد آمده كه گفته است: به امام صادق (ع) گفتم: آيا براي مؤمنان عيد ديگري جز جمعه و فطر و قربان وجود دارد؟ فرمودند: آري. روزي و عيدي كه از همه بزرگتر است و آن روزي است كه امير المؤمنين علي (ع) را بر پا داشتند و رسول خدا (ص) پيمان ولايت او را بر عهده زن و مرد مسلمان در محل غدير خم نهاد، پرسيدم كدام روز هفته بوده است؟ فرمودند: روز در سال ها تغيير مي كند، آن روز، روز هجدهم ذي الحجه است....»
+ نوشته شده در  دوشنبه سی ام آبان ۱۳۹۰ساعت 8:47  توسط خودم  | 

معنای لغوی و اصطلاحی مباهله
مباهله در اصل از «بَهل» به معنی رها کردن و برداشتن قید و بند از چیزی است.


 اما مباهله به معنای لعنت کردن یکدیگر و نفرین کردن است. کیفیت مباهله به این گونه است که افرادی که درباره مسئله مذهبی مهمی گفتگو دارند در یک جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرّع کنند و از او بخواهند که دروغ گو را رسوا سازد و مجازات کند.

شرح مختصر واقعه مباهله

مباهله پیامبر با مسیحیان نجران، در روز بیست وچهارم ذی الحجّه سال دهم هجری اتفاق افتاد. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم طی نامه ای ساکنان مسیحی نجران را به آیین اسلام دعوت کرد. مردم نجران که حاضر به پذیرفتن اسلام نبودند نمایندگان خود را به مدینه فرستادند و پیامبر آنان را به امر خدا به مباهله دعوت کرد. وقتی هیئت نمایندگان نجران، وارستگی پیامبر را مشاهده کردند، از مباهله خودداری کردند. ایشان خواستند تا پیامبر اجازه دهد تحت حکومت اسلامی در آیین خود باقی بمانند.

موقعیت جغرافیایی

بخش با صفای نجران، با هفتاد دهکده تابع خود، در نقطه مرزی حجاز و یمن قرار گرفته است. در آغاز طلوع اسلام این نقطه، تنها نقطه مسیحی نشین حجاز بود که مردم آن به عللی از بت پرستی دست کشیده و به آیین مسیح علیه السلام گرویده بودند.

دعوت به اسلام

پیامبر اکرم، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم برای گزاردن رسالت خویش و ابلاغ پیام الهی، به بسیاری از ممالک و کشورها نامه نوشت یا نماینده فرستاد تا ندای حق پرستی و یکتاپرستی را به گوش جهانیان برساند. هم چنین نامه ای به اسقف نجران، «ابوحارثه»، نوشت و طی آن نامه ساکنان نجران را به آیین اسلام دعوت فرمود.

نامه حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم به اسقف نجران

مشروح نامه پیامبر به اسقف نجران چنین بود: «به نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب. [این نامه ایست] از محمد، پیامبر خدا، به اسقف نجران. خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب را ستایش می کنم و شما را از پرستش بندگان به پرستش خدا فرا می خوانم. شما را دعوت می کنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند درآیید و اگر دعوت مرا نپذیرفتید باید به حکومت اسلامی مالیات (جزیه) بپردازید [تا در برابر این مبلغ، از جان و مال شما دفاع کند] و در غیر این صورت به شما اعلام خطر می شود».

عکس العمل نجرانی ها

نمایندگان پیامبر که حامل نامه دعوت به اسلام از جانب پیامبر بودند، وارد نجران شدند و نامه را به اسقف نجران دادند. او نیز شورایی تشکیل داد و با آنان به مشورت پرداخت. یکی از آنان که به عقل و درایت مشهور بود گفت: «ما بارها از پیشوایان خود شنیده ایم که روزی منصب نبوت از نسل اسحاق به فرزندان اسماعیل انتقال خواهد یافت و هیچ بعید نیست که محمد ـ که از اولاد اسماعیل است ـ همان پیامبر موعود باشد». بنابراین شورا نظر داد که گروهی به عنوان هیئت نمایندگان نجران به مدینه بروند تا از نزدیک با محمد صلی الله علیه و آله وسلم تماس گرفته، دلایل نبوت او را بررسی کنند.

گفتگوی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم با هیئت نجرانی

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در مذاکره ای که با هیئت نجرانی در مدینه به انجام رسانید آنان را به پرستش خدای واحد دعوت کرد. امّا آنان بر ادعای خود اصرار داشتند و دلیل الوهیت مسیح را، تولد عیسی علیه السلام بدون واسطه پدر می دانستند. در این هنگام فرشته وحی نازل شد و این سخن خدا را بر قلب پیامبر جاری ساخت: «به درستی که مَثَل عیسی نزد خداوند مانند آدم است که خدا او را از خاک آفرید». در این آیه، خداوند، با بیان شباهت تولد حضرت عیسی علیه السلام و حضرت آدم علیه السلام ، یادآوری می کند که آدم را با قدرت بی پایان خود، بدون این که دارای پدر و مادری باشد، از خاک آفرید و اگر نداشتن پدر گواه این باشد که مسیح فرزند خداست، پس حضرت آدم برای این منصب شایسته تر است؛ زیرا او نه پدر داشت و نه مادر. اما با وجود گفتن این دلیل، آنان قانع نشدند و خداوند به پیامبر خود، دستور مباهله داد تا حقیقت آشکار و دروغ گو رسوا شود.

مباهله، آخرین حربه

خداوند پیش از نازل کردن آیه مباهله، در آیاتی چند به چگونگی تولد عیسی علیه السلام می پردازد و مسیحیان را با منطق عقل و استدلال روبرو می کند و از آنان می خواهد که عاقلانه به موضوع بنگرند. بنابراین پیامبر، در ابتدا سعی کرد با دلایل روشن و قاطع آنان را آگاه کند، اما چون استدلال موجب تنبّه آنان نشد و با لجاجت و ستیز آنان مواجه گشت، به امر الهی به مباهله پرداخت. خداوند در آیه 61 سوره آل عمران می فرماید: «هرگاه بعد از دانشی که به تو رسیده، کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو بیایید فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان، و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم؛ سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغ گویان قرار دهیم».

دیدگاه بزرگان نجران درباره مباهله

در روایات اسلامی آمده است که چون موضوع مباهله مطرح شد، نمایندگان مسیحی نجران از پیامبر مهلت خواستند تا در این کار بیندیشند و با بزرگان خود به شور بپردازند. نتیجه مشاوره آنان که از ملاحظه ای روان شناسانه سرچشمه می گرفت این بود که به افراد خود دستور دادند اگر مشاهده کردید محمد با سر و صدا و جمعیت و جار و جنجال به مباهله آمد با او مباهله کنید و نترسید؛ زیرا در آن صورت حقیقتی در کار او نیست که متوسل به جاروجنجال شده است و اگر با نفرات بسیار محدودی از نزدیکان و فرزندان خردسالش به میعادگاه آمد، بدانید که او پیامبر خداست و از مباهله با او بپرهیزید که خطرناک است.

در میعادگاه چه گذشت؟

طبق توافق قبلی، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و نمایندگان نجران برای مباهله به محل قرار رفتند. ناگاه نمایندگان نجران دیدند که پیامبر فرزندش حسین علیه السلام را در آغوش دارد، دست حسن علیه السلام را در دست گرفته و علی و زهرا علیهماالسلام همراه اویند و به آنها سفارش می کند هرگاه من دعا کردم شما آمین بگویید. مسیحیان، هنگامی که این صحنه را مشاهد کردند، سخت به وحشت افتادند و از این که پیامبر، عزیزترین و نزدیک ترین کسانِ خود را به میدان مباهله آورده بود، دریافتند که او نسبت به ادعای خود ایمان راسخ دارد؛ زیرا در غیر این صورت، عزیزان خود را در معرض خطر آسمانی و الهی قرار نمی داد. بنابراین از اقدام به مباهله خودداری کردند و حاضر به مصالحه شدند.

سخنان ابوحارثه درباره مصالحه

هنگامی که هیئت نجرانی پیامبر را در اجرای مباهله مصمّم دیدند، سخت به وحشت افتادند. ابوحارثه که بزرگ ترین و داناترین آنان و اسقف اعظم نجران بود گفت: «اگر محمد بر حق نمی بود چنین بر مباهله جرئت نمی کرد. اگر با ما مباهله کند، پیش از آن که سال بر ما بگذرد یک نصرانی بر روی زمین باقی نخواهد ماند». و به روایت دیگر گفت: «من چهره هایی را می بینم که اگر از خدا درخواست کنند که کوه ها را از جای خود بکند، هر آینه خواهد کَند. پس مباهله نکنید که در آن صورت هلاک می شوید و یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند».

سرانجام مباهله

ابوحارثه، بزرگ گروه، به خدمت حضرت آمد و گفت: «ای ابوالقاسم، از مباهله با ما درگذر و با ما مصالحه کن بر چیزی که قدرت بر ادای آن داشته باشیم». پس حضرت با ایشان مصالحه نمود که هرسال دوهزار حُلّه بدهند که قیمت هر حلّه چهل درهم باشد و بر آنان که اگر جنگی روی دهد، سی زره و سی نیزه و سی اسب به عاریه بدهند.

مباهله، اثبات صدق دعوت پیامبر

مباهله پیامبر با نصرانیان نجران، از دو جنبه نشان درستی و صداقت اوست. اوّلاً، محض پیشنهاد مباهله از جانب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم خود گواه این مدعاست؛ زیرا تا کسی به صداقت و حقانیّت خود ایمان راسخ نداشته باشد پا در این ره نمی نهد. نتیجه مباهله، بسیار سخت و هولناک است و چه بسا به از بین رفتن و نابودی دروغ گو بینجامد. از طرف دیگر، پیامبر کسانی را با خود به میدان مباهله آورد که عزیزترین افراد و جگرگوشه های او بودند. این خود، نشان عمق ایمان و اعتقاد پیامبر به درستی دعوتش می باشد که با جرأت تمام، نه تنها خود، بلکه خانواده اش را در معرض خطر قرار می دهد.

مباهله، سند عظمت اهل بیت

مفسران و محدثان شیعه و اهل تسنّن تصریح کرده اند که آیه مباهله در حق اهل بیت پیامبر نازل شده است و پیامبر تنها کسانی را که همراه خود به میعادگاه برد فرزندانش حسن و حسین و دخترش فاطمه و دامادش علی علیهم السلام بودند. بنابراین منظور از «اَبْنائَنا» در آیه منحصرا حسن و حسین علیهماالسلام هستند، همان طور که منظور از «نِساءَنا» فاطمه علیهاالسلام و منظور از «اَنْفُسَنا» تنها علی علیه السلام بوده است. این آیه هم چنین به این نکته لطیف اشاره دارد که علی علیه السلام در منزلت جان و نفس پیامبر است.

دو روایت در شأن اهل بیت

در کتاب عیون اخبار الرّضا درباره مجلس بحثی که مأمون در دربار خود تشکیل داده بود، چنین آمده است: امام علی بن موسی الرضا علیه السلام فرمودند: «خداوند پاکان بندگان خود را در آیه مباهله مشخص ساخته است و به دنبال نزول این آیه، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را با خود به مباهله برد. این مزیّتی است که هیچ کس در آن بر اهل بیت پیشی نگرفته و فضیلتی است که هیچ انسانی به آن نرسیده و شرفی است که قبل از آن، هیچ کس از آن برخوردار نبوده است».

در کتاب غایة المرام به نقل از صحیح مسلم آمده است: روزی معاویه به سعد بن ابی وقاص گفت: چرا ابوتراب را دشنام نمی گویی؟ گفت: از آن وقت که به یاد سه چیز افتادم که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم درباره علی فرمود، از این کار صرف نظر کردم. یکی آن بود که وقتی آیه مباهله نازل شد پیغمبر تنها از فاطمه و حسن و حسین و علی دعوت کرد و سپس فرمود: «اللهم هؤلاء اهلی؛ خدایا، اینها خاصّان منند»...

نزول آیه تطهیر در روز مباهله

روزی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم قصد مباهله کرد، قبل از آن عبا بر دوش مبارک انداخت و حضرت امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را در زیر عبای مبارک جمع کرد و گفت: «پروردگارا، هر پیغمبری را اهل بیتی بوده است که مخصوص ترینِ خلق به او بوده اند. خداوندا، اینها اهل بیت منند. پس شک و گناه را از ایشان برطرف کن و ایشان را پاکِ پاک کن.» در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر را در شأن ایشان فرود آورد: «همانا خداوند اراده فرمود از شما اهل بیت پلیدی را برطرف فرماید و شما را پاکِ پاک کند.

اعمال روز مباهله

روز بیست و چهارم ذی الحجّه، روز مباهله پیامبر با مسیحیان نجران است که در نزد مسلمانان، اهمیت خاصّی دارد؛ چرا که گواه حقانیت و درستی دعوت پیامبر و عظمت شأن اهل بیت مکرّم اوست. در کتاب شریف مفاتیح الجنان، اعمال مخصوصی بدین شرح برای این روز ذکر شده است:

اول: غسل، که نشان پالایش ظاهر از هر آلودگی و آمادگی برای آرایش جان و صفای باطن است؛

دوم: روزه، که سبب شادابی درون است؛

سوم: دو رکعت نماز؛

چهارم: دعای مخصوص این روز که به دعای مباهله معروف است و شبیه دعای سحر ماه رمضان می باشد.

هم چنین در این روز خواندن زیارت امیرالمؤمنین به ویژه زیارت جامعه روایت شده است. احسان به فقرا و محرومان به تأسّی از مولی الموحدین علی علیه السلام که در رکوع نمازش به نیازمند احسان فرمود، سفارش شده است.

بخش هایی از دعای روز مباهله

خداوندا، بر محمد و آل محمد درود فرست و به من شادی و خرّمی، استقامت و گشایش، عافیت و سلامت و کرامت، روزی پاک و فراوان، و هر نعمت و وسعت که نازل شده یا از آسمان به زمین نازل می شود، قسمت کن.

خداوندا، اگر گناهان چهره مرا نزد تو فرسوده اند و میان من و تو حایل شده اند و حالم را نزد تو دگرگون کرده اند، از تو درخواست می کنم به نور آبرویت که خاموش نشود و به آبروی حبیبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم و به آبروی وصیّت علّی مرتضی علیه السلام و به حق اولیائت که آنها را برگزیدی که بر محمد و آل محمد درود بفرستی و هر گناه که کرده ام بیامرزی و مرا در باقی مانده عمرم حفاظت کنی.

خداوندا، من مطیع توام، پس از من خشنود باش. عملم را ختم به خیر کن و ثواب آن را برایم در بهشت مقرّر دار و آنچه خود سزاوار آنی برای من انجام ده، ای سزاوار تقوا و آمرزش. رحمت فرست بر محمد و آل محمد و به رحمت خود به من رحم کن، ای مهربان ترینِ مهربانان

+ نوشته شده در  دوشنبه سی ام آبان ۱۳۹۰ساعت 8:45  توسط خودم  | 
با تشییع پیکر مطهر ۳۷۰ شهید سرفراز در چنین روزی از سال ۱۳۶۱ هجری شمسی، «روز حماسه و ایثار اصفهان» رقم خورد.

با فرارسیدن محرم‏الحرام ۱۳۶۱ش، گردان‌های عزادار امام حسین (ع) در مناطق عملیاتی جبهه‌های نبرد با دسته‌های سینه‌زنی در خطوط جنگی و یگان‌ها به راه ‌افتادند و خاطرات جنگ‌های صدر اسلام را متجلی ساختند. آوای سوگواری مناجات برای سرور و سالار شهیدان همه‏جا به گوش می‌رسید. نیروهای عراقی از وحشت حمله رزمندگان ایرانی در ماه محرم، به دستور فرماندهان خود در آمادگی کامل به‏سر می‌بردند. در پاییز ۱۳۶۱ش، چند تیپ و لشکر از سپاه و ارتش از جمله لشکر امام حسین (ع) اصفهان مأموریت یافتند تا در منطقه عملیاتی «موسیان» برای انجام عملیات محرم سازمان‏دهی شوند. عملیات، سرانجام در ساعت ۲۲:۰۸ دهم آبان ۱۳۶۱ش با رمز «یا زینب (س)» در منطقه عملیاتی موسیان و شرهانی، زبیدات، جنوب شرقی دهلران در غرب عین‏خوش با اهدافی نظیر آزادسازی ارتفاعات حمرین در جنوب دهلران و دسترسی به امکانات نفتی داخل خاک عراق و شهرک زبیدات آغاز گردید. تا نزدیک صبح، بیش‏تر اهداف عملیات تأمین ‌شد و الحاق نیرو‌ها با موفقیت صورت گرفت ولی در منطقه چپ درگیری، بر اثر بارندگی و طغیان آب، شکاف ایجاد ‌شد و تلاش صورت گرفت تا دشمن نتواند از آن نقطه استفاده کند. با روشن شدن هوا، هواپیماهای عراقی با تمام امکانات اقدام به حمله کرده و با ریختن بمب و راکت تلاش کردند مانع ادامه عملیات شوند که در همین حین، نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران نیز وارد معرکه شده و پاسخ مناسبی به نیروی هوایی رژیم بعثی داد. عملیات تا چهار روز ادامه پیدا کرد و با خارج کردن جاده دهلران - عین‏خوش به طول ۱۰۰ کیلومتر از زیر دید و تیر دشمن، تأمین امنیت شهرهای «موسیان»، «دهلران» و پادگان «عین‏خوش»، «دشت اژیه» و دهکده‌های اطراف آن و آزادسازی کوه‌های آزادسازی منابع نفتی موسیان، بیات و حوضچه‌های نفتی زبیدات، تلمبه‌خانه و ۷۰ قطعه چاه، تأمین قسمتی از مرز به طول ۵۰ کیلومتر و اسارت ۳۴۰۰ عراقی با موفقیت پایان یافت. در جریان این عملیات، بیش از سیصد تن از جوانان رشید اصفهان به درجه رفیع شهادت رسیدند. چند روز بعد - در تاریخ بيست و پنجم آبان‏ماه سال ۱۳۶۱ هجری شمسی - میدان امام (ره)، میعادگاه ۳۷۰ شهید جان‌برکف سپاه اسلام ‌شد و مردم سربلند دیار نصف جهان، پیکرهای چاک‏چاک عزیزانشان را بر شانه‌های داغدار خویش تشییع کردند. آن روز به‏واسطه این‏همه شهید، در گلستان شهدای اصفهان برای دفن همه شهدا، فضای کافی وجود نداشت، پس جلسه‌ای با حضور هیئت اجرایی، ریاست دادگاه انقلاب و هیئت امنای گلستان شهدا برگزار شد و طی آن، مقرر گردید با مذاکره صاحبان منازلی که در جنوب مقبره «یوشع نبی» قرار داشت، آنان به یک مجتمع مسکونی متعلق به بنیاد مسکن و هتل کوثر - که در اختیار بنیاد شهید بود - انتقال داده شوند. کار انتقال و تخریب منازل با کمک جهاد سازندگی، شهرداری و مردم صورت گرفت و ۳۳۰ قبر برای شهدای عملیات محرم آماده گردید... اما رویداد دیگری در بعدازظهر‌‌ همان روز، اصفهانی‌ها را در تاریخ حماسه و ایثار ایران‌زمین جاودانه‌تر کرد.‌‌ همان مردمی که صبح، جوانان گلگون‌کفن خویش را به خاک سپرده بودند، بعدازظهر بدرقه‏گر خیل عظیمی از جوانان خود به سوی جبهه‌های حق علیه باطل شدند تا خاطره عملیات غرورآفرین را از نو زنده سازند. آری! به‌واسطه همین ازخودگذشتگی‌ها بود که اصفهان و اصفهانی‌ها در تاریخ پرافتخار ایران و انقلاب اسلامی ماندگار ساخت. «همین چند روز پیش فقط در شهر اصفهان حدود ۳۷۰ نفر را تشییع کردند، مع‏ذلک همین شهیدداده‌ها و داغ‏دیده‌ها به خدمت خود به اسلام ادامه می‌دهند...» این فرموده به‏یادماندنی بنیان‏گذار جمهوری اسلامی ایران، به رخداد تاریخی بيست و پنجم آبان‏ماه سال ۱۳۶۱ هجری شمسی اشاره دارد که تحت عنوان «روز حماسه و ایثار اصفهان» نام‏گذاری شده است. امام (ره) در همین رابطه، فرمودند: «در کجای دنیا می‌توانید جایی را مانند استان اصفهان پیدا کنید...» مقام معظم رهبری نیز در آن ایام طی مصاحبه‌ای در وصف اصفهان، چنین فرمودند: «من شنیدم در اصفهان هفت نفر از بچه‌های یک مادر شهید شده‌اند و او گریه نمی‌کند، آیا چه کسی توانسته است به او بگوید که تو که هفت فرزند و سه دامادت شهید شده‌اند، بعد از این‌ها خانه‌ات را هم بفروش، برو پشت جبهه‌ها هم با جانت و هم با پولت کار کن، اصلاً کدام کلام و کدام درسی قادر است چنین روحیه‌ای را در یک انسانی ایجاد کند و بنابراین این‌ها کار هیچ‏کسی نیست، بلکه فضای کار انقلاب و فضای انقلابی است که می‌تواند چنین معجزه‌ای داشته باشد.»
+ نوشته شده در  دوشنبه سی ام آبان ۱۳۹۰ساعت 8:44  توسط خودم  | 
مقدمه: در این مقاله ابتدا تاریخچه حجاب و فلسفه آن از نظر خوانندگان میگذرد و سپس به مسئله بد حجابی و راه مقابله با آن پرداخته میشود.

تاریخچه حجاب:

آنطور که در تواریخ آمده حجاب نه تنها قبل از اسلام بلکه قبل از میلاد مسیح علیه السلام هم وجود داشته است.ودر میان ایرانیان باستان –یهود –یونان و برخی ملل دیگرحجاب رواج داشته است.البته شکل آن بسته به آداب وفرهنگ هر قوم متفاوت بوده است.برای اثبات این مدعا چند مثال زیر را به عنوان مشتی از خلوار از نظر خوانندگان عزیز میگذرانیم:

حجاب در یهود :((اگر زنی به نقض قانون یهود میپرداخت مثلا بدون آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم میرفت ... در آنصورت مرد حق داشت زن را بدون پرداخت مهریه طلاق دهد.)) تاریخ تمدن ویل دورانت-ج 4عصر ایمان ص 461

حجاب در ایران باستان: ((زنان طبقات بالای اجتماع جز در تخت روان حق نداشتند بدون روپوش در اجتماع ظاهر شوند.))

((در نقشهایی که از ایران باستان به جا مانده است هیچ صورت زنی دیده نمیشود.))که این نشان مواظبت از زن بعنوان موجودی حساس در ایران باستان بوده است.

تاریخ تمدن ویل دورانت ج1 ص552

حتی زمانیکه دختران کسری پادشاه شکست خورده ساسانی که به دین زرتشت بودند را به نزذ عمر آوردند با پوشش و نقاب و روپوش بودند.

حجاب در مسیحیت: گذشته از این حجاب در میان مسیحیها هم وجود داشته.به طوری که نقاشان قدیمی مسیحی تصویر حضرت مریم سلام اله علیها را با پوشش کامل میکشیدند.و راهبان بعنوان روحانیون دینی آنها هنوز هم با حجاب در اجتماع ظاهر میشوند که این خود نشان از این دارد که حجاب به دینداری نزدیکتر است.و حتی در قرون وسطی نوعی از چادر در اروپا زینت سر زنان بوده .بعد از انقلاب صنعتی و با آغاز جنگ جهانی دوم بود که جنبش آزادی زنان موسوم به فمنیسم شکل گرفت و بیحجابی را تشویق کرد.

پس این تقریرات نشان میدهد که حجاب مخصوص دین خاصی نبوده بلکه خداوند آن را در فطرت انسانها سرشته است.

فلسفه حجاب:

 و اما اینکه چرا باید زنان حجاب را رعایت کنند؟قرآن کریم در آیه 59 سوره احزاب میفرماید((پیامبر به زنان و دختران خود و زنان مومن بگو که خویشتن را به چادر فرو پوشند.که این کار برای اینکه آنها (به عفت)شناخته شوند و از تعرض(هوسرانان)آزار نکشند.))

 آنچه که پر واضح است اینکه فیزیک بدن زنان با مردان متفاوت است.ودیدن قسمتهایی از بدن زنها برای مردها تحریک کننده است.ورویت آن قسمتها توسط مردان موجب التذاذ بصری و افکار پلید میشود.که این موضوع با آزادی زنان مغایر است.و جسم زنان را در حد یک کالا پایین میاورد.پس حجاب همچون صدفی از گوهر وجود زن حفاظت میکند.به بیان لطیف علامه مطهری ((حجاب مصونیت است نه محدودیت))یعنی حجاب در مقابل التذاذ بصری و ظنهای پلید افراد گرگ صفت برای زنها آزادی میاورد.و او را از بند نگاههای پلید آزاد نگه میدارد.پس حجاب آزادی است.

و دلیل دیگر بر واجب بودن حجاب اینکه اسلام خواستار فعالیت عزتمندانه زنان در اجتماع است به طوری که از نگاههای شهوت آلود محفوظ باشد.تصور کنید که مردان و زنان در محیط کار یا دانشگاه تحریک شهوانی شوند آن موقع است که از تمرکز و کارایی آنها کاسته میشود و شهوت بر مناسبات حاکم میشود.ولی ممکن است عده ای بگویند که در کشورهای غربی و آمریکا زنها بی حجاب در مراکز عمومی ظاهر میشوند و مشکلی هم پیش نمیاید.اما به آماری که اداره تحقیقات اجتماعی آمریکا در نزدیکی سال 86 منتشر کردتوجه کنید:((تعداد نوزادان غیر مشروع نسبت به 10 سال قبل در آمریکا 47 درصد افزایش داشته است.))که این خود به علت افزایش بی بند و باری است.چرا که اراده رابطه غیر مشروع حاصل چیزی جز پوشش تحریک آمیز که نگاهها را جلب میکند نیست.

و از همین رو هست که پیغمبر صلوات اله علیه فرمود:زنای چشم نگاه به نا محرم است.پس دیگر فایده حجاب جلوگیری از روابط نا مشروع است.وبرای یک زن آزاده از هر دین و ملتی شایسته نیست که اندامهای خود را وسیله جلب توجه قرار دهد.چرا که آن چیزی که در واقع جلب میکند امواج هوس های آلوده است.

مسئله بد حجابی:

بر خلاف تصور رایج که کلید قفل بد حجابی را در برخورد انتظامی و اجباری می یابداصلا اینگونه نیست.اولا اینکه بد حجابی در مرحله نخست به نظم ربطی ندارد.و اگر هم به نظم مربوط باشد در کنار جرمهایی مثل الواتی و زورگیری نیست که بشود با بدحجابی مثل آنها برخورد بگیر و ببند انجام داد.چرا که اول از همه برای آنها نسبت به حکومت دینی تنفر ایجاد میکند.ودیگر اینکه بر فرض هم اگر فرد بد حجاب دفعه بعد با حجاب ظاهر شد هنوز علت بدحجابی رفع نشده بلکه به خاطر ترس آن را بروز نمیدهد.و حال آنکه بدحجابی یک مشکل اخلاقی است که با ضمانت اجرای ترس حل نمیشود.چرا که ضمانت اجرای اخلاق وجدان آدمی است.اصلا مگر جوانها با زور بد حجاب شدند؟و یا با زور پسر ها زیر ابرو برمیدارند؟جواب خیر است .یک علت مهم و عمده آن تبلیغات گسترده برای ارزشمند نشان دادن نوع تیپ و مدل زندگی غربی  توسط ماهواره ها است.و جالب آنکه افرادی هم که ماهواره ندارند از آنها که دارند الگو برداری میکنند.و این فرهنگ غلط مثل دومینو مدام گسترش میابد.به این آماری که روزنامه رسالت در 25 فروردین 88 منتشر کرده توجه کنید:

.              در ایران 100 ماهواره تلویزیونی یعنی نیمی از ماهواره های جهان قابل دسترس است.که امکان تماشای هفده هزارو ششصدو شصت و یک شبکه را فراهم میکند.وبیش از 380 کانال خاص رقص –موسیقی- کلیپ و... در 24 ساعت است.عمده این کلیپها با حرکات شهوت انگیز جنسی همراه است.

74 شبکه از شبکه های قابل دریافت در ایران صرفا به نمایش مد و لباسهایی اختصاص دارند که رسما تبلیغ و انتشار عریانی است .

 

پس به بد حجابی باید با دید کلان نگریست وریشه آن را خشکاند.چرا که بریدن شاخه های آن باعث بار بیشتر آن است.

مبارزه نظامی با بد حجابی مثل اینست که دملی در صورت ما سبز شده و ما بخواهیم آنرا با چاقو ببریم.راه درست آن است که با مراجعه به پزشک ریشه آنرا از بین ببریم.یکی از دلایل پیشرفت جوامع غربی این است که در هر کاری از متخصص و دانشمند آن رشته استفاده میکنند.حتی به بیحجابی کشاندن جوانها و ایجاد معضلات فرهنگی در جامعه ما.حال ما چرا از عالمان علم جامعه شناسی –مردم شناسی و متخصصان دینی و فرهنگی استفاده نکنیم؟باید آنها را جمع کرد تا طرحی عملی برای حفظ این ارزش مقدس بریزند.و باید برای به نتیجه رسیدن جانانه هزینه کرد .این همه قراردادهای 400-500ملیون تومانی با بازیکنان فوتبال تیمهای دولتی بسته میشود و قراردادهای ملیاردی که با مربیان بسته میشود چه عیبی هست اگر مقدار قابل توجهی هم در امر فرهنگ هزینه شود؟ وبا ایجاد شبکه های گسترده ماهواره ای که فیلمهای جذاب وحاوی فرهنگ اصیل دینی داشته باشد.با تشکیل گروه گسترده از سخنرانان جوانپسند و اعزام آنها به دانشگاها و مدارس و... به طور منظم و پیوسته.ویا با نشان دادن زنان محجبه موفق در زمینه اختراع-نویسندگی-نقاشی-هنر و...در رسانه ها به طور گسترده از آنها الگو ساخت.
ونباید فراموش کرد که تبلیغات و ایجاد پشتوانه فکری یکی از راههای موثر در این زمینه هست.الان که ارزشهایی مثل زیبایی-مدوخودنمایی در جامعه حاکم است.میتوان با تبلیغات فراگیر ارزشهایی مثل هنر و علم را برای افراد مهم جلوه داد تا صاحبان این ارزشها در جامعه مهم شمرده شوند .و افراد برای جلب توجه که نیاز انسان است به جای نمایان کردن اندامهای خود به سمت علم و هنر و امثالهم بروند.
+ نوشته شده در  دوشنبه سی ام آبان ۱۳۹۰ساعت 8:43  توسط خودم  | 
كف‌بينان دستي را كه افراد با آن مي‌نويسند يا غذا مي‌خورند، دست اصلي مي‌نامند و همان‌طور كه آمار نشان مي‌دهد، دست اصلي براي بيشتر افراد دست راست آن‌هاست. كف بيني تاريخچه‌اي طولاني داشته و زادگاه آن شرق آسياست اما ...
برترین مجله اینترنتی ایران



كف‌بينان دستي را كه افراد با آن مي‌نويسند يا غذا مي‌خورند، دست اصلي مي‌نامند و همان‌طور كه آمار نشان مي‌دهد، دست اصلي براي بيشتر افراد دست راست آن‌هاست.

    وقتي راست دست‌ها در انتخاب گزينه‌هاي‌شان از مغز و هوش خود استفاده مي‌كنند، احساس راحتي مي‌كنند، درحالي‌كه چپ‌دست‌ها در پيروي از قلب‌شان احساس خوشحالي و نشاط مي‌كنند؛ اين اصلي است كه حتي علم روز هم آن را تاييد كرده است.

    اگر شما چپ دست هستيد بايد به‌خود بباليد زيرا درصورت چپ دست بودن صداي دروني نيرومندي داريد.



كف بيني تاريخچه‌اي طولاني داشته و زادگاه آن شرق آسياست اما با رونق گرفتن داد و ستد و بازرگاني، احتمالا از طريق يونان به كشورهاي غربي راه يافته است. شكل و خطوط كف دست هركس همانند اثر انگشت او منحصر به فرد است و هيچ 2 انساني را نمي‌توان يافت كه خطوط كف دست‌شان كاملا مشابه باشد. كف‌بينان معتقدند كف دست هركس اطلاعات بسيار زيادي را راجع به شخصيت، منش، خصوصيات رفتاري، مدت عمر و حوادث و وقايع زندگي هر فرد بيان مي‌كند.

اگر مي‌خواهيد خودتان از راز خطوط كف دست‌تان باخبر شويد، بايد كمي به‌خودتان سختي بدهيد و فوت و فن آن را ياد بگيريد. درست است كه سخت است اما مي‌توانيد اصول ابتدايي آن را بياموزيد. كف‌بيني هنر خواندن شخصيت و تقدير و سرنوشت از شكل دست و خط‌هاي كف آن است؛  اين ربطي به پيشگويي ندارد بلكه درباره شناخت شخصيت خود و افراد است.


كـدام دسـت را بايد خوانـد؟

وقتي كه درگير يادگيري امور مربوط به كف‌بيني هستيد، ممكن است در مورد اين‌كه به كدام دست نگاه كنيد دچار سردرگمي شويد. آيا بايد كف هر 2 دست را بخوانيد يا فقط يك دست را؟ اگر قرار است فقط به اندازه چند دقيقه به كف دستان فردي نگاه كنيد، راه‌حل اين است كه از او بپرسيد با كدام دست مي‌نويسد، سپس به آن دست نگاه كنيد. درصورتي كه به اندازه كافي وقت داريد مي‌توانيد با حوصله به هر 2 دست دوست‌تان نگاه كنيد و زمان زيادي براي مقايسه خطوط و شكل آن‌ها اختصاص دهيد. فراموش نكنيد مهم‌ترين دستي كه بايد به آن توجه كنيد، دست اصلي اوست. كف‌بينان دستي را كه افراد با آن مي‌نويسند يا غذا مي‌خورند، دست اصلي مي‌نامند و همان‌طور كه آمار نشان مي‌دهد، دست اصلي براي بيشتر افراد دست راست آن‌هاست. بيشتر مردم راست دست هستند و در اين زمانه راست دست بودن نعمت است چون اغلب وسايل براي استفاده راست دست‌ها ساخته مي‌شود و زندگي براي آن‌ها راحت‌تر خواهد بود اما هيچ مي‌دانستيد اگر 100 نفر را در يك اتاق قرار دهيد 15 نفر آن‌ها چپ دست خواهند بود. چپ دست بودن يك ويژگي خاص محسوب مي‌شود و اغلب تحقيقات نشان مي‌دهد اين قبيل افراد توانايي‌هاي خاصي دارند. اگر شما چپ دست هستيد بايد به‌خود بباليد زيرا درصورت چپ دست بودن صداي دروني نيرومندي داريد. اين به آن معناست كه شما براي دريافت پاسخ‌هاي صحيح مي‌توانيد به صداي قلب يا احساس‌تان گوش دهيد. راست دست‌ها نيز مي‌توانند چنين احساسي داشته باشند ولي آن‌ها اغلب آن را ناديده مي‌گيرند زيرا به آن اعتماد نمي‌كنند و بيشتر منطقي فكر مي‌كنند. وقتي راست دست‌ها در انتخاب گزينه‌هاي‌شان از مغز و هوش خود استفاده مي‌كنند، احساس راحتي مي‌كنند، درحالي‌كه چپ‌دست‌ها در پيروي از قلب‌شان احساس خوشحالي و نشاط مي‌كنند. حال بد نيست به كمك رنگ دست و البته شكل آن به برخي ويژگي‌هاي شخصيتي خود پي‌ببريد تا بعد بتوانيد به وسيله خطوط و اندازه انگشتان اطلاعات بيشتري به دست آوريد.


  شكل كف دست

شكل كف دست اهميت بسزايي دارد زيرا بيانگر شخصيت اصلي فرد است. در هر صورت ويژگي‌هاي شخصيت شما كه با دست اثبات شده‌اند بخشي از زندگي شماست. شكل كف دست در واقع بيانگر نحوه زندگي شماست.


     كف دست مربع شكل

اطلاعاتي كه مي‌توانيد از كف دست مربع‌شكل به دست آوريد:
فردي با كف دست مربع ترجيح مي‌دهد بيشتر اوقات خود را در هواي آزاد سپري كند، بدني قوي دارد و پرتحرك است. براي اين افراد چندان اهميتي ندارد كه دوستان زيادي داشته باشند و همين كه چند دوست خوب داشته باشند براي‌شان كافي است. آن‌ها دركل تغيير زيادي به زندگي‌شان نمي‌دهند و اگر از يك برنامه منظم پيروي كنند كارهاي بسياري انجام مي‌دهند. اين افراد احتمالا در ساختن چيزها بسيار توانمند هستند.


     كف دست مستطيلي

اطلاعاتي كه مي‌توانيد از كف دست مستطيلي شكل به دست آوريد:
اين افراد قدرت تخيل بسيار داشته و احتمالا خواب‌هاي بسياري مي‌بينند. آن‌ها افكارشان را هر روز روي كاغذ مي‌آورند و ممكن است حتي بتوانند شعر يا داستان كوتاه بنويسند. اين افراد برخورد بسيار گرمي با ديگران دارند و ممكن است گاهي بسيار احساساتي و حساس باشند. براي آن‌ها احساسات‌شان اهميت زيادي دارد. آن‌ها خواهان آرامش بسيار در زندگي‌شان بوده و جنگيدن و بحث كردن را دوست ندارند و از گذراندن وقت خود در تنهايي بسيار لذت مي‌برند. به كساني كه از آن‌ها مراقبت مي‌كنند، بسيار علاقه دارند. افرادي كه كف دست‌شان مستطيلي شكل است معمولا بسيار هنرمند هستند.


     كف دست مدور

اطلاعاتي كه مي‌توانيد از كف دست مدور شكل به دست آوريد:
برعكس مربع شكل‌ها آن‌ها دوست دارند دوستان زيادي داشته باشند. از جشن‌ها و مهماني‌ها لذت مي‌برند و دوست دارند با افراد جديد ملاقات كنند و انديشه‌هاي‌شان را تقسيم كنند. آن‌ها همچنين دوست دارند به ديگران كمك كنند و از توجه ديگران نسبت به‌خود خشنود مي‌شوند. فكرشان بسيار باز است و ممكن است بعدها در زندگي خود براي كمك به ديگران تلاش كنند. افرادي كه كف دست مدور دارند خيلي زود كسل مي‌شوند.


     كف دست مثلثي

اطلاعاتي كه مي‌توانيد از كف دست مثلثي شكل به دست آوريد:
اين افراد بسيار ناآرام هستند و مي‌خواهند كارهاي ماجراجويانه مانند صعود به كوهستان‌ها يا قايقراني انجام دهند. نشستن در خانه را دوست ندارند و دوست دارند همه چيز را كشف كنند. هميشه فردي مشغول و پرانرژي‌اند و عاشق آزادي‌ هستند. آن‌ها دوست ندارند ديگران به آن‌ها بگويند كه چه بكنند و چه نكنند. اين افراد دوست دارند رئيس شوند و مايلند هميشه مسئوليت داشته باشند.


   رنگ دست

گاهي اوقات رنگ كف دستان شما مي‌تواند تغيير كند. اغلب اوقات، كف دستان‌تان سايه‌اي از رنگ صورتي خواهد داشت. گاهي نيز به رنگ ديگري در خواهد آمد. به اين مسئله دقت كنيد. رنگ‌هاي مختلف بيانگر احساسات فرد است.



  صورتي: رنگ صورتي، رنگ طبيعي كف دست است. وقتي كف دستان شما صورتي است احساس خوبي داريد، پر از انرژي هستيد و احساس تندرستي مي‌كنيد.



 قرمز: وقتي رنگ كف‌ دستان‌تان قرمز به‌نظر مي‌رسد، معمولا به اين معناست كه از فرد ديگري ناراحت يا عصباني هستيد. دليلش مي‌تواند اين باشد كه شما را از انجام كاري منع كرده‌اند. به خلق و خوي خود توجه كنيد، اگر دستان‌تان بسيار سرخ است، احساس خشونت و مبارزه‌طلبي خواهيد داشت. سعي كنيد ورزشي را كه دوست داريد انجام دهيد تا از عصبانيت رها شويد.



  زرد: وقتي رنگ كف دستان‌تان متمايل به زرد است، به اين معناست كه در مورد چيزي نگران هستيد و چيزي وجود دارد كه شما را عذاب مي‌دهد. كف دست بسيار زرد نشان‌دهنده اين است كه از افراد ديگر انتقاد كرده‌ايد، از آن‌ها توقع داشته‌ايد يا آن‌ها را به تمسخر گرفته‌ايد. سعي كنيد به جاي اين كارها با آن‌ها گفت‌وگو كنيد. كف دستان بسيار زرد به معناي اين است كه شما واقعا مي‌خواهيد مردم به حرف شما گوش كنند.



  سفيد: وقتي رنگ كف دستان‌تان اندكي سفيد به‌نظر مي‌رسد، نشان‌دهنده اين است كه به تنهايي نياز داريد، يعني نمي‌خواهيد حتي لحظه‌اي با كسي صحبت كنيد. در اين صورت ممكن است دوستان‌تان فكر كنند اتفاقي افتاده. اگر كف دستان‌تان بسيار سفيد است، در اين صورت احساس تنبلي مي‌كنيد يعني ممكن است بخواهيد تمام روز را در رختخواب بمانيد.



  آبي: رنگ آبي كف دستان اثبات‌كننده اين است كه درگيري ذهني داريد و اگر بسيار آبي باشد يعني بسار غمگين هستيد. با كسي كه دوستش داريد يا نسبت به او احساس نزديكي مي‌كنيد، صحبت كنيد و غم‌هاي‌تان را دور بريزيد.

حالا كه از شكل و رنگ دست به برخي مسائل پي برديد، مي‌توانيد در شماره‌هاي بعد با پي بردن به راز  خطوط و اندازه انگشتان دست، موضوعات بيشتري  را بفهميد.

+ نوشته شده در  دوشنبه سی ام آبان ۱۳۹۰ساعت 8:42  توسط خودم  | 
عادت کرده‌اید که همیشه کلیدواژه‌ها را وارد سرویس جستجوی گوگل کنید، روی نتایج کلیک کنید و پی کارتان بروید؟ تصور می‌کنید که نمی‌شود در همین سرویس جستجوی گوگل، چیزهای سرگرم‌کننده‌ای پیدا کرد؟


نه! در این پست 6 حقه کوچک را با هم مرور می‌کنیم که بی‌شک دقایقی سرگرمتان خواهد کرد.

نخست، شما باید با کلیک بر روی آیکون چرخ‌دنده در بالا و سمت راست صفحه جستجوی گوگل، ویژگی جستجوی بی‌درنگ یا instant search را خاموش کنید. توجه کنید که در همه موارد زیر باید روی I’m feeling lucky کلیک کنید.

۱- جاذبه گوگلی: جستجو کنید: Google gravity


2- گوگل اریب می‌شود: جستجو کنید: Askew

3- بزرگ شدن فونت گوگل: جستجو کنید: Epic Google

4- کوچک شدن گوگل: جستجو کنید: Weenie Google

5- هک شدن گوگل: جستجو کنید: Google Hacker

6- کاری کنید که گوگل برایتان پشتک وارو بزند: این بار جستجو کنید : do a barrel roll و صحنه را شاهد باشید! در این مورد خاص روی I’m feeling lucky کلیک نکنید و همان جستجوی ساده را بکنید.
+ نوشته شده در  دوشنبه سی ام آبان ۱۳۹۰ساعت 8:41  توسط خودم  | 

 مارس 1989 ایده توسعه www در سندی به نام "مدیریت اطلاعات: یک طرح پیشنهادی" پذیرفته شده بود و همین نکته باعث شده که اغلب از روز پذیرفته شدن این طرح پیشنهادی به عنوان روز تولد وب یاد شود.
یک روزنامه ایتالیایی مصاحبه ای خواندنی را با "تیم برنرز- لی" انجام داد و پدر وب در این گفتگو با اشاره به فرآیند اختراعی که توانست در دنیا نوآوری ایجاد کند، همچنان معتقد است ابزارهای همکاری که بر روی اینترنت در اختیار داریم هنوز کافی نیست.

13 مارس 1989 ایده توسعه www در سندی به نام "مدیریت اطلاعات: یک طرح پیشنهادی" پذیرفته شده بود و همین نکته باعث شده که اغلب از روز پذیرفته شدن این طرح پیشنهادی به عنوان روز تولد وب یاد شود.

اما 12 نوامبر 1990 یک مهندس شورای تحقیقات هسته ای اروپا (سرن) به نام "تیم برنرز- لی" مفاهیم اساسی یک "مافوق متن چندرسانه ای سیاره ای" را در قالب پروتکل HTTP رسما اعلام کرد و به عنوان "پدر وب" شناخته شد.

در نهایت در 6 آگوست 1991 اولین وب سایت با نشانه www بر روی اینترنت راه اندازی شد و در 3 آوریل 1993 وب در اختیار عموم قرار گرفت.

"تیم برنرز- لی" که امروز 56 سال دارد در لندن به دنیا آمده و در حال حاضر در "ام. آی. تی" (موسسه تکنولوژی ماساچوست) تدریس می کند. وی با دریافت "جایزه هزاره" (Millennium Prize) به عنوان یکی از 100 فرد مهم قرن گذشته معرفی شد و لقب "پدر وب" را یدک می کشد.

اهمیت "شبکه جهانی وب" یا "پهنای جهانی وب" که به اختصار www نامیده می شود آنچنان بالا است که بسیاری از مردم در سراسر دنیا تصور می کنند وب و اینترنت دو مفهوم هم معنی هستند. این درحالی است که وب زیرمجموعه اینترنت است.

روزنامه ایتالیایی "لارپوبلیکا" 20 سال پس از اختراع وب و در بزرگداشت 20 نوامبر 1990 مصاحبه ای را با "سر تیم برنرز- لی" درباره آینده اینترنت و لزوم دسترسی همه مردم دنیا به شبکه انجام داد که در ادامه می خوانید:



تیم برنرز- لی در کنفرانس "مافوق متن" در 1991 در سن آنتونیوی تگزاس در خصوص اصول پهنای جهانی وب توضیح می دهد. وب دقیقاً در چه تاریخی اختراع شد؟
در خلق وب برای من یک لحظه بزرگ، دقیق و مشخص وجود نداشت که فریاد بزنم: یافتم! بلکه برای رسیدن به مفهوم وب مسیری طولانی وجود داشت. اگر بخواهیم آغاز این مسیر را نشان دهیم باید آن را از 1980 و از زمانی در نظر بگیریم که برنامه ای را به نام Enquire نوشتم. من در آن زمان یک فیزیکدان جوان بودم و در سرن ژنو کار می کردم. این برنامه برای اینکه بتوانم ردپای پیچیده روابط میان افراد، ایده ها، پروژه ها و رایانه های آن جامعه علمی فوق العاده را پیدا کنم به من کمک می کرد. اما Enquire تنها برای یک استفاده شخصی بود. سپس، در سال 1980 یادداشتی برای روسای خود نوشتم. یک یادداشت تاریخی! هرچند در آن زمان اهمیت آن را نمی دانستم. این یادداشت در واقع پیشنهاد یک فضای مشترک بود که در آن بتوان اطلاعات را قرار داد. این فضا را وب نامیدم. ایده من شبکه ای را پیش بینی می کرد که دسترسی آسان به حجم وسیعی از اطلاعات را فراهم می کرد و به راحتی می توانست اطلاعات را بر روی خود حفظ کند. در سال 1991 این فضای شبکه برای دانشمندان سرن وارد عمل شد و به همین دلیل من در سایر نقاط دنیا شروع به دفاع از آن کردم. اکنون دقیقاً 20 سال می گذرد و می توانم بگویم که ما یک موفقیت بزرگ داشته ایم.
 
اما دانشنامه آزاد آنلاین "ویکی پدیا" و صفحه اول سایت info. cern.ch (سایت اطلاع رسانی سرن)  6 آگوست 1991 را به عنوان تاریخ تولد وب معرفی کرده اند. آیا این تاریخ به خصوصی است که باید آن را به فرزندان خود انتقال دهیم؟ آیا شما این روز را جشن می گیرید؟
در واقع این تاریخ، چندان واقعی نیست. در روز 6 آگوست 1991 تنها کاری که کردم این بود که یک پیام alt.hypertext  را به گروه خبری فرستادم تا از طریق آنها وب را به دنیا معرفی کنم. اما در آن زمان وب در داخل جامعه سرن در دسترس بود و برای من وجود داشت.

بعضیها می گویند: برنرز- لی عالی بود، اما وب را تصادفی و در حالی که در تلاش برای ساخت سیستمی برای شکل دهی اطلاعات بود اختراع کرد. آیا این حقیقت دارد؟
قطعاً خیر! درحقیقت من آن را بلافاصله "پهنای جهانی وب" یا "شبکه بزرگ جهانی" نامیدم و خواستم که برای آدرسهای سایتها نام "شناسه جهانی ماخذ" یا Url را انتخاب کنم، اما این نام از سوی جامعه مهندسان پذیرفته نشد.  آنها به من گفتند: این واژه "جهانی" (universal) را چطور می خواهید تعریف کنید؟ و من گفتم: قبول! آن را "یکنواخت" (Uniform) می نامم لااقل مجبور نیستم علامت اختصاری Url را تغییر دهم. در دفاع از باز بودن وب اغلب گفته می شود که وب سکویی برای نوآوری است. اما سخت است که این را به کسی گفت که فکر می کند اینترنت تنها برای فرستادن ایمیل و یا به روزسانی پروفایل است...

باید بگویم وقتی که مردم یک ایمیل ارسال می کنند و یا در یک شبکه اجتماعی هستند معمولاً یک هدف خلاقانه دارند. ایده وب که در پشت همه اینها قرار دارد این است که اگر فردی نصف یک ایده خوب را دارد و نصف دیگر آن در سر یک نفر دیگر است وب می تواند میان این دو ایده نقش یک متصل را ایفا کند و اجازه دهد این دو نیمه با هم یکی شوند.

یعنی وب ساختمانی برای توده مردم است؟
چه تعریف زیبایی! این، نوآوری وب است. درحقیقت تمام فناوریها نوآوری به همراه ندارند. یک فناوری می تواند نقش "فوندانسیون" و یا "سقف" این ساختمان را داشته باشد. اولی، پایه است که از مهمترین توسعه ها حمایت می کند و دومی ارزش فوری و لحظه ای عرضه می کند و بنابراین برای ارائه کننده اش پول به ارمغان می آورد. اما وب یک فناوری "بنیادی" است.

آیا می توان گفت که سیستمهایی مثل اپل و ... در جبهه مخالف وب آزاد قرار دارند؟
در اینجا میان ماهیت کسب درآمد و ابداع، یک نبرد و یا بهتر بگویم یک تنش سازنده وجود دارد. ممکن است که یک شرکت نیاز داشته باشد که کنترل تمام سیستم را برای ارائه سرویسهای خوب، کسب مشتری و در نتیجه پرداخت پولهای کلان به برنامه نویسان اش در دست داشته باشد. اما اگر این نیاز به یک سلطه گری تبدیل شود و آزادی مردم را محدود کند بازار خود را از دست خواهد داد. همانند یک باغ بسیار زیبا اما بسته که نمی تواند زیبایی خود را با یک جنگل بزرگ به رقابت بگذارد.

باغ "سیب" به تازگی باغبان خود را از دست داده است. واکنش شما به خبر درگذشت استیو جابز چه بود؟
من بر روی وبلاگ خود یک مطلب نوشتم. ما تقریبا یکبار همدیگر را در اجلاس توسعه دهندگان شرکت NeXT در فرانسه ملاقات کردیم. او چیزهای بسیاری را از اتاق کار خود رصد می کرد.



NeXT رایانه ساخت استیو جابز که از آینده آمد و به اولین وب سرور دنیا تبدیل شد. NeXT رایانه آینده نگرانه ای بود که جابز زمانی که از اپل خارج شد آن را ساخت و شما با استفاده از یک دستگاه رایانه NeXT کد وب را نوشتید. به عبارتی دیگر، وب کمی هم مال اوست...

درست است. من پروژه وب را بر روی NeXT نوشتم و باید بگویم که کار با آن به طرز شگفت انگیزی آسان بود. رایانه ای بود که از آینده می آمد. به یاد می آورم که وقتی این رایانه در سپتامبر 1990 به من رسید و آن را باز کردم شگفت زده شدم. سرویس ایمیلی که برای آن تعبیه شده بود با یک پیغام صوتی با صدای خود جابز به طور خودکار باز می شد. این پیغام اینگونه بود: ما دیگر از رایانه های شخصی حرف نمی زنیم، بلکه درباره رایانه های بین شخصی حرف می زنیم که میان افراد همکاری ایجاد می کنند." او نابغه بود! در آن سالها داشتن یک رایانه واقعاً بیهوده به نظر می رسید و استیو جابز این را فهمیده بود. فهمیده بود که رایانه ها باید مفید باشند، با کاربر همکاری کنند و آن چیزی را که کاربر انتظار دارد انجام دهند، پایداری داشته باشند، استفاده از آنها و ظاهرشان آسان باشد. امروز آن را با سیستم عامل "مک" و "آی- فن" که برپایه NeXT هستند در اختیار داریم.

پس از 20 سال، آیا وب به آن چیزی که شما تصور کرده بودید تبدیل شده است؟
من از کمیت شگفت انگیز چیزهایی که اتفاق افتاده است بسیار خوشحالم اما متاسفانه مردم زیادی را نمی بینم که به روشی موثر برای ساخت ایده های جدید از وب استفاده کنند. اینترنت همانند سکویی برای باهم کار کردن است درحالی که امروز تقریباً همه استفاده از آن را به خواندن اطلاعات محدود می کنند. بدیهی است که ابزارهای همکاری که بر روی اینترنت در اختیار داریم هنوز کافی نیست

+ نوشته شده در  دوشنبه سی ام آبان ۱۳۹۰ساعت 8:40  توسط خودم  | 

پيرمرد 99 ساله كه سر و وضع مرتبي داشت

در حال انتقال به خانه سالمندان بود.

همسر70 ساله اش به تازگي در گذشته بود و او مجبور بود

خانه اش را ترك كند .

پس از چند ساعت انتظار در سرسراي خانه سالمندان

به او گفته شد كه اتاقش حاضر است .

پيرمرد لبخندي بر لب آورد.

همين طور كه عصا زنان به طرف آسانسور مي رفت،

به او توضيح دادم كه اتاقش خيلي كوچك است و به جاي پرده

روي پنجره هايش كاغذ چسبانده شده است .

پيرمرد درست مثل بچه اي كه اسباب بازي تازه اي

به او داده باشند با شور و اشتياق فراوان گفت :

"خيلي دوستش دارم  "

به او گفتم : ولي شما هنوز اتاقتان را نديده ايد! چند لحظه صبر كنيد الان مي رسيم.

او گفت : به ديدن يا نديدن ربطي ندارد! شادي چيزي است كه من از پيش انتخاب كرده ام.

اين كه من اتاق را دوست داشته باشم يا نداشته باشم به مبلمان و دكور و ... ربطي ندارد ،

بلكه به اين بستگي دارد كه تصميم بگيرم چطور به آن نگاه كنم.

من پيش خودم تصميم گرفته ام كه اتاق را دوست داشته باشم. اين تصميمي است كه هر روز صبح كه از خواب بيدار مي شوم مي گيرم.

من دو كار مي توانم بكنم. يكي اين كه تمام روز را در تختخواب بمانم و مشكلات قسمت هاي مختلف بدنم كه ديگر خوب كار نمي كنند را بشمارم  يا آنكه از جا برخيزم و به خاطر آن قسمت هايي كه هنوز درست كار مي كنند شكرگزار باشم.

هر روز هديه اي است كه به من داده مي شود و من تا وقتي كه بتوانم چشمانم را باز كنم، بر روي

روز جديد و تمام خاطرات خوشي كه در طول زندگي داشته ام تمركز خواهم كرد.

سن زيادمثل يك حساب بانكي است. آنچه را كه در طول زندگي ذخيره كرده باشيد، مي توانيد بعدا برداشت كنيد. بدين خاطر، راهنمايي من به تو اين است كه هرچه مي تواني شادي هاي زندگي را در حساب بانكي حافظه ات ذخيره كني.

از مشاركت تو در پركردن حسابم با خاطره هاي شيرين تشكر مي كنم هيچ

مي داني كه من هنوز هم در حال ذخيره كردن در اين حساب هستم ؟!

راهنماييهاي زير را براي شاد بودن به خاطر بسپاريد:


1-      قلبتان را از كينه و نفرت خالي كنيد.

2-      ذهنتان را از نگراني ها آزاد كنيد.

3-      ساده زندگي كنيد.

4-      بيشتر بخشنده باشيد.

5-      كمتر انتظار داشته باشيد.


منبع : تو، تويي؟!         

اميررضا آرميون

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۰ساعت 14:4  توسط خودم  | 
كسي كه سخنانش نه راست است و نه دروغ ، فيلسوف است.
كسي كه راست و دروغ براي او يكي است متملق و چاپلوس است.
كسي كه پول ميگيرد تا دروغ بگويد دلال است.
كسي كه دروغ مي گويد تا پول بگيرد گداست.
كسي كه پول مي گيرد تا راست و دروغ را تشخيص دهد قاضي است.
كسي كه پول مي گيرد تا گاهي راست را دروغ و دروغ را راست جلوه دهد وكيل است.
كسي كه جز راست چيزي نمي گويد بچه است.
كسي كه به خودش هم دروغ مي گويد متكبر و خود پسند است.
كسي كه دروغ خودش را باور مي كند ابله است.
كسي كه سخنان دروغش شيرين است شاعر است.
كسي كه اصلا دروغ نمي گويد مرده است.
كسي كه دروغ مي گويد و قسم هم مي خورد بازاري است.
كسي كه دروغ مي گويد و خودش هم نمي فهمد پر حرف است.
كسي كه مردم سخنان دروغ او را راست مي پندارند سياستمدار است.
كسي كه مردم سخنان راست او را دروغ مي پندارند و به او مي خندند ديوانه است .
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۰ساعت 14:1  توسط خودم  | 
همگي به صف ايستاده بودند تا از آنها پرسيده شود ؛ نوبت به او رسيد : "دوست داري روي زمين چه كاره باشي؟" گفت: مي خواهم به ديگران ياد بدهم، پس پذيرفته شد! چشمانش رابست، ديد به شكل درختي در يك جنگل بزرگ درآمده است. باخودگفت : حتما اشتباهي رخ داده است! من كه اين را نخواسته بودم؟!

سالها گذشت تا اينكه روزي داغ تبر را روي كمر خود احساس كرد ، با خود گفت : اين چنين عمر من به پايان رسيد و من بهره ي خود را از زندگي نگرفتم! با فريادي غم بار سقوط كرد و با صدايي غريب كه از روي تنش بلند ميشد به هوش آمد!

حالا تخته سياهي بر ديوار كلاس شده بود!
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۰ساعت 13:58  توسط خودم  | 
يكي از ويژگي‌هاي عالم برزخ ‌«فشار قبر» مي‌باشد. فشار قبر نسبت به افراد متفاوت است بعضي از افراد فشار قبر ندارند و آن‌ها كه دارند فشارشان از نظر شدت و ضعف يكسان نيست و بستگي به اعمال آن‌ها دارد.

عذاب و فشار برزخي كه از آن به فشار قبر ياد مي‌شود حقيقتي است كه ارتباط مستقيمي با اعمال و رفتار و كيفيت زندگي فرد در دنيا داشته و احياناً با بعضي از علل و عوامل تشديد مي‌شود. از آنجا كه نظام برزخي و احكام و آثار آن، براي ما ناشناخته است؛ طبعاً ما با درك قاصر خود، نمي‌توانيم دريابيم كه كدام انحراف و عمل، در تشديد عذاب و گرفتاري برزخي نقش دارد و تنها، كلام الهي و سخنان معصومان(عليه السلام) است كه با برخورداري از دانش و احاطه خاص بر حقايق، مي‌تواند راه‌گشاي آشنايي ما به اين عوامل باشد.

عواملي كه موجب فشار قبر مي‌شود:

‌1ـ بداخلاقي. ‌

‌2ـ سخن‌چيني.

3- مراعات نكردن طهارت و نجاست و پرهيز نكردن از بول.(3)

4- ياري نكردن مظلوم. در كتاب ثواب الاعمال آمده است كه: يكي از علماي بني‌اسرائيل از دنيا رفت و فشار قبر بر او وارد شد چرا كه او يك بار نماز را (عمداً) بي‌وضو خوانده بود و از كنار مظلومي گذشته بود و او را ياري نكرده بود.(4)‌

5- ضايع نمودن نعمت‌هاي الهي: حضرت پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) فرمودند: «فشار قبر براي مؤمن كفاره تباه نمودن نعمت‌ها از ناحيه‌ي اوست». (5)

عواملي كه باعث كاهش يا رفع فشار قبر مي‌شود:

1ـ اتمام ركوع

 امام باقر(عليه السلام) مي‌فرمايد: "كسي كه ركوعش را تمام و كمال به جا آورد، وحشت قبر او را نمي‌گيرد".(6)

البته در اين روايت واژه وحشت به كار رفته كه ممكن است گفته شود فشار قبر از آن استفاده نمي‌شود ولي مي‌توان گفت:چون فشار قبر بدون وحشت امكان ندارد وقتي وحشت برداشته شد ، طبعاً فشاري هم نخواهد بود.

2ـ چهار بار به حج رفتن

امام صادق(عليه السلام) مي‌فرمايد: "كسي كه چهار حج به جا آورد، هيچ گاه او را فشار قبر نمي‌گيرد".(7)

3ـ زيارت امام حسين(عليه السلام)

در روايت است كه يكي از پاداش‌هايي كه خداوند به زاير قبر امام حسين(عليه السلام) مي‌دهد آن است كه از عذاب و فشار قبر او را نجات مي‌دهد.(8)

4ـ مرگ در اوقات خاص

امام صادق(عليه السلام) فرمود: "كسي كه بين زوال شمس روز پنج شنبه تا ظهر روز جمعه بميرد، خداوند او را از فشار قبر محافظت مي‌كند"(9)

و در نقلي ديگر ان حضرت فرمودند: كسي كه در روز جمعه بميرد خداي تعالي رهايي از فشار قبر براي او مقرر مي‌كند. (10)

5ـ خيرات بازماندگان

امام صادق(عليه السلام) مي‌فرمايد: "ميت در فشار به سر مي‌برد اما به خاطر نماز برادرش خداوند قبر او را وسعت مي‌دهد".(11)

6- قرائت سوره نساء در روزهاي جمعه

امام علي (عليه السلام) فرمود: كسي كه در هر جمعه سوره نساء را بخواند از فشار قبر در امان خواهد بود.(12)

7- قرائت سوره نون والقلم

امام صادق (عليه السلام) مي‌فرمايد:كسي كه سوره نون والقلم را در نماز واجب يا مستحب بخواند خداي عزوجل او را براي هميشه از فقر در امان مي‌دارد و هنگامي كه بميرد او را در پناه خود از فشار قبر مصون بدارد.(13)

8- قرائت سوره يس

سوره يس خواندن نيز از عواملي است كه ايمني از فشار قبر مي‌آورد .(14)

تبيان


+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۰ساعت 13:57  توسط خودم  | 
هر وقت به مشهد مي‌آمديم پدرم مرا به ديدن او مي‌برد. كوچه باريكي بود در يكي از محله‌هاي قديمي. نمي‌دانم چرا وقتي وارد كوچه مي‌شديم بوي سيب همه مشامم را پر مي‌كرد. آنقدر از اين رايحه خوشم مي‌آمد كه دلم مي‌خواست اين كوچه انتهايي نداشت.
پدرم، كنار در خانه‌اي مي‌ايستاد و آرام در مي‌زد. بعد از لحظاتي چهره نوراني او در آستانه در ظاهر مي‌شد. هم پدرم و هم من دستش را با زحمت مي‌بوسيديم. اين دست و اين خانه هم بوي سيب مي‌داد. شوق پدرم از بوسيدن دستان «آيت‌الله ميرزا جواد آقاتهراني» حدي نداشت. هنوز هم وقتي آن لحظه ها را به ياد مي‌آورم دوباره بوي سيب را احساس مي‌كنم.
بعدها كه كمي بزرگتر شدم دوباره آمدم به همان كوچه. اما او ديگر نبود. كوچه هم بوي سيب نمي‌داد. آمدم به دنبال نوشته‌هايي كه ردپايي از اين مرد ملكوتي در صفحه‌هاي آن پيدا بود. اين نوشته‌ها چقدر كم بودند ولي فهميدم اين بسيجي عارف، تحصيلات خود را تا سوم دبيرستان در تهران خوانده و بعد از آن راهي قم شده است. بعد از سال‌هايي به نجف رفته و محضر عالمان بزرگ آن روز را درك كرده است.
بعد از ازدواج در سال 1312 به مشهد مقدس هجرت مي‌كند و پله‌هاي تقوا و علم را بالا و بالاتر مي‌رود. او بعد از انقلاب و شروع جنگ لباس طلبگي و بسيجي را در هم مي‌آميزد تا حق هر دو لباس را ادا كرده باشد.

از ايشان نقل مي‌كنند كه در يكي از مناطق جنگي فرموده بود:
 
«در قضيه انداختن حضرت ابراهيم (ع) به آتش توسط نمروديان، پرستويي را ديدند كه منقارش را از آب پر مي‌كند و بر آتش مي‌ريزد. ملكي از او سؤال مي كند اين مقدار آبي كه در منقار تو جاي مي‌گيرد بر اين آتش انبوه چه اثر دارد؟
پرستو مي‌گويد: مي‌دانم اثري ندارد ولي دوست دارم من هم ابراهيمي باشم. »

بعد ادامه مي‌دهند:

«مي‌دانم آمدن من به جبهه اثري ندارد ولي مي‌خواهم در صحنه باشم، در صف ابراهيميان زمان.»(1)

پدرم مي‌گفت: «روزي يكي از روحانيان با زحمت دست ايشان را بوسيد. آقا بعد از اين حركت از اتاق خارج شد و بعد از مراجعت به آن روحاني گفت: «‌تو دست مرا بوسيدي، من هم رفتم كفش‌هاي تو را بوسيدم.»

آيت‌الله حاج ميرزاجواد آقا تهراني در يكي از عمليات ها، به نيت چهارده معصوم، چهارده گلوله خمپاره شليك كردند. از ديده بان سؤال شد آيا به هدف مي‌خورد؟ ديده بان كه نمي‌دانست چه كسي شليك مي‌كند با هيجان مي‌گفت كاملا به هدف مي‌خورد.
از ايشان نقل شده:«آقاي صياد شيرازي چند بار آمدند نزد من. به ايشان گفتم چون در جبهه موجب اذيت و آزار ديگران هستم. كمتر مي‌آيم. بعد با تبسم ادامه دادند؛ روزي قرار شد خمپاره بزنم مجبور شدند به علت خميدگي پشتم چهارپايه آوردند و من روي آن قرار گرفتم. يك نفر هم دست روي گوش‌هايم گذاشت و من گلوله‌ها را توي لوله خمپاره انداختم.(2)

آيت الله ميرزاجواد آقاتهراني، دوم آبان ماه 1368 آرام و قرار گرفت و در قطعه شهداي مشهد همسايه خدا شد.

يك روز كه به بهشت رضا رفته بودم كنار مزاري رسيدم كه نام و نشاني نداشت اما بوي سيب مي‌داد فهميدم اين رايحه دل آويز از كوچه‌اي در يك محله قديمي به اين مزار كوچك كوچ كرده است.


*چشم فرمانده عزيز

مرحوم آيت الله ميرزا جواد آقا تهراني(ره) به منطقه والفجر مقدماتي آمده بودند، (به دليل تواضع زيادشان) امام جماعت نمي شدند مگر به زور .
ايشان به ما مي فرمود : «شما از من جلوتر هستيد.» خيلي اعتقاد و احترام عجيبي به رزمنده ها داشت.
يك شب به تيپ امام جواد(عليه السلام) آمده و سخنراني نمودند. بعد كه سخنراني تمام شد، موقع نماز بود اما قبول نمي
كردند بروند جلو و امام بايستند. آقاي برونسي گفت: «آقا! برويد و امام باشيد». ميرزا جواد آقا گفت:«شما دستور مي دهي؟»

شهيد برونسي گفت: «من كوچك تر از آنم كه دستور بدهم، ولي خواهش مي كنم.»

علامه گفت: «نه پس خواهش را نمي پذيرم.»

بچه ها گفتند: «خوب آقاي برونسي! مصلحتا بگوئيد دستور مي دهم تا بپذيرند. ما آرزو داريم پشت اين عارف بزرگ نماز بخوانيم.»

شهيد برونسي هم، همين كار را كرد و علامه در جواب فرمود: «چشم فرمانده عزيز.»

بعد از نماز علامه حال عجيبي داشت. شهيد برونسي را كنار كشيده بود و اشك مي ريخت، مي گفت: دوست عزيزم جواد(علامه ميرزاجوادتهراني) را فراموش نكني و حتما ما را شفاعت كن».


*منبع:

1- روزنامه جمهوري اسلامي /20آذر ماه 1368
2- منبع بالا
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۰ساعت 13:56  توسط خودم  | 
خروج امام حسين (ع) از مكه معظمه

پس از آن كه امام حسين(ع) با درخواست مكرر استاندار مدينه مبني بر بيعت با يزيد بن معاويه رو به رو گرديد و به ناچار از اين شهر خارج و وارد مكه معظمه شد، به مدت چهار ماه و چند روز در جوار خانه امن الهي اقامت گزيد و در اين مدت با دعوت مسلمانان مبارز برخي از مناطق اسلامي، به ويژه شيعيان كوفه مواجه شد و براي پاسخ گويي به درخواست آنان، پسرعمويش مسلم بن عقيل(ع) را جهت هماهنگي انقلابيون و زمينه سازي نهضت بزرگ، به كوفه ارسال نمود و چون مسلم بن عقيل با استقبال شايان مردم كوفه مواجه شد، براي آن حضرت نامه اي فرستاد و او را براي رفتن به شهر كوفه دعوت كرد.

 امام حسين(ع) تصميم داشت كه پس از پايان مراسم حج، به سوي كوفه رهسپار شود، ولي به وي خبر داده شد كه يزيد بن معاويه، تعدادي از مزدوران خود به فرماندهي عمرو بن سعيد بن عاص را به بهانه حضور در مراسم حج، به مكه فرستاد تا در هنگام مراسم حج، امام حسين(ع) را دستگير كرده و به نزد يزيد در شام بفرستد و يا اينكه ناجوانمردانه وي را در هنگام عبادت ترور كرده و به شهادت برساند.

 امام حسين(ع) براي خنثي كردن توطئه هاي دشمن حيله گر، ناچار شد در تصميم خويش تجديد نظر كند. بدين جهت حج خود را تبديل به عمره كرد و پس از پايان اعمال عمره، از حالت احرام بيرون آمد و در هشتم ذي حجّه، يعني دو روز پيش از عيد سعيد قربان، از مكه عازم كوفه گرديد.(1)

 يزيد بن معاويه از يك سو جاسوسان و مزدوران خويش را براي دستگيري و يا كشتن آن حضرت به مكه اعزام كرد و از سوي ديگر با واسطه قرار دادن افراد موجّه و سرشناس، مانع خروج آن حضرت از مكه مي گرديد.

 وي، نامه اي براي عبدالله بن عباس فرستاد و از او درخواست كرد كه مانع قيام امام حسين(ع) شده و او را به سكوت و آرامش دعوت كند، در غير اين صورت، بدون در نظر گرفتن ملاحظات خويشاوندي با او برخورد خشن خواهد كرد. عبدالله بن عباس به نزد امام حسين(ع) رفت و او را به ماندن در مكه و خويشتن داري دعوت كرد، ولي آن حضرت، اعتنايي به مصلحت انديشي هاي وي نكرد و بر تصميم خود تأكيد نمود(2).

غير از عبدالله بن عباس، افرادي ديگر چون محمد بن حنفيه، عبدالله بن عمر و عبدالله بن جعفر نيز آن حضرت را از قيام بر ضد يزيد و رفتن به سوي عراق بر حذر نمودند. تنها عبدالله بن زبير وي را تشويق به رفتن ميكرد، تا زمينه را براي خودنمايي وي فراهم شود. چون با وجود ابا عبدالله الحسين(ع) در مكه معظمه، كسي اعتنايي به عبدالله بن زبير نمي كرد.

 ولي امام حسين(ع) بدون توجه به توصيه و تشويق ديگران(ع)، تصميم خود را گرفته بود و بر اساس آن، به همراه خانواده و ياران و همراهان خويش از مكه خارج شد و به سوي عراق رهسپار گرديد.(3)

 يحيي بن سعيد از جانب برادرش عمرو بن سعيد، مأموريت يافت كه آن حضرت را از حركت به سوي كوفه باز دارد و وي را به مكه برگرداند.

 ولي تلاش و اصرار وي نيز بي فايده بود و امام حسين(ع) بدون اعتنا به تهديدات او به حركت خويش ادامه مي داد.

 آن حضرت، از مكه تا توقف در سرزمين كربلا، چند منرل را طي كرد كه برخي از آنها بدين نام مي باشند: تنعيم، ذات عرق، حاجز، زرود، ثعلبيه، زباله، بطن عقبه، شراف، عذيب هجانات، قصر بني مقاتل و كربلا.

 سفر آن حضرت از مكه معظّمه به سرزمين كربلا حدود بيست و پنج روز ادامه يافت و در روز دوم محرّم سال 61 قمري، با اصرار حرّ بن يزيد، فرمانده لشكر عبدالله بن زياد وارد سرزمين كربلا شد و در آنجا خيمه هاي خويش را بر پا نمود.(4)

 ------------------------------------------------------

1- الإرشاد [شيخ مفيد]، ص414

2- ترچمة الحسين و مقتله [محمد بن سعد بصري]،ص 59

3- الفتوح [ابن اعثم كوفي ]، ص837 و ص867

4- نك:الارشاد، ص414؛ الفتوح، ص871 و منتهي الامال[شيخ عباس قمي]، ج

+ نوشته شده در  شنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۰ساعت 9:6  توسط خودم  | 

بادرود، يكي از مناطق پرآوازه استان اصفهان است كه در خاك حاصلخيز و دشت پهناوري آن انواع فرآورده‌هاي كشاورزي مناطق گرمسيري و نيمه ‌گرمسيري به عمل مي‌آيد. در اين ميان انار بادرود از نظر طراوت، طعم و شادابي در نوع خود كم نظير و از همه مهم‌تراست و به همين دليل بادرود به لحاظ مرغوبيت و آبدار بودن انار به «سرزمين ياقوت سرخ كوير»، اشتهار يافته است.

به‌طور متوسط يك هزار و 500 هكتار از زمين‌هاي كشاورزي منطقه بادرود به كشت انار اختصاص دارد و در هر هكتار 35 تن محصول برداشت مي‌شود. حاصل دسترنج كشاورزان در هر درخت به طور متوسط 50- 35 كيلوگرم محصول است. آثارهايي به وزن بيش از يك هزار و 300 گرم نيز از باغ‌هاي بادرود برداشت شده است. در مجموع باغستان‌هاي انار بادرود، بالغ بر 840 هزار درخت زيباي انار وجود دارد

 جشن بزرگ انار هم درشامگاه بيستم آبان  در بوستان گردشگري  تخت پادشاه بادرود با اجراي برنامه هاي سنتي اجراء ميگردد.

بادرود با برخورداري از جاذبه هاي گردشگري نظير آستان مقدس آقاعلي عباس(ع)-خانه هاي تاريخي-محوطه باستاني 7000 ساله اريسمان-ورملهاي كويري جزء مناطق مهم گردشپذير در استان اصفهان محسوب ميگردد.

بخش بادرود از توابع استان اصفهان داراي 2000 هكتار باغات انار است كه هرساله بالغ بر 40 هزار تن انار از اين منطقه راهي بازارهاي داخلي وخارجي ميگردد .

انار نادري بادرود  در زمره پنج رقم انار معروف ومشهور كشور قرار دارد.
 

             
بادرود، يكي از مناطق پرآوازه استان اصفهان است كه در خاك حاصلخيز و دشت پهناوري آن انواع فرآورده‌هاي كشاورزي مناطق گرمسيري و نيمه ‌گرمسيري به عمل مي‌آيد. در اين ميان انار بادرود از نظر طراوت، طعم و شادابي در نوع خود كم نظير و از همه مهم‌تراست و به همين دليل بادرود به لحاظ مرغوبيت و آبدار بودن انار به «سرزمين ياقوت سرخ كوير»، اشتهار يافته است.

به‌طور متوسط يك هزار و 500 هكتار از زمين‌هاي كشاورزي منطقه بادرود به كشت انار اختصاص دارد و در هر هكتار 35 تن محصول برداشت مي‌شود. حاصل دسترنج كشاورزان در هر درخت به طور متوسط 50- 35 كيلوگرم محصول است. آثارهايي به وزن بيش از يك هزار و 300 گرم نيز از باغ‌هاي بادرود برداشت شده است. در مجموع باغستان‌هاي انار بادرود، بالغ بر 840 هزار درخت زيباي انار وجود دارد

 جشن بزرگ انار هم درشامگاه بيستم آبان  در بوستان گردشگري  تخت پادشاه بادرود با اجراي برنامه هاي سنتي اجراء ميگردد.

بادرود با برخورداري از جاذبه هاي گردشگري نظير آستان مقدس آقاعلي عباس(ع)-خانه هاي تاريخي-محوطه باستاني 7000 ساله اريسمان-ورملهاي كويري جزء مناطق مهم گردشپذير در استان اصفهان محسوب ميگردد.

بخش بادرود از توابع استان اصفهان داراي 2000 هكتار باغات انار است كه هرساله بالغ بر 40 هزار تن انار از اين منطقه راهي بازارهاي داخلي وخارجي ميگردد .

انار نادري بادرود  در زمره پنج رقم انار معروف ومشهور كشور قرار دارد.

+ نوشته شده در  شنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۰ساعت 9:5  توسط خودم  | 

خواب ديده بود در ساحل دريا با خدا قدم مي زند، روبه رويش در پهنه ي آسمان ، صحنه صحنه ي روزهاي زندگيش به نمايش در مي آمد. متوجه شد كه در هر صحنه دو جاي پا بر ماسه فرو رفته است، يكي جاي پاي او و ديگري جاي پاي خدا.

وقتي آخرين صحنه از زندگيش به نمايش در آمد به پشت سر نگاهي كرد و متوجه شد كه در بسياري از اوقات در مسير زندگي او ، تنها يك جاي پا ديده مي شود! وقتي بهتر نگاه كرد، متوجه شد كه آن اوقات، سخت ترين و ناراحت كننده ترين لحظات زندگي او بوده است .اين موضوع آنقدر او را رنجاند كه از خداوند در مورد آن پرسيد؟

خدايا ! تو گفتي اگر تصميم بگيرم كه تو را پيروي كنم در تمام طول راه هميشه همراه من خواهي بود ولي در بدترين شرايط زندگي من ، فقط يك جاي پا وجود دارد؟

نمي توانم بفهم كه چرا هنگامي كه بيشترين نياز را به تو داشتم من را تنها گذاشته اي؟

خدا پاسخ داد: فرزند عزيز دلبندم تو را دوست دارم و هرگز تنهايت نمي گذارم! آن زمان هايي كه تو در رنج و سختي بودي همان جاهايي كه تو فقط يك جاي پا مي بيني من تو را بر دوش خود گرفته بودم.

 

+ نوشته شده در  شنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۰ساعت 9:4  توسط خودم  | 

خوشبختي چيه؟!


قانون هاي ذهني مي گن خوشبختي يعني رضايت.مهم نيست ...چي داشته باشي يا چقدر، مهم اينه كه از هموني كه داري راضي هستي يا نه؟!چون يه وقتهايي آدم خيلي چيزها داره اما باز هم احساس خوشبختي نداره! و بر عكسش...پس يه قانون وجود داره، كه مي گه:



ميزان خوشبختي = ميزان رضايت


حالا اين سوال مهم پيش مي ياد كه چه طوري ميشه در كل زندگي احساس رضايت كرد؟


زندگي مجموعه اي از لحظه هاست! چون پشت اين لحظه، لحظه ي بعديه و پشت اون لحظه ي بعدي و بعدي و ...پس، اگه مي خواي در كليت بزرگ زندگي راضي باشي اول بايد تمرين كني تا در لحظه راضي باشي.استاد مي گفت:



"اگه كسي تصميم بگيره فقط توي لحظه ي اكنون راضي باشه، بعد ، به لحظه ي بعدي ، كه رسيد، باز در لحظه ي اكنون راضي باشه و بعد به لحظه ي بعدي كه رسيد باز ..... مي‌دوني چي مي شه؟


اون فقط براي راضي و شاد بودن در يك لحظه تلاش كرده، اما يك دفعه مي‌بينه پنج ساله كه راضي و خشنوده! اگه كسي از لحظه ي اكنونش نا راضي باشه، بعد، از لحظه ي بعد هم نا راضي باشه ، بعد... يكهو به خودش مي ياد و مي بينه پنجاه سالشه و همه ي اين پنجاه سال رو نا راضي بوده! "



به همين دليل دانشمندان ذهني به لحظه ي اكنون مي گن: لحظه ي ابدي اكنون.



شرط رضايت اينه كه در لحظه ي ابدي اكنون راضي و شاد باشي


اصلا" مهم نيست داري در لحظه ي اكنون چي كار مي‌كني، فقط تصميم بگير مراقبه كني كه از هر كاري كه داري در لحظه انجام ميدي احساس رضايت و شادي كني.  به اين كار مي‌گن مراقبه ي لحظه ي ابدي اكنون. اين كار، اتفاقا" بر خلاف تصور، كار خيلي راحتي نيست. دانشمندان ذهني معتقدند در هر عمل و كاري كه انجام ميشه يه مقداري انرژي نهفته است و ما فقط در صورتي كه روي اون كار مراقبه داشته باشيم ميتونيم اون انرژي رو دريافت كنيم.


ببينين، مثلا" من از صبح شروع مي كنم. از خواب بيدار مي شيم، مي‌ريم مسواك مي زنيم و در همون حال به صد تا چيز فكر مي‌كنيم غير از مسواك زدن. بعد مي‌ريم صبحونه مي‌خوريم در حالي كه فكرمون هزار جاي ديگه است غير از صبحانه خوردن. بعد... در واقع هر كاري كه داريم انجام مي ديم به همه چيز فكر مي كنيم غير از همون كار. اين باعث مي شه انرژي پنهان كارها رو دريافت كه نمي كنيم، هيچ! كلي هم انرژي ذخيره شده مان را الكي خرج مي كنيم!


شايد از مراسم چاي در چين يا ژاپن شنيده باشين . اون در واقع يه جور مراقبه در لحظه ي ابدي اكنونه.



تمرين هايي براي درك و لذت بردن در لحظه ي ابدي اكنون:


تمرين 1 : براي خودتون يه استكان چاي بريزين.با دقت سعي كنيد فقط به كاري كه دارين مي كنين، فكر كنين. بعد در يه جاي آروم بنشينيد و با آرامش چاي رو ميل كنيد. به اين فكر كنيد كه با هر جرعه ي چاي، همه ي انرژي موجود در آن را دريافت مي‌كنيد و لذت مي‌بريد. به لحظه لحظه ي خوردن چاي دقت كنيد. (اگه فكر ديگه‌اي اومد توي ذهنتون، خودتون رو شماتت نكنيد. فقط آروم سعي كنيد دوباره به خوردن چاي برگرديد.) بعد از اتمام، حتما" در دفتر مراقبه از خودتون تشكر كنيد.



تمرين 2: مراقبه كنيد در زمان مسواك زدن فقط به مسواك زدنتون فكر كنين. سعي كنيد از اين كار لذت ببريد.

 


تمرين 3: مراقبه كنيد زمان خوردن غذا فقط به خوردن غذا فكر كنيد. مجسم كنيد با هر لقمه، انرژي موجود در غذا به همه ي سلول هاي بدنتون ميرسه.از هر لقمه ي اون لذت ببريد.



نكته: غذايي كه با مراقبه خورده ميشه هرگز باعث چاقي هاي موضعي نميشه. (در واقع وقتي ما غذا مي خوريم در حالي كه به صد چيز غير از خوردن غذا فكر مي كنيم، باعث انباشته شدن اون در جاهاي نامناسب مي شيم. بر عكسش هم صادقه. يعني كساني كه هر چيزي كه مي خورن، چاق نمي شن، اگه روي غذا خوردن آگاهانه، مراقبه كنن، همه ي انرژي موجود در غذا رو دريافت مي كنن. حتي مي‌تونين مجسم كنين كه دوست دارين غذا در چه قسمتي از بدن شما باعث چاقي بشه! وقتي دارين غذا مي خورين توي دلتون با لقمه هاتون حرف بزنيد! از لقمه ي نون و پنير صبحتون بخواهيد كه همه ي نيروش رو به شما انتقال بده. (نخندين! جدي مي گم! اين يكي از مراقبه هاي هندوهاست!)



تمرين 4:اين تمرين براي سيگاري هاست. اگه روي كشيدن هر سيگار مراقبه كنيد، خيلي زودتر ارضا مي شيد و به تدريج تعداد سيگارهاتون كم و كمتر مي شه.



به تدريج خودتون رو عادت بديد كه هر كاري كه دارين انجام مي دين، فقط به اون فكر كنيد و تصور كنيد با اين كار همه ي انرژي نهفته در اون كار رو دارين دريافت مي كنين. خيلي سخته، اما شدنيه! شايد باورتون نشه اما به تدريج حتي از كارهايي كه دوست نداشتيد، به شدت لذت مي بريد. اين قانون رو به ياد بسپرين: بر هر چيز كه تمركز كنيم، انرژي اون رو دريافت مي كنيم. (در بعضي از مكاتب هندي حتي بر گريه كردن و اندوه هم مراقبه مي كنند و معتقدند از اون هم ميشه انرژي دريافت كرد اما چون اين بحث ديگه ايه و بايد فرق بين ايجاد ماند با دريافت انرژي از اندوه رو بدونيم خواهش مي كنم فعلا" در اين مورد اقدامي نكنيد!)

 

يك حكايت:

خوب مي خوام يه حكايت از يه گورو ي ( استاد بزرگ) هندي بگم كه توي يه كتاب خوندم. اون با مريدانش دسته جمعي با هم، در جايي بيرون شهر، زندگي مي كردند. همه ي مريد هاي اون موظف بودند سالها پيش اون زندگي كنند و آموزش ببينند. يك روز يه نفر به اون استاد مراجعه مي كنه و مي گه شما چه طوري به اين قدرت رسيدين كه مي تونين با نگاه ديگران رو شفا بدين؟ وقتي من مريد شما بشم، در طي اين همه سال كه بايد پيش شما بمونم، چه تمرين هايي انجام ميديم؟ در طول روز چه كار مي كنيم؟


استاد مي گه: ما صبح ورزش مي كنيم. بعد صبحانه مي خوريم. بعدكار مي كنيم تا ناهار. بعد ناهار مي خوريم. كمي استراحت مي كنيم ، باز كار مي كنيم و شب مي خوابيم!


اون شاگرد عصباني ميشه و ميگه امكان نداره! ما همه ي اين كارها رو انجام مي‌ديم اما قدرت شما رو نداريم. استاد مي گه: هرگز شما مثل ما اين كارها رو انجام نميديد. شما صبحانه مي خوريد، كار مي كنيد، تفريح مي كنيد، در حالي كه به چيز ديگه اي دارين فكر مي كنين، اما ما وقتي صبحانه مي خوريم فقط به خوردن اون فكر مي كنيم! وقتي كار مي‌كنيم فقط به اون كار فكر مي كنيم. وقتي.....


بنابراين شما هيچ انرژي اي دريافت نمي كنيد! اما ما همه ي انرژي هاي موجود در طبيعت رو دريافت مي كنيم و با بخشيدن فقط مقداري از اون به بيمارها، باعث شفاي اون ها ميشيم!


خوب و حالا تمرين آخر:

 

يك بار ديگه اين پست رو بخون و تصميم بگير همه ي انرژي موجود در كلمات اون رو دريافت كني. لبخند بر لب داشته باش. حالا آماده باش تا در لحظه ي ابدي اكنون، شاد و راضي باشي. از همين حالا شروع كن! چون امروز اولين روز از روز هاي باقيمانده ي عمر توست!

+ نوشته شده در  شنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۰ساعت 9:3  توسط خودم  | 
اين روزهاچه خبراست؟

 

موسي به طورميرود، وفاطمه به خانه علي، ابراهيم با اسماعيل به قربانگاه،

 

محمد باعلي به غدير، وحسين با تمام هستي اش به كربلا

 

+ نوشته شده در  شنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۰ساعت 9:1  توسط خودم  | 

مايكروسافت بدن شما را به صفحه لمسي تبديل مي كند

 p.txt (9).jpg

مايكروسافت اخيرا دستگاهي توليد كرده كه شكل ظاهري مشابه كينكت دارد.

اين دستگاه كه OmniaTouch نام دارد و روي شونه كاربر نصب مي شود،

هر سطحي از ميز گرفته تا پوست دست را به صفحه لمسي تبديل مي كند.

در واقع اين دستگاه با استفاده از نور، شكل گرافيكي صفحه لمسي را روي سطح

 مورد نظر شما نمايش مي دهد و شما مي توانيد اين نور را لمس كنيد

 تا دستور خود را به دستگاه OmniaTouch ارسال كنيد.

 در ادامه نحوه عملكرد OmniaTouch را بررسي مي كنيم.

محصولات جديد مايكروسافت، همواره هيجان انگيز خلاقانه و مبتكرانه بوده و هستند.

اين بار نيز اين كمپاني بر روي محصول جديدي كه ظاهري مشابه Kinect دارد، تمركز كرده است.

اين محصول كه OmniaTouch نام دارد قادر است حركت دست و لمس قسمت هاي مختلف را درك كند.

زماني كه OmniaTouch قسمتي از سطح را با استفاده از نور پروژكتور، روشن مي كند

 شما مي توانيد آن را لمس كنيد و دستورات لازم را به اين وسيله به دستگاه مورد نظر ارسال كنيد.

Omniatouch روي شانه كاربر نصب مي شود و با استفاده از پروژكتو نور لازمه را

بر روي هر سطحي منتقل مي كند. اين دستگاه قادر است

 تماس دست با سطح مورد نظر را تشخيص دهد

http://www.zoomit.ir/articles/game-console/item/1239-omnitouch-promises-to-turn-any-surface-into-a-multi-touch-screen

+ نوشته شده در  شنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۰ساعت 9:0  توسط خودم  | 

بمب اتمي در قلب شما


حسادت، منحصر به سن خاص و جنس خاصي نيست، بلكه در تمام سطوح مشاهده مي‌شود. كودك در داشتن اسباب‌بازي حسادت مي‌ورزد، مادر در طرز لباس پوشيدن فلان‌شخص با ديده تمنا و از روي حسادت مي‌نگرد...

بمب اتمي در قلب شما

حسادت يكي از مخرب‌ترين احساسات در زندگي بشر است. بعضي از اين احساس با ‌عنوان گناه ياد ‌مي‌كنند، گناهي كه مي‌گويند خداوند حتي براي آن مجازاتي مقرر نساخته چرا كه وجود اين احساس در ‌انسان، خود از هر مجازاتي دردناك‌تر است.

حال ببينيم چگونه محيط خانواده و به‌ دنبال آن ‌جامعه باعث به‌وجود آمدن حسادت و رشد آن مي‌شود؟

حسادت يعني خوشحال نشدن از موفقيت ‌ديگران و در مراحل پيشرفته‌تر، به شعف آمدن از شكست ديگران.

حسادت، منحصر به سن خاص و جنس خاصي نيست، بلكه در تمام سطوح مشاهده مي‌شود. كودك در داشتن اسباب‌بازي حسادت مي‌ورزد، مادر در طرز لباس پوشيدن فلان‌شخص با ديده تمنا و از روي حسادت مي‌نگرد، پدر به داشتن املاك(به طور عام، هر چيزي كه ديگري مالك آن است) حسادت مي‌كند و...

حسادت وقتي خطرناك مي‌شود كه به اقدام مخربانه منجر شود، منظور اين‌كه شخص حسود با اعمال ناصواب مي‌كوشد تا حد امكان به طرفش آسيب برساند و در پاره‌اي از موارد ممكن است اين نوع، به زير‌آب‌زني بيانجامد.

 يكي از مهم‌ترين علل رشد ‌اين پديده در جوامع انساني، مقايسه شدن افراد با يكديگر است. مقايسه‌هايي كه معمولاً به ‌بهتر و بدتر قلمداد شدن و به ‌دنبال آن، تحسين يكي و تحقير ديگري مي‌انجامد. هر فردي براي ‌رشد و شكوفايي استعدادهاي خويش به اعتمادبه‌نفس نيازمند است؛ اعتمادبه‌نفسي كه با تشويق بجا و ‌به‌موقع به‌ويژه در دورهِ كودكي و نوجواني در فرد شكل مي‌گيرد.برعكس ، سرزنش و تحقير اگر به‌ دنبال مقايسه ي فرد با ديگران صورت گيرد، باعث به‌ وجود آمدن احساس ‌حسادت مي‌شود. كمتر كسي در ميان ما يافت مي‌شود كه مكرراً با ديگران مقايسه نشده و براي نقطه‌ ‌ضعف‌هايش تحقير و سرزنش نشده باشد. اين مقايسه‌ها معمولاً از كودكي و در خانه، در بين ‌خواهران و برادران و همچنين بچه‌هاي همسن و سال و در مدرسه در بين شاگردان شروع ‌مي‌شود و در بزرگسالي نيز به‌گونه‌اي نامرئي اما مستمر ادامه مي‌يابد.

 

پيامدهاي مخرب مقايسه

حسادت: طبيعتاً وقتي موفقيت كسي ، به چماقي تبديل شود براي تحقير افرادي كه هم‌ رديف و قابل مقايسه با او ‌هستند- همكلاسان و همكاران، بچه‌هاي فاميل و حتي گاه خواهران و برادران - آنان از اين موفقيت ‌خوشحال نخواهند شد.

 ‌

كارشكني: مقايسه همچنين باعث مي‌شود افراد از فراهم آوردن امكاناتي كه بتواند ديگران را به ‌موفقيتي برساند دريغ كنند و حتي از راه‌هاي گوناگون مانع پيشرفت آنها شوند (چوب لاي چرخ گذاشتن و ‌سنگ‌اندازي.)‌

در ‌جوامعي كه افتخار و ننگ يك فرد، افراد خانواده و فاميل را نيز تحت تأثير قرار مي‌دهد، دروغ گفتن در مورد ‌نقاط ضعف و كمبودهاي خانواده و بستگان رواج مي‌يابد

عيب‌جويي از ديگران: عيب‌جويي از ديگري باعث مي‌شود كه در مقايسهِ احتمالي با او پيروز شويم. ‌براي مثال، وقتي مرتب همسر و فرزندان ديگران را به رخ همسر و فرزندان خود كشيديم، آنان را وادار ‌مي‌كنيم تا با عيب‌جويي حتي نادرست، شخصيت آنها را در نظر ما مخدوش كنند و بدين‌وسيله در ‌مقايسه‌هاي احتمالي بعدي سربلند بيرون آيند. كوچك و ناچيز انگاشتن موفقيت‌هاي ديگران و گرفتن ايرادهاي جزئي از كارِ ديگران، تمايل به لطمه‌ زدن به حيثيت سياسي‌ و ‌‌اجتماعي و علمي ديگران با اظهارنظرها و نقدهاي غرض‌ورزانه و ترور شخصيت نيز كه در سطوح بالاتري از ‌جامعه صورت مي‌گيرد مي‌تواند ريشه در همين پديده داشته باشد. ‌

 

احساس رضايت از كوچك شدن ديگران: كم شاهد نبوده‌ايم كه ايراد گرفتن از يك شخص و كوچك ‌شدن او باعث رضايت فرد يا افرادي شده است كه احتمال داشته با او مقايسه شوند. اين احساس رضايت ‌را معمولاً وقتي يكي از فرزندان مورد انتقاد يا شماتت والدين قرار مي‌گيرد در چهرهِ بقيهِ خواهران و برادران ‌مي‌توان ديد و به همان نحو هنگامي كه رييس به كارمندي انتقاد يا اعتراض مي‌كند در چهرهِ ساير كارمندان. ‌حتي بسياري از ادبا و نويسندگان ما نيز كه داعيهِ رهبري فرهنگي مردم را دارند در همين دايرهِ بستهِ ‌مقايسه و رقابت و حسادت اسيرند.‌

بمب اتمي در قلب شما

كتمان، تظاهر، دروغ و تقليد: ترس از مقايسه شدن با ديگران و تحقير شدن باعث مي‌شود افراد ‌علاوه بر تلاش براي بالا رفتن از پله‌هاي هرم اجتماعي، به كتمان نداشته‌هاي مادي و علمي خود بپردازند يا ‌به داشتن آنها تظاهر كنند. اصطلاحاتي چون قمپز دركردن، خالي‌بندي، پز عالي، جيب خالي در همين مورد ‌مصداق مي‌يابد. اين ترس همچنين باعث مي‌شود كه مردم صورت خود را با سيلي سرخ نگه دارند و به ‌تقليد از شيوهِ زندگي كساني بپردازند كه در سطوح بالاتر و مورد تقدير و توجه جامعه هستند. به‌علاوه،در ‌جوامعي كه افتخار و ننگ يك فرد، افراد خانواده و فاميل را نيز تحت تأثير قرار مي‌دهد، دروغ گفتن در مورد ‌نقاط ضعف و كمبودهاي خانواده و بستگان رواج مي‌يابد.‌

 

 

كنجكاوي، مچ‌گيري و قضاوت: كنجكاوي چيزي نيست جز ميل شديد به دانستن چيزها. پيشرفت ‌بشر در بسياري از زمينه‌ها تا اندازهِ زيادي مرهون حس كنجكاوي اوست. اما نوعي از كنجكاوي كه در اينجا ‌مد نظر است و يكي ديگر از خصايص مخرب و آزاردهندهِ ماست، علاقه به داشتن اطلاعات در مورد كساني ‌است كه با ما منافع مشتركي دارند و احتمال دارد كه با ما مقايسه شوند، مانند همكلاسي، همكار، همسايه ‌و فاميل. اين اطلاعات معمولاً شامل مواردي است از قبيل ميزان درآمد آنها، چيزهاي تازه‌اي كه خريده‌اند، ‌محلي كه تعطيلات خود را در آنجا گذرانده‌اند، يا مدارك و مدارجي كه كسب كرده‌اند. اين كنجكاوي به شكل ‌مطرح كردن سؤالات متعدد مستقيم يا غيرمستقيم از خود افراد يا اشخاص ديگر بروز مي‌يابد. از طرفي، ‌مخفي كردن نقاط ضعف و دروغ‌پردازي در مورد نقاط قوت، خود منجر به مشكوك شدن ‌افراد نسبت به يكديگر و تحريك بيشتر كنجكاوي آنان و ايجاد حالت مچ‌گيري در افراد نسبت به يكديگر ‌مي‌شود. چنين است كه گاه فقط با ديدن يك مورد يا شنيدن يك جمله در مورديك شخص كه مغاير تصوري ‌است كه او از خود در ما ايجاد كرده است، دربارهِ او قضاوت و حكم صادر مي‌كنيم.

‌هرچه افراد جامعه‌اي تحمل بيشتري براي پذيرش انتقاد داشته باشند، به ‌همان ميزان كمتر از تعريف و ‌تمجيدهاي افراطي و ستايش‌هاي اغراق‌آميز و دروغين خوشحال مي‌شوند و بالعكس افرادي كه تحمل ‌كمتري براي شنيدن انتقاد دارند، لذت بيشتري از شنيدن تعريف و تمجيد مي‌برند

توهم و تفسير اعمال ديگران: نتيجهِ اين وضعيت تفسير رفتارها و گفتارهاي ديگران بر مبناي فاصله‌اي ‌است كه نسبت به ما در هرم اجتماعي دارند. بدين معني كه اگر يكي از همكاران، كار ما را مورد تمسخر قرار ‌دهد، اهميتي نمي‌دهيم و حتي با او هم‌كلام نيز مي‌شويم. اما همين عمل را از جانب شخصي كه در ردهِ ‌پايين‌تري از ما قرار دارد حسادت و از جانب شخصي كه در ردهِ بالاتري از ما قرار دارد توهين تلقي مي‌كنيم ‌چرا كه تصور مي‌كنيم او با اين عمل قصد به‌ رخ كشيدن موقعيت خود و در نتيجه تحقير ما را داشته است. ‌

 

مقايسهِ دائمي خود با ديگران و احساس برتري و كهتري: مقايسه شدن‌هاي متوالي باعث ‌مي‌شود كه اگر كسي هم ما را با ديگري مقايسه نكند، خودمان اين‌ كار را انجام دهيم. بدين معني كه ‌ديگران را از نظر شغل، درآمد، ميزان تحصيلات، همسر و فرزندان و... با خود مقايسه مي‌كنيم و اگر در اين ‌مقايسه برنده نشديم در مقابل آنان احساس كهتري و اگر موفق شديم احساس اعتمادبه‌نفس و غرور ‌مي‌كنيم. ‌

 

بمب اتمي در قلب شما

نياز به تعريف و تمجيد شنيدن و مطرح شدن: بدون شك، تحقير شدن‌هاي متوالي، زخم‌هايي در ‌روح به‌وجود مي‌آورد كه مرهم‌شان شنيدن تعريف و تمجيد و جلب توجه كردن و مطرح شدن است. در ‌حقيقت، نياز به شنيدن تعريف و تمجيد سكه‌اي است كه روي ديگر آن تاب نياوردن انتقاد است. به بيان ديگر، ‌هرچه افراد جامعه‌اي تحمل بيشتري براي پذيرش انتقاد داشته باشند، به ‌همان ميزان كمتر از تعريف و ‌تمجيدهاي افراطي و ستايش‌هاي اغراق‌آميز و دروغين خوشحال مي‌شوند و بالعكس افرادي كه تحمل ‌كمتري براي شنيدن انتقاد دارند، لذت بيشتري از شنيدن تعريف و تمجيد مي‌برند.

تلاش براي رسيدن به موقعيت‌هاي افتخارآميز و احترام‌برانگيز: نياز به مطرح شدن باعث ‌مي‌شود كه به دنبال كسب چيزهايي برويم كه در جامعه ملاك ارزش و احترام است. با توجه به اينكه ثروت و ‌مدرك و به دنبال آن موقعيت اجتماعي معيار ارزش در جوامع غيردموكراتيك است، اكثريتي به دنبال آن ‌مي‌روند. فراهم نبودن شرايط و امكانات براي همگان باعث مي‌شود كه عده‌اي از راه‌هاي نادرست و با فدا ‌كردن ارزش‌هاي انساني به كسب اين ارزش‌هاي قراردادي بپردازند. ناكامي در اين راه باعث به‌وجود آمدن ‌احساسات منفي همچون كينه، نفرت، سرخوردگي، يأس و پوچي در افراد جامعه مي‌شود. بنابراين بذر ‌اعتمادبه‌نفس و عشق را با تشويق خصوصيات يا قابليت‌هاي مثبت فرزندانمان در منزل و شاگردانمان در ‌مدرسه بكاريم و از مقايسه كردن آنها با ديگران و از مقايسه كردن هر انسان با انسان ديگر اجتناب كنيم و با ‌اين عمل موجبات رشد و شكوفايي بيشتر افراد جامعه را در هر سن و شرايطي فراهم آوريم.

جهت مشاهده متن كامل ، بر روي ادامه متن كليك كنيد.

+ نوشته شده در  شنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۰ساعت 8:59  توسط خودم  |