نكاتي از حيات و شهادت حضرت علي اكبر(ع)
حضرت علي‎اكبر(ع) شبيه ترين مردم به پيامبر اكرم(ص) بود و شجاعت و رزمندگي را از جدش امام علي(ع) به ارث برده بود، اهل بيت(ع) هرگاه كه دلتنگ پيامبر مي شدند به چهره او مي نگريستند.

حضرت علي اكبر(ع) فرزند اباعبدالله الحسين(ع) بنا به روايتي در يازدهم شعبان سال۴۳ قمري در مدينه منوره ديده به جهان گشود. پدر گراميشان امام حسين بن علي بن ابي طالب (ع) و مادر محترمه اش ليلي بنت ابي مرّه بن عروه بن مسعود ثقفي است.
درسنّ شريف حضرت علي اكبر به هنگام شهادت، اختلاف است. برخي مي گويند هجده ساله، برخي مي گويند نوزده ساله و عده اي هم مي گويند بيست وهشت ساله بود. اما بر اساس منابع تاريخ و حديثي حضرت علي اكبر از امام زين العابدين(ع)بزرگتر بودند.

در تاريخ نقل است روزي علي اكبر(ع) به نزد والي مدينه رفته و از طرف پدر بزرگوارشان پيغامي را خطاب به او مي برد، در آخر والي مدينه از علي اكبر سؤال كرد نام تو چيست؟ فرمود: علي سؤال نمود نام برادرت؟ فرمود: علي. آن شخص عصباني شد، و چند بار گفت: علي، علي، علي، « ما يُريدُ اَبُوك؟ » پدرت چه مي خواهد، نام همه فرزندانش را علي مي گذارد. اين پيغام را علي اكبر(ع) نزد اباعبدالله الحسين (ع) برد، ايشان فرمود : والله اگر پروردگار دهها فرزند پسر به من عنايت كند نام همه آنها را «علي» مي گذارم و اگر دهها فرزند دختر به من عطا نمايد نام همه آنها را نيز «فاطمه» مي گذارم.

درباره شخصيت علي اكبر(ع) گفته شده كه وي جواني خوش چهره، خوش زبان و دلير بود و از جهت سيرت و خلق و خوي و صباحت رخسار، شبيه ترين مردم به پيامبر اكرم(ص) بود و شجاعت و رزمندگي را از جدش علي ابن ابي طالب (ع) به ارث برده و جامع كمالات، محامد و محاسن بود.

حضرت علي اكبر(ع) روز عاشورا وقتى اذن ميدان طلبيد و عازم جبهه پيكار شد، امام حسين (ع) چهره به آسمان گرفت و گفت:«اللّهم اشهد على هؤلاء القوم فقد برز اليهم غلام اشبه الناس برسولك محمد خلقا و خلقا و منطقا و كنا اذا اشتقنا الى رؤية نبيك نظرنا اليه...».

شجاعت و دلاورى حضرت على اكبر(ع) و رزم‌آورى و بصيرت دينى و سياسى او، در سفر كربلا به ويژه در روز عاشورا تجلى كرد. وقتى امام حسين (ع) از منزلگاه «قصر بنى مقاتل» گذشت، روى اسب چشمان او را خوابى ربود و پس از بيدارى «انا لله و انا اليه راجعون» گفت و سه بار اين جمله و حمد الهى را تكرار كرد. حضرت على اكبر (ع) وقتى سبب اين حمد و استرجاع را پرسيد، حضرت فرمود: در خواب ديدم سوارى مي ‏گويد اين كاروان به سوى مرگ مي ‏رود. پرسيد: مگر ما بر حق نيستيم؟ فرمود: چرا. پس گفت: «فاننا اذن لا نبالى ان نموت محقين» پس باكى از مرگ در راه حق نداريم!



در روز عاشورا پس از شهادت ياران امام، اولين كسى كه اجازه ميدان طلبيد تا جان را فداى دين كند، حضرت علي اكبر(ع) بود. اگر چه به ميدان رفتن او بر اهل بيت و بر امام بسيار سخت بود، ولى از ايثار و روحيه جانبازى او جز اين انتظار نبود. وقتى به ميدان مي ‏رفت، امام حسين (ع) در سخنانى سوزناك به آستان الهى، آن قوم ناجوانمرد را كه دعوت كردند ولى تيغ به رويشان كشيدند، نفرين كرد. على اكبر چندين بار به ميدان رفت و رزمهاى شجاعانه ‏اى با انبوه سپاه دشمن نمود. پس از شهادت، امام حسين (ع) صورت بر چهره خونين حضرت على اكبر (ع) نهاد و دشمن را باز هم نفرين كرد: «قتل الله قوما قتلوك...».

وي نخستين شهيد بني هاشم در روز عاشورا بود و در زيارت شهداي معروفه نيز آمده است:السَّلامُ عليكَ يا اوّل قتيل مِن نَسل خَيْر سليل.

در روايتي به نقل از شيخ جعفر شوشتري در كتاب خصائص الحسينيه آمده است: اباعبدالله الحسين(ع) هنگامي كه علي اكبر را به ميدان مي فرستاد، به لشگر خطاب كرد و فرمود:« يا قوم، هولاءِ قد برز عليهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله....... اي قوم، شما شاهد باشيد، پسري را به ميدان مي فرستم، كه شبيه ترين مردم از نظر خلق و خوي و منطق به رسول الله (ص) است بدانيد هر زمان ما دلمان براي رسول الله(ص) تنگ مي شد نگاه به وجه اين پسر مي كرديم. »

امام حسين(ع) در تربيت وي و آموزش قرآن ومعارف اسلامي و اطلاعات سياسي و اجتماعي به آن جناب تلاش بليغي به عمل آورد و از وي يك انسان كامل و نمونه ساخت و شگفتي همگان، از جمله دشمنانشان را بر انگيخت. حضرت على اكبر (ع)، نزديكترين شهيدى است كه با امام حسين«ع» دفن شده است. مدفن او پايين پاى ضريح مقدس اباعبد الله الحسين«ع»، در كربلاي معلّي قرار دارد و در سلام زيارت عاشورا منظور از «... وعلي علي ابن الحسين» حضرت علي اكبر(ع) است.

با اين كه حضرت علي اكبر(ع) به سه طايفه معروف عرب پيوند و خويشاوندي داشته است، با اين حال در روز عاشورا و به هنگام نبرد با سپاهيان يزيد، هيچ اشاره اي به انتسابش به بني اميه و ثقيف نكرد، بلكه هاشمي بودن و انتساب به اهل بيت(ع) را افتخار خويش دانست و در رجزي چنين سرود:

أنا عَلي بن الحسين بن عَلي
نحن بيت الله آولي يا لنبيّ
أضربكَم با لسّيف حتّي يَنثني
ضَربَ غُلامٍ هاشميّ عَلَويّ
وَ لا يَزالُ الْيَومَ اَحْمي عَن أبي
تَاللهِ لا يَحكُمُ فينا ابنُ الدّعي

حضرت علي اكبر(ع) در نبرد روز عاشورا ۲۰۰ تن از سپاه عمرسعد را در دو مرحله به هلاكت رسانيد و سرانجام «مرّه بن منقذ عبدي» بر فرق مباركش ضربتي زد و او را به شدت زخمي نمود. آنگاه ساير دشمنان، جرأت و جسارت پيدا كرده و به آن حضرت هجوم آوردند و وي را آماج تيغ شمشير و نوك نيزه ها نمودند و مظلومانه به شهادتش رسانيدند.

امام حسين(ع) در شهادتش بسيار اندوهناك و متأثر گرديد و در فراقش فراوان گريست و هنگامي كه سر خونين اش را در بغل گرفت، فرمود: «ولدي علي عَلَي الدّنيا بعدك العفا». فرزندم علي، ديگر بعد از تو اف بر اين دنيا...
وضو
قبل از وضو : رسول خدا(ص) فرموده اند : اگر كسي قبل از وضو 7 بار " لا اله الا الله " بگويد ، خداوند در بهشت 10 برابر همه دنيا به او خواهد داد .

در حال وضو : امام صادق(ع) فرموده اند : هر مؤمني كه در وضويش " سوره قدر " را... بخواند ، از گناهان خود بيرون شود. مثل روزي كه از مادر متولد شده است.

بعد از وضو : امام باقر(ع) فرموده اند : هر كس بعد از وضوي خود " آية الكرسي " را بخواند. خداوند ثواب 40 سال عبادت ، و 40 درجه در بهشت به او عطا خواهند كرد.

حضرت رسول(ص)مي فرمايند : خشم از شيطان است و شيطان از آتش ،و آتش را با آب خاموش و اطفاء مي كنند. پس در هنگام خشم و غضب وضو بگيريد تا فرو نشيند 

(جامع الاحاديث شيعه ، ج 2)

+ نوشته شده در  دوشنبه دوازدهم تیر ۱۳۹۱ساعت 9:31  توسط خودم  | 
به هيچ عنوان شماره حساب و تلفن محل كار يا همراهتان را براي تماس گرفتن در اختيار كسي كه نمي‌شناسيد...
وقتي با تاكسي به ميدان محسني  رسيديم راننده يك طلا فروشي را نشان داد و گفت «صاحب بدبختاين مغازه الان زندانه»

 اصل ماجرا:
 چند ماه پيش دو نفر وارد اين مغازه شدند و چند سرويس طلا انتخاب كردند كه قيمت آنها حدود150 ميليون تومان شد. مشتري مذكور به صاحب مغازه گفته كه آيا امكانش هست پول سرويس هاي طلا را به حساب صاحب مغازه واريز كند او هم كه به چيزي مشكوك نشده بود شماره حسابش را به آنها مي دهد و مي گويد بعد از واريز وجه به حساب سرويسها را تحويل خواهد داد. مشتري مي گويد من
همينجا مي مانم تا دوستم كه در بانك است پول رابه حساب شما واريز كند و از تلفن مغازه با دوستش تماس مي گيرد و شماره حساب صاحب مغازه
را به كسي كه ادعا مي كرده دوست وي است اعلام مي كند .>>>>بعد از چند دقيقه صاحب مغازه با بانك تماس مي گيرد و بانك هم تائيد مي كند كه كل مبلغ به حساب وي واريز شده است. مشتري هم طلاها را تحويل مي گيرد و ازمغازه خارج مي شود .
هنوز 2 ساعت از خروج مشتري نگذشته بود كه چند اتومبيل پليس جلوي مغازه طلا فروشي توقف مي كند. دو مامور مسلح وارد مغازه طلا فروشي شده و صاحب مغازه را به جرم آدم ربايي دستگير  مي كنند!!!!
دربازداشتگاه مشخص مي شود كه چند روز قبل از آن يك آدم ربايي رخ داده و آدم ربا ها با خانواده فرد ربوده شده تماس گرفته بودند و گفته بودند در فلان
روز شماره حسابي را به آنها مي دهند تا 150 ميليون تومان به آن حساب  واريز كنند.
و البته تلفن خانواده فرد ربوده شده در روز مذكور  توسط پليس تحت  شنود بوده و طبق اسناد پليس تماس  تلفني از مغازه طلافروشي گرفته شده وشماره حساب بانك  هم متعلق به صاحب طلا فروشي بوده با اين حساب صاحب طلا فروشي متهم رديف اول است و........
الان چند ماهي است اين طلا فروش بخت 
برگشته  به همين اتهام در زندان است.....
به هيچ عنوان شماره حساب و تلفن محل كار يا همراهتان را براي تماس گرفتن در اختيار كسي كه نمي‌شناسيد قرار ندهيد
+ نوشته شده در  دوشنبه دوازدهم تیر ۱۳۹۱ساعت 9:30  توسط خودم  | 
 
تعرفه‌هاي در نظر گرفته شده براي خدمات مبتني بر پيام كوتاه مانند پيامك‌هاي‌ تبليغاتي و اطلاع رساني،مسابقات و سرگرمي ‌به نسبت تعرفه‌هاي پيام كوتاه بالاست.

حسن رضواني معاون نظارت و اعمال مقررات سازمان تنظيم مقررات و ارتباطات راديويي در گفت‌و‌گو با خبرنگار تلنا با اشاره به اينكه متاسفانه اپراتور‌ها تنها به دنبال كسب درآمد هستند گفت:براساس پروانه،اپراتور‌ها قبل از ارسال پيامك‌ با هرمحتوايي از سرگرمي گرفته تا تبليغاتي و يا پيامك‌هاي سلامتي و اخباربايد نرخ بسته‌ها را به تصويب و تاييد كميسيون تنظيم مقررات برسانند.
وي در ادامه افزود:به عبارتي ارسال بسته‌ و يا خدمات مبتني بر پيامك بدون تاييد و تصويب نرخ آن از سوي كميسيون تنظيم مقررات براي مشتركان با هر مبلغي غيرقانوني است و در صورت برخورد با تخلفات اينچنيني از سوي اپراتور‌ها طبق پروانه با آنها برخورد مي‌شود. 
رضواني در پاسخ به اين پرسش كه آيا تعرفه‌هاي 50 تا 75 توماني براي خدمات مبتني بر پيامك كه از سوي برخي اپراتور‌ها اعمال مي‌شود به نسبت تعرفه 89 ريالي براي پيامك فارسي رقمي معقولانه است يا خير گفت:براساس پروانه هر مشترك قبل از در نظر گرفتن هر بسته‌اي بايد آناليز آن را در اختيار رگولاتوري قرار دهد تا مشخص شود اين مبلغ بابت چه خدماتي از مشترك دريافت مي‌شود و بعد از تصويب آن را اجرايي كند.اما اينكه اين رقم عادلانه است يا خير بايد بگويم تعرفه‌ پيامك‌هايي كه در قالب خدمات ارزش افزوده از مشترك دريافت مي‌شود به نسبت تعرفه‌هاي پيام كوتاه بالاست.
معاون نظارت و اعمال مقررات سازمان تنظيم مقررات و ارتباطات راديويي در اين مورد كه سقفي براي تعرفه خدمات مبتني بر پيامك در پروانه ديده شده يا خير گفت:خير سقفي براي تعرفه خدمات ارزش افزوده نداريم و نرخ اينگونه پيامك‌ها تماما براساس تصويب كميسيون تعرفه‌ها مشخص مي‌شود.
+ نوشته شده در  دوشنبه دوازدهم تیر ۱۳۹۱ساعت 9:29  توسط خودم  | 
 
ماهانه حدود 800 هزار گوشي تلفن همراه در كشور به فروش مي‌رسد كه اين آمار در طول سال متغير است؛ به طوري كه در تابستان بيشتر بوده و در خرداد‌ماه كمتر است.

ابراهيم درستي - رييس اتحاديه لوازم صوتي و تصويري، به خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با بيان مطلب بالا گفت: در فصل خرداد‌ماه با توجه به اين‌كه فصل امتحانات مدارس است، خريد گوشي كاهش يافته ولي در ايام تابستان و عيد نوروز مصرف گوشي تلفن همراه افزايش مي‌يابد. 
او خاطرنشان كرد: قرار بود امسال به واردكنندگان گوشي تلفن همراه كه طبق چارچوب و قوانين موجود فعاليت مي‌كنند، دلار دولتي 1226 توماني تخصيص داده شود، اما اين كار هنوز صورت نگرفته است. 
به گفته وي اگر بنا باشد واردكنندگان گوشي تلفن همراه براساس قيمت دلار آزاد به ورود كالا اقدم كنند، طبيعي است كه شاهد افزايش‌ قيمت باشيم، بنابراين ضرورت دارد هرچه سريع‌تر به اين موضوع رسيدگي شده و ثبات قيمت به بازار گوشي تلفن همراه بازگردد. 
درستي گفت: در جلساتي كه با ستاد مبارزه با قاچاق كالا و ارز يا وزارت بازرگاني داشتيم، قرار بر اين شد كه به اين دسته از واردكنندگان ارز دولتي داده شود كه ظاهرا انجام اين كار در مراحل اداري قرار گرفته و هنوز انجام نشده است. 
وي تصريح كرد: در حال حاضر حدود 75 درصد گوشي‌هاي تلفن همراهي كه در كشور مصرف مي‌شوند، تا 200 هزار تومان قيمت دارند. 
+ نوشته شده در  دوشنبه دوازدهم تیر ۱۳۹۱ساعت 9:29  توسط خودم  | 
 
و لمّا نزلت عليه (پيامبر (ص)) «ولاتمدّن عينيك إلى ما متعنا به ازواجاً منهم...» الى آخر الآية،

قال صلى الله عليه وآله وسلّم:

مَنْ لَمْ يتعّز بعزاء اللّه انقطعت نفسه حسراتٍ على الدنيا و من مدّ عينيه اَلى ما في أيدي الناس من دنياهم طال حزنه و سخِط ما قسّم اللّه له من رزقه و تنقصّ عليه عيشه؛ (1)

پيامبر صلى الله عليه وآله وسلّم بعد از نزول آيه شريفه فوق (به نعمت‌هاى مادى كه به بندگان خود داديم چشم مدوز و حسرت نعمت‌هائى كه در دست مردم است مخور)، فرمودند:

مبارزه تلخ شكستن مرزهاي حلال و حرام...

مؤمن بايد خود را به تسلاى الهى تسلى دهد و به آنچه كه نزد پروردگار است از قبيل رحمت بى‌پايانش و پاداش‌هايى كه در قيامت براى مؤمنين قرار داده، دل خوش دارد؛ وگرنه اگر به مال و مقام و امكانات ديگران چشم بدوزد، يا هميشه در حسرت و اندوه و غصه به سر برده و به مقدّرات الهى راضى نمى‌شود و زندگى پرملالى خواهدداشت، و يا بايد وارد مبارزه تلخى شده و مزرهاى حلال و حرام الهى را بشكند و از هر طريقى ولو نامشروع، خود را به ديگران برساند.

پس براى اين كه در آتش حسرت زندگى ديگران نسوزيد و يا در ميدان مبارزه‌اى بى‌فرجام گرفتار نشويد، مايه‌هاى تسلاى خدا را براى خود برجسته كنيد.

پي‌نوشت:

1- «و لما نزلت عليه لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‌ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ إلى آخر الآية قال ص من لم يتعز بعزاء الله انقطعت نفسه حسرات على الدنيا و من مد عينيه إلى ما في أيدي الناس من دنياهم طال حزنه و سخط ما قسم الله له من‌ رزقه و تنغص عليه عيشه و من لم ير أن لله عليه نعمة إلا في مطعم أو مشرب فقد جهل و كفر نعم الله و ضل سعيه و دنا منه عذاب».

چون اين آيه نازل شد «ديدگانت را به آنچه از متاع دنيا به گروهى از آنان داده‌ايم مدوز»، پيغمبر (ص) فرمودند: كسى كه تسليت‌هاى الهى دلش را آرام نكند، جانش از حسرت مال و منال دنيا به لب آيد، كسى كه به دنياى ديگران چشم دوزد، غصه‌اش طولانى شود و بر قسمت خدائى خشم گيرد، عيشش مكدر گردد.»
تحف العقول، حسن بن شعبه حراني: ص51؛  بحارالانوار،علامه مجلسي : ج 74 ص 157،
+ نوشته شده در  دوشنبه دوازدهم تیر ۱۳۹۱ساعت 9:28  توسط خودم  | 
 
به نقل از مهر، مسابقات پيامكي در سالهاي اخير رواج بسياري يافته است. گاهي در اين مسابقات به نظر مي رسد شانس مورد توجه است. براي نمونه گزينه‌اي انتخاب مي‌شود و صرف شركت فرد در آن مسابقه قرعه كشي صورت مي گيرد و به برندگان جايزه‌اي اعطا مي‌شود. يا در برخي از مسابقه‌ها فرد بايد به سؤال يا سؤالاتي پاسخ صحيح دهد تا در مسابقه شركت داده شود.

براي برخي اين شبهه وجود دارد كه شركت در چنين مسابقاتي به لحاظ شرعي جايز هست يا نه؟ اينكه شركت در اين مسابقات و دريافت جايزه از آن به لحاظ شرعي چه حكمي دارد را خبرنگار مهر در استفتايي از دفتر آيت الله وحيد خراساني جويا شده كه در ادامه از نظر مي‌گذرد:

پرسش: شركت در مسابقات پيامكي و دريافت جايزه از آن به لحاظ شرعي چه حكمي دارد؟

پاسخ: ابتدا بايد بدانيم برگزاركنندگان چه سودي مي برند. اگر يك سازمان ديني يا فرهنگي غيرانتفاعي بودجه اي را براي بالا بردن سطح ديني، فرهنگي، معرفت اجتماعي، بهداشتي و... مي گذارد كه هزينه آن را دولت و يا سازمانهاي خاص مي دهند و اهداف عام المنفعه پشت آن است و براي آن سؤالاتي را طرح كرده و جوائزي را تهيه مي كنند اشكالي ندارد، البته مادامي كه در اين مسابقات بدآموزي و رفتار حرامي نباشد اشكالي ندارد.

نماينده آيت الله وحيدخراساني در پاسخ به اين سؤال كه ارسال پيامك براي اعلام طرفداري از تيمهاي باشگاهي در برخي از برنامه هاي تلويزيوني چه حكمي دارد؟ گفت: مادامي كه مشتمل بر امر باطل و حرامي نباشد اشكالي ندارد. 

اگر مسابقه اي برگزار شود بدون اينكه پولي از افراد بگيرند و يا هزينه اين پيامك در حد تعرفه مخابرات باشد، اشكالي ندارد اما اگر براي هر پيامك پولي اضافه تر از تعرفه معمولي پيامك، از افراد كم شود و مثلا بگويند كه براي هر پيامكي مثلا 500 تومان بدهيد، اين مي شود بليط بخت آزمايي و حرام است.
+ نوشته شده در  دوشنبه دوازدهم تیر ۱۳۹۱ساعت 9:26  توسط خودم  | 
 


شـب شـب مـيـلاد پسـر آسمونه

ترانه خون امشب دل پيرو جـوونه

دوباره امشب خود حضرت كوثر

زده دلا رو بـه نـام عـلي اكـبر

امشب مثـل شـبـهاي بهاره

بازم داره خوشبختي مي باره

گل ارباب علي اكـــــبر

منو درياب علي اكـــــبر

 

جوان زنده و با نشاط و پراميد و پاكدامن، مي‌تواند يك تاريخ را بيمه كند.
(مقام معظم رهبري)
ولادت جوانه ي خورشيد كربلا، حضرت علي اكبر و روز جوان، تبريك و تهنيت باد.

+ نوشته شده در  دوشنبه دوازدهم تیر ۱۳۹۱ساعت 9:25  توسط خودم  | 
سوگ ياران

اي دوستان بياييد در سوگ و داغ ياران

از ديده خون فشانيد چون ابر نوبهاران

شد تيـره محفل ما مـأواي غم دل مـا

زيرا به خون تپيدند آن اختران ايمـان

رفتند آن عزيزان صدها دريغ و افسوس

آنان كه جمله بودند چشم و چراغ ايران

             
              images.jpgimages.jpgimages.jpg
پس از استقرار جمهوري اسلامي، حضرت امام خميني رحمه الله مسووليت ديوان عالي كشور را كه بالاترين مقام قضايي كشور است، در اسفندماه 1358 ش به دست باكفايت آيت اللّه بهشتي سپرد تا براي اين تشكيلات حياتي كه نقش مهم و تعيين كننده اي در جامعه دارد، با درك و درايت والاي ايشان برنامه نو و دقيق فراهم گردد و عدل و قسط در جامعه رواج يابد. ايشان نيز در طول مدت اين مسووليتِ خطير و شريف، منشأ خير و خدمت بود و امور قضايي كشور را سر و سامان داد و انسجام بخشيد و براي اسلامي كردن و اجراي كردن احكام اسلام، فعاليت هاي گسترده اي در اين تشكل انجام داد و با به كارگيري قُضات عادل و عالم، نظام قضايي را دگرگون ساخت. آن همه تلاش بي وقفه او در اين قوه فراموش نشدني است و به راستي كه او مظهر عدالت علوي بود.

ماه اشك

تير، ماه اشك و زخم است. اشكي كه در سوگ 72 تن از ياران امام خميني رحمه الله همواره بر گونه هايمان جاري است و زخمي كه هرگز التيام پذير نيست. تير، ماه اندوه است؛ اندوه در فراق مرزبانان حماسه و ايثار؛ مرداني كه ستايش عصرها و نسل ها را برانگيختند. در هفتم تير 1360، ما زخم خورديم و داغ ديديم؛ فرياد زديم و سرخ گريستيم و از آن روز بر مدار اشك و آه چرخيديم. در چنين روزي، ديوسانان و دوزخي دلان بدكنشت، بهشتي ـ آن مرد تنهاي صحنه هاي آتش و خون ـ را به خون غرقه كردند؛ مردي كه سيره اش چون آبشاري پرشكوه و هيجان بخش، از لطافت هاي انساني سرشار، و سرشتش به گلبرگ هاي رنگارنگِ بخشش و گذشت، آراسته بود. مظلومي كه انديشه ژرف نگرش به سان رود پاك و زلال، از چشمه جوشان امامت لبريز بود. روحش شاد و فردوس برين جايگاهش باد

+ نوشته شده در  دوشنبه دوازدهم تیر ۱۳۹۱ساعت 9:24  توسط خودم  | 
لپ تاپتان را مستقيم به برق نزنيد.

يك كارشناس نرم افزار هشدار داد: يكي از دلايل خرابي سريع لپ تاپ ها اتصال مستقيم آن به برق است و استفاده از پريزها ، سه راهي ها يا محافظ هاي جريان برق مي تواند اين مشكل را تا حد زيادي برطرف كند.

نكاتي را كه بايد درباره لپ تاپ دقت كرد:

1. لپ تاپ ها جايگزين خوبي براي رايانه هاي روميزي هستند و بيش تر كارهاي آن ها را انجام مي دهند ولي با اين حال تفاوت اصلي آن ها با رايانه هاي روميزي اين است كه ميزان مقاومت آنها درشرايط متفاوت ، مختلف است.

2. لپ تاپ ها بيشتر با محيط و خصوصاً دست ها در تماس هستند و كاربر بايد توجه داشته باشد كه لپ تاپ ها خيلي زود كثيف مي شوند و اين امر باعث كاهش طول عمر آن مي شود ، كه در همين راستا بايد سعي شود كه لپ تاپ ها تميز نگه داشته شود.

3. يكي از عوامل مهم در طول عمر لپ تاپ ها وبه خصوص تاچ پد اين است كه نبايد زياد روي آن فشار آورد، زيرا همان طور كه مشخص است تاچ پد يكي از نيازهاي مهم هر لپ تاپ است ، مخصوصاً هنگامي كه كاربر ماوس همراه نداشته باشد.

4.   آن دسته از كاربراني كه مدت زيادي را از لپ تاپ استفاده مي كنند و به مدت طولاني لپ تاپ روشن است، بايد باتري لپ تاپ خود را درآورند، چرا كه به صورت جدي به باتري لپ تاپ آسيب وارد مي شود. اما اين خارج كردن باتري از لپ تاپ و گذاشتن آن در جايي ديگر بايد هر چند وقت يك بار از باتري لپ تاپ دوباره استفاده شود، در غير اين صورت امكان خراب شدن باتري افزايش مي يابد.

5.   كاربران بايد سعي كنند كمتر از رايتر لپ تاپ استفاده كنند و يا اگر استفاده مي كنند از CDها و DVD هاي خش دار استفاده نكنند ، چرا كه باعث خرابي به لنز درايور مي شود.

6.   چنانچه در  داخل درايوCD  يا DVD داريد ، قبل از حمل لپ تاپ بايد آن را خارج كرد و همچنين كاربر لپ تاپ خود را از مواجهه با گرماي شديد يا ضربات جانبي دور نگه دارد و بهتر است براي جلوگيري از بروز هرگونه حادثه ، از كيف هاي مخصوص حمل آن استفاده شود.

 

+ نوشته شده در  دوشنبه دوازدهم تیر ۱۳۹۱ساعت 9:23  توسط خودم  | 
واقعيت هاي شگفت آور درباره پيامك ها

در بيستمين سالگرد تولد پيام كوتاه كه بر خلاف ديگر فناوري  هاي كاربردي  به ندرت در طي دو دهه گذشته تغيير كرده است. براي جشن گرفتن تأثير حيرت انگيز پيام كوتاه بردنيا، ده حقيقت تعجب آور در مورد پيام هاي كوتاه در اين مطلب ذكر مي شود:

يك : پدر پيامك ماتي ماكونن، يك مهندس فنلاندي است. اودر يك پيتزافروشي در كپنهاگ، وقتي براي شركت در كنفرانسي در مورد آينده ارتباطات موبايلي به دانمارك آمده بود، ايده خدمت پيام رساني براي گوشي ديجيتال GSM به ذهنش خطور كرد.

دو : يك سال بعد ، فرمت 160 كاراكتري  توسط محققي در زمينه ارتباطات به نام فريدهام هيلبرند تعيين شد.

سه : اولين پيامك در سال 1992 توسط بريت نيل پاپ وورس به مدير اپراتور ودافون، ريچارد جرويس در مهماني كارمندان در شب كريسمس ارسال شد كه متن آن اين بود:" كريسمس مبارك"

چهار: در سال 2010 مردم رقم اعجاب انگيز 6.1 هزارميليارد پيام كوتاه ارسال كردند؛ يعني 192 هزار پيام كوتاه در هر ثانيه.

پنج: تحقيقات نشان مي دهد كه اس ام اس بازي هنگام رانندگي دو برابر خطرناك تر از رانندگي در حالت غير عادي است. يك نمونه  از حواس پرتي هنگام رانندگي در سال 2008 در انفجار قطار در كاليفرنيا اتفاق افتادكه جان 25 نفر را گرفت . طي تحقيقات مشخص گرديد كه راننده قطار درست قبل از حادثه 45 پيام كوتاه ارسال كرده بود.

شش : ارسال پيام زبان ويژه و جديدي ايجاد كرده است كه هدف آن كوتاه كردن تعداد كاراكترهاست. محققان زبانشناس بر اين عقيده اند كه كه استفاده از زبان هاي عاميانه مانند زبان ارسال اس ام اس در آينده منجر به تضعيف ادبيات وغلط ديكته اي و هجي كردن نادرست كلمات در ميان كودكان مي شود.

هفت: تايپ پيام منجر به عارضه تنوسينوويتز مي شود كه نوعي التهاب انگشت شست دست است و در اثر تايپ مداوم پيام ايجاد مي شود.(شبيه آسيب آرنج است اما كوچكتر و كمتر ورزشي است)

+ نوشته شده در  دوشنبه دوازدهم تیر ۱۳۹۱ساعت 9:22  توسط خودم  | 
روز پاسدار و روز جانباز گرامي باد!

                   
روز پاسدار، يادآور عزم غرورآفرين فهميده هاي مكتب وانديشه حسين(ع) است
. اي پاسداران حريم عشق! مگر مي توان بي نام و ياد شما درفرهنگ لغات اين سرزمين، به مفهوم آزادي و رهايي رسيد؟ مبارك باد روز پاسدار؛ روز آنان كه با پروانه حضورشان به دور شمع وطن، غيرتي حسيني را از كربلا تا قلّه هاي دماوند به دوش مي كشند.

 سلام بر شما اي عباس هاي حادثه كه در جاده هاي سرخ ايثار و در مسير ولايت، پاسدار ارزش هاي انقلابيد. گرامي باد روز پاسدار بر آنان كه از جنس شهيدان و هم پيمان با حسين(ع) و از نسل فصل سرخ استقامتند وگرامي بادبر سربازان اسلام كه با پرچمداري آرمان هاي اباعبدالله(ع) تفسيرگر راه حسينند.
سلام بر شما، مالك اشترها و ابوذرهاي زمان كه مصداق حرّيت اباعبدالله ايد.

جانباز يعني قلّه وارستگي در اوج شكستگي و زيستن بدون دل‌بستگي.

كوله بار زخمتان، در روز ميلاد اباالفضل(ع)، سرشار از نسيم شفاعت و عنايت باد.

اي جانباز! فراتِ جان تو، سقّاي خيمه هاي تشنگان وطن بود تا امروز، در سايه امن ايمان،عبّاس(ع) را در آيينه چهره تو ببينيم.

جانباز، شعله اي از جان اباالفضل(ع) است كه شمع ايمان را در زمانه خود روشن نگه مي دارد.زخم تنت ستاره دنباله داري است كه يادآور ناديده هاي آسمان كربلاست.

سلام بر تو اي جانباز كه زيباترين فرصت پرواز را در بال هاي شكسته ات مي توان يافت.

 

+ نوشته شده در  دوشنبه دوازدهم تیر ۱۳۹۱ساعت 9:21  توسط خودم  | 
اعياد شعبانيه مبارك !


شعبان شد و پيك عشق از راه آمد

عطـــــر نفس بقيـــــه الله آمد

با جلوه سجاد و ابوالفضل و حسين

يك ماه و سه خورشيد در اين ماه آمد


+ نوشته شده در  دوشنبه دوازدهم تیر ۱۳۹۱ساعت 9:20  توسط خودم  | 
در محيط كار چگونه باشيم؟

محل كار محيط مناسبي براي توسعه روابطي است كه از قوانين دوستي كلاسيك تبعيت نمي نمايد و بايد با احتياط  بكار گرفته شود تا كه  انجام كار به آرامي و با شفافيت تداوم يابد.


1.  رعايت احترام در دوستي:

به سبب 8 ساعت كار در روز ، ما وقتمان را بيشتر با همكارمان مي گذرانيم تا با اطرافيان. پس تعجبي ندارد كه محل كار محيط مناسبي براي آغاز دو پستهاي جديدي باشد.


2. تسليم اولين كسي كه از راه مي شويد نشويد :

اگر ما جزئيات زندگي خود را از همان ابتدا براي ديگران آشكار كنيم مراحل بعدي را سوزانده و وارد توهم دوستي خواهيم شد، توهمي كه بدون تبعات نخواهد بود.


3. وقت بگذاريد و به تدريج اعتماد كنيد:

 اين يك موضوع جاري است و يك روش دفاع از خود است كه دوستي ها را به سمت كساني سوق دهيم كه با آنها هيچ گونه تعارض شغلي نداريم. بدين سان مطمئمن مي شويم كه نه زندگي حرفه اي و نه زندگي شخصي لگدمال نمي شود.


4.اجازه ندهيد كه دوستي از كار سبقت بگيرد:

دوستي را در چارچوب كاري به نحوي كشت نمائيد تا در محيط اغلب استرس زا و پرتنش كار، با اندكي گرمي باعث رشد شخصي شود ،هرچند گاهي دوستي ها به پيشرفت در كار آسيب مي زنند.


5. مدير بايد سرمشق همه باشد:

مدير ضامن اجراي قوانين و زندگي سازمان است و از اين رو براي كارمندان بايد نمونه و سرمشق باشد و با رفتاري ساده و قابل درك بدون آنكه خود را زير سؤال برد و يا به دوستي خود خيانت كند، برحسب مورد بصورت  قاطع اقدام نمايد تا مجموعه اي آرام و راضي داشته باشد.

+ نوشته شده در  دوشنبه دوازدهم تیر ۱۳۹۱ساعت 9:19  توسط خودم  | 
محمد(ص)



سائل درمانده نااميد نگردد
گر كه بكوبد در سراي محمد(ص)
اي كه نداي” اذان” رسيد به گوشت
هان كه به گوشت رسد نداي محمد(ص)

+ نوشته شده در  دوشنبه دوازدهم تیر ۱۳۹۱ساعت 9:19  توسط خودم  | 

 

دليل گريه كودك و راه هاي آرام كردنش

نوزادان گريه مي كنند و هيچ راهي براي خلاصي از گريه آنها وجود ندارد. از آنجا كه نوزاد نمي تواند حرف بزند، گريه او ممكن است براي والدينش نگران كننده باشد و از خود بپرسند "از كجا بفهميم مشكلش چيست؟" فهميدن علت گريه نوزاد ممكن است در آغاز دشوار باشد ولي بايد توجه داشت كه قسمت بزرگي از بچه بزرگ كردن آزمون و خطاست و والدين خيلي زود ياد خواهند گرفت كه چگونه نياز هاي كودك خود را پيش بيني كنند. دلايل زير شايع ترين دلايل گريه نوزاد هستند و نوزاد با گريه خود در واقع مي خواهد مشكلش را به شما بفهماند:

چرا كودكتان گريه مي كند

من گرسنه ام

وقتي ياد بگيريد كه نشانه هاي گرسنه بودن كودك خود (مثل نق نق كردن، سر و صدا راه انداختن و دنبال پستان مادر گشتن هنگامي كه او را در آغوش مي گيريد) را بشناسيد مشكلاتتان در سير كردن او قبل از اينكه گريه كند كمتر مي شود. وقتي كودكتان گريه مي كند اول مطمئن شويد كه گرسنه نيست. شير دادن ممكن است سبب قطع گريه كودك نشود ولي اگر مي خواهد همچنان شير بخورد بگذاريد به خوردن ادامه دهد . بعضي اوقات شيرخواران حتي بعد از اينكه شروع به شير خوردن مي كنند به گريه كردن ادامه مي دهند اما شما به شير دادن ادامه دهيد چون هنگاميكه معده اش پر شود از گريه كردن دست بر مي دارد.

پوشكم را عوض كنيد

بعضي كودكان به مجرد اينكه به تعويض پوشك نياز داشته باشند سر و صدايشان در مي آيد اما بعضي ديگر اينطور نيستند. در هر صورت اين هم يكي از دلايل گريه كردن كودك است و خوشبختانه هم فهميدن آن راحت است و هم حل كردن آن.

سردم است؛ گرمم است

كودكان شير خوار دوست دارند لباس زياد و گرم داشته باشند. (بعنوان قاعده هر چند تا كه خودتان لباس پوشيده ايد و از نظر دما احساس راحتي مي كنيد بايد يك لايه بيشتر به كودك شيرخوارتان بپوشانيد.) بنابراين گريه كودك ممكن است به اين علت باشد كه سردش شده است (مثلاً موقعيكه كودك لخت است و شما در حال عوض كردن او هستيد). بهتر است ياد بگيريد كه چطور كودكتان را سريعتر و قبل از اينكه سردش شود عوض كنيد. توجه كنيد كه كودك را زيادي نپوشانيد چون احتمال گريه كردن كودك وقتي كه گرمش است در مقايسه با وقتي كه سردش است كمتر است (اگر هم گريه كند خفيف تر است).


مرا در آغوش بگيريد

كودكان شير خوار آغوش و نوازش زيادي نياز دارند. آنها دوست دارند صورت والدين خود را ببينند، صدايشان را بشنوند، به صداي قلبشان گوش كنند، و حتي مي توانند بوي منحصر بفردشان (بخصوص شير مادر را) تشخيص دهند. بعد از شير خوردن، آروغ زدن و عوض شدن دوست دارند كه شما آنها را در آغوش بگيريد. ممكن است شما فكر كنيد كه با اين كار داريد كودكتان را "لوس" با مي آوريد ولي نگران نباشيد؛ اين مسئله در چند ماه اول زندگي اصلاً مطرح نيست. البته كودكان از نظر اينكه چقدر بخواهند كه شما آنها را در آغوش بگيريد با هم فرق دارند. بعضي از كودكان توجه زيادي را مي طلبند و در مقابل بعضي ديگر مي توانند مدت زيادي آرام بنشينند. اگر كودكتان توجه شما را مي خواهد او را در آغوش بگيريد و يا در كنار خود بگذاريد.

ديگه بسه!

هر چند كودكان شير خوار به توجه زيادي نياز دارند ولي ممكن است دچار "تحريك بيش از حد" نيز بشوند. گاهي كودك بعد از گذراندن يك روز تعطيل در ميان افراد خانواده و بستگان و يا در انتهاي هر روز ظاهراً بدون دليل و بيش از حد طبيعي گريه مي كند. فيلتر كردن تمامي تحريك هاي محيطي (شامل نور، صدا، بغل به بغل شدن) معمولاً براي نوزادان آسان نيست و اين مي تواند سبب خستگي آنها بدليل فعاليت زياد شود. در اين شرايط نوزاد با گريه كردن خود در واقع مي گويد "ديگه بسه!". اين مسئله معمولاً وقتي رخ مي دهد كه كودك خسته است. سعي كنيد كودكتان را به جايي آرام و ساكت ببريد و بعد ببنيد مي توانيد او را بخوابانيد يا نه.

حالم خوب نيست

اگر تازه به كودك خود شير داده ايد و مي دانيد كه راحت هم هست (گاهي كودك ممكن است بخاطر يك مسئله خيلي كوچك و پيش پا افتاده نظير گير كردن يك تار مو دور انگشت پايش و يا تماس مارك لباس با پوستش احساس ناراحتي كند) ولي كودك همچنان گريه مي كند درجه حرارتش را اندازه بگيريد تا مطمئن شويد مريض نيست. گريه ناشي از بيماري معمولاً با گريه ناشي از گرسنگي فرق مي كند و شما خيلي زود اين را مي فهميد.

هيچكدام از موارد بالا

بعضي اوقات دست آخر هم نمي فهميد چرا كودكتان گريه مي كند. بعضي اوقات كودكان گريه مي كنند و بسادگي نمي شود آرامشان كرد. اين گريه كردن ممكن است از چند دقيقه گريه شديد تا كوليك كامل طول بكشد. كوليك عبارتست از گريه غير قابل تسكين بمدت 3 ساعت در روز و حداقل 3 روز در هفته. حتي اگر كودك سه ساعت هم گريه نكند باز هم تحمل اين وضعيت براي والدين سخت است. در صورتيكه علت گريه كودك دلايل بالا نبود راه هاي زير را امتحان كنيد.


علت گريه كودكم را نمي دانم. چكار بايد بكنم؟

كودك را بپوشانيد و در آغوش بگيريد

نوزادان دوست دارند همان احساس گرما و امنيت درون رحم را تجربه كنند. پس كودكتان را قنداق كنيد و سرش را روي شانه تان بگذاريد. توجه داشته باشيد كه قنداق كردن و در آغوش گرفتن ممكن است براي بعضي كودكان ايجاد محدوديت فيزيكي كند. ممكن است اين كودكان به پستانك يا تكان تكان دادن بهتر جواب دهند.

استفاده از ريتم

نوزاد عادت به شنيدن صداي قلب مادر دارد و يكي از دلايلي هم كه دوست دارد در آغوش و نزديك مادر باشد همين است. ولي به جاي آن مي توانيد براي كودكتان موزيك ملايم بگذاريد و يا برايش لالايي بخوانيد و يا فقط او را كنار يك صداي يكنواخت مثل صداي هواكش قرار دهيد.

تكان تكان دادن

گاهي تنها تكان تكان دادن كودك و راه رفتن مي تواند او را آرام كند. بعضي اوقات هم مي توانيد او را در گهواره و يا Rocking chair بگذاريد و تكان دهيد. گردش با اتومبيل هم مي تواند در اين مواقع كمك كننده باشد.

ماليدن شكم

مالدين پشت يا شكم نوزاد يكي از آرام بخش ترين كارهايي است كه مي توانيد بكنيد بويژه اگر گريه كودك ناشي از گاز روده ها باشد كه در بعضي كودكان كوليكي ديده مي شود.

مكيدن

حتي موقعي كه كودك گرسنه نيست، مكيدن به آرام شدن ضربان قلب كودك، شل شدن معده، و كاهش دست و پا زدن او كمك مي كند. در اين مواقع پستانك بسيار كمك كننده است.


مواظب خودتان هم باشيد

هيچ كودكي تا حالا از گريه كردن نمرده است! ولي گريه كودك مي تواند استرس زيادي به پدر و مادر جديد وارد كند. شما در اين مدت بسيار بي خوابي كشيده ايد و ممكن است ندانيد چكار كنيد. مادران به اندازه كافي به دليل تغييرات هورموني دچار هيجانات هستند. پدران هم ممكن است ندانند كه چه نقشي مي توانند در مراقبت از كودكشان ايفا كنند و اينكه تمام توجه همسرشان به كودك نورسيده است خود استرسي براي آنهاست. حالا كودكي را هم كه در حال گريه كردن است به اين دو نفر اضافه كنيد تا ببينيد كه چگونه بسياري از والدين سرشار از احساس بي كفايتي مي شوند. اگر مطمئنيد كه نياز هاي كودكتان را پاسخ گفته ايد و سعي كرده ايد كه آرامش كنيد ولي همچنان گريه مي كند زمان آن است كه كمي هم به خودتان برسيد تا از پا نيفتيد:

·    كودكتان را روي تخت بگذاريد و بگذاريد مدتي گريه كند (نترسيد هيچ اتفاقي نمي افتد!)

·    از دوستان و بستگانتان راهنمايي بگيريد (حضور مادر بزرگ ها در اين مواقع واقعاً نعمتي است!)

·    كمي استراحت كنيد و بگذاريد فرد ديگري از كودك مراقبت كند.

·    نفس عميق بكشيد.

·    با خودتان تكرار كنيد: "كودك من مشكلي ندارد و گريه صدمه اي به او نمي زند. مشكلش فقط اين است كه نمي تواند بگويد چه مي خواهد."


خوشبختانه كودكان (و والدينشان) بسيار انعطاف پذيرند و حتي بدترين شرايط را نيز بالاخره از سر مي گذرانند. معمولاً از 8 تا 12 ماهگي به بعد كودك بهتر مي تواند خودش را آرام كند و بسياري از اين گريه ها ديگر اتفاق نمي افتد.

منبع : ني ني سايت

پرچمهاي سابق ايران تاكنون تهيه و تنظيم : آقاي رضا محزوني

 

 

                                                    پرچم هاي ايران از ابتدا تا كنون


1-عكس هايي كه از درفش هاي ايران آورده شده است لزوماً در كل دوران مشخص شده جاري نبوده اند و شايد متعلق به يك دوره ي خاص از آن دوران باشند.

2- برخي از درفش ها از روي گفته ها و منابع تاريخي بازسازي شده اند و مطمئنا درفش ها به همين شكلي كه در عكس ها تصوير شده اند ، وجود نداشتند(براي مثال درفش اشكانيان)

دوره اساطيري



هخامنشيان


 

 

ديگر درفش هاي هخامنشي




اشكانيان



 


ساسانيان (همان درفش كاوياني دوره اساطيري)



 


سياه جامگان(پيروان ابومسلم خراساني)




سرخ جامگان (پيروان بابك خرم دين)




غزنويان


سلجوقيان




تيموريان




دوران صفويه




پرچم شاه اسماعيل




پرچم شاه طهماسب




افشاريان




نادر شاه افشار




زنديه




قاجار




پرچم دوره محمد شاه




پرچم دوره ناصرالدين شاه




دوران پهلوي


جمهوري اسلامي

 

روشهاي برقراري ارتباط مديران با كاركنان تهيه و تنظيم : آقاي رضا محزوني

 

«« روشهاي برقراري ارتباط مديران با كاركنان »»

درذيل برخي از روشها و اصول كلي را كه هر مدير براي انجام كار خود بايد مورد نظر قرار دهد به اختصار بيان مي كنيم. چون اين اصول فراگير و حتي در كشورهاي اروپايي نيز مورد استفاده قرار ميگيرد اميد است مورد استفادۀ شما عزيزان قرار گيرد.

1ـ وضع هر يك از كاركنان را مورد بررسي قرار داده و اطلاعات دقيق و جامعي از هر كدام را داشته باشيد.!

2ـ به زير دستان علاقه نشان دهيد، (با اين علم كه همۀ افراد خونگرم نيستند.

3ـ شنوندۀ خوبي باشيد. « شنوندۀ خوبي بودن در تمامي مراحل زندگي مؤثر است.

4ـ كاري كنيد كه كاركنانتان با ميل و رغبت كار را انجام دهند.!

5ـ انتقاد يا ملامت را به طور مثبت انجام دهيد.«با كمال خونسردي و آرامش و صداي ملايم.

6ـ مديري كه هميشه مراعات حال زير دستان را ميكند، كاركنان او فعال و وفادار بوده و نسبت بهم همكاري خواهند داشت. چون ثابت شده كه پرسنل چنين مديري به سازمان و مدير خود هيچگاه خيانت نمي كنند.!!

7ـ نظر مشورتي و كمك زيردستان را بخواهيد.« مشاوره هميشه كارساز و مفيد بوده است .

8ـ انتقاد و ملامت را در خفا انجام دهيد.

9ـ تحسين را در حضور ديگران انجام دهيد.!

10ـ قسمتي از مسؤليت خودرا به زير دستان تفويض كنيد.!!

11ـ در صورت استحقاق در تجليل زيردستان خود اقدام كنيد.

12ـ هرگز فراموش نكنيد كه مدير سرمشق زيردستان خود مي باشد.« پس در تمامي شئون سعي كنيد نقطه ضعفي ازخودنشان ندهيد،هميشه مرتب ومنظم و.....حتي خود را آگاه تر و داناتر از آنها نشان دهيد.

13ـ به كاركنان خود نشان دهيد به آنان اعتماد داشته و از ايشان انتظار داريد تا به بهترين وجهي انجام وظيفه كنند.

14ـ براي زيردستان خود هدفي معين كنيد كه به خاطررسيدن به آن به تلاش بيفتند و جد و جهد كنند.

15ـ به زير دستان فرصت دهيد در تصميماتي كه گرفته ميشود شركت جويند . «مشاركت؛ خصوصأ تصميماتي كه در وضع آنان اثر دارد .

16ـ از تحكم وتسلط اجتناب كنيد. حتي خواسته هاي خودرا به صورت پيشنهاد يا به نوعي خواهش درآوريد.

17ـ خواسته هاي خود را به صورت طرح پيشنهادي يا خواهش درآوريد .هيچگاه با صداي بلند و از كلماتي مانند؛من ميگويم؛يا بايد اينچنين باشد؛ حرف من بايد .......استفاده نكنيد

18ـ هنگام طرح درخواست يا پيشنهاد دليل آنرا حتمأ ذكر كنيد.

19ـ هميشه جنبه مثبت را در نظر بگيريد. مثبت انديش بوده و نيمۀ پر ليوان را ببينيد.

20ـ تعادل داشته باشيد. چه در تشويق؛تنبيه؛تذكر؛دوستي و صميميت؛و....

21ـ هر وقت در اشتباه مي باشيد يا كه مرتكب اشتباهي شده ايد به خطاي خود اعتراف كنيد.«جون اين نوعي شجاعت است.

22ـ اگر فكر و سليقه اي را پسنديديد دليل آنرا به مبتكر و صاحب فكر بگوييد.

23ـ به اين حقيقت كه افراد افكار و پيشنهادات و نظريات خود را بهتر از سايرين به مورد اجراء مي گذارند اهميت بدهيد.

24ـ در باره آنچه مي گوييد و طرز اداي آن دقيق باشيد. «هرگز حرف بي ربط و بيهوده نگوييد »

25ـ از غرو لند معمولي كاركنان ناراحت  نشويد.

26ـ اين احساس را در زير دستان بوجود آوريد كه كار آنان مهم است.« حتي كوچكترين كار »

27ـ كاركنان خود را از اموري كه در وضع آنان تأثير دارد مطلع سازيد.

 

ويروس رايانه اي شعله آتش ( Flame , Flamer , W32.Flamer و يا WORM_FLAMER.A )

 

در پي انتشار خبر شناسايي بدافزار Flame، خبرگزاريها و شركتهاي امنيتي مختلف اقدام به انتشار اطلاعاتي در اين مورد كردند.

در پي انتشار خبر شناسايي بدافزار Flame توسط آزمايشگاه تحقيقاتي مركز ماهر، شركت­هاي امنيتي سايمانتك، سوفوس، مك آفي، F-Secure و همچنين آزمايشگاه رمزنگاري دانشگاه فناوري و اقتصاد بوداپست نيز اقدام به انتشار اطلاعاتي در اين مورد كرده و به خبر مركز ماهر ارجاع داده اند.

همچنين تعدادي از خبرگزاري­هايي كه اين خبر را با اشاره به خبر منتشر شده توسط مركز ماهر پوشش داده اند به شرح زير مي­باشند:

http://www.computerworld.com/s/article/9227524/Researchers_identify_Stuxnet_like_malware_called_Flame_?taxonomyId=17&pageNumber=2

http://news.cnet.com/8301-1009_3-57442473-83/massive-targeted-cyber-attack-in-middle-east-uncovered/?tag=txt;title

http://news.techworld.com/security/3360425/researchers-discover-major-cyber-weapon-targeting-middle-east/

http://in.news.yahoo.com/researchers-expose-worlds-most-complicated-espionage-virus-flame-062245387.html

جهت مشاهده متن كامل ، بر روي
ادامه متن كليك كنيد.

[ادامه متن]

+ نوشته شده در  سه شنبه ششم تیر ۱۳۹۱ساعت 9:27  توسط خودم  | 

!

 

                   
روز پاسدار، يادآور عزم غرورآفرين فهميده هاي مكتب وانديشه حسين(ع) است. اي پاسداران حريم عشق! مگر مي توان بي نام و ياد شما درفرهنگ لغات اين سرزمين، به مفهوم آزادي و رهايي رسيد؟ مبارك باد روز پاسدار؛ روز آنان كه با پروانه حضورشان به دور شمع وطن، غيرتي حسيني را از كربلا تا قلّه هاي دماوند به دوش مي كشند.

 سلام بر شما اي عباس هاي حادثه كه در جاده هاي سرخ ايثار و در مسير ولايت، پاسدار ارزش هاي انقلابيد. گرامي باد روز پاسدار بر آنان كه از جنس شهيدان و هم پيمان با حسين(ع) و از نسل فصل سرخ استقامتند وگرامي بادبر سربازان اسلام كه با پرچمداري آرمان هاي اباعبدالله(ع) تفسيرگر راه حسينند.
سلام بر شما، مالك اشترها و ابوذرهاي زمان كه مصداق حرّيت اباعبدالله ايد.

جانباز يعني قلّه وارستگي در اوج شكستگي و زيستن بدون دل‌بستگي.

كوله بار زخمتان، در روز ميلاد اباالفضل(ع)، سرشار از نسيم شفاعت و عنايت باد.

اي جانباز! فراتِ جان تو، سقّاي خيمه هاي تشنگان وطن بود تا امروز، در سايه امن ايمان،عبّاس(ع) را در آيينه چهره تو ببينيم.

جانباز، شعله اي از جان اباالفضل(ع) است كه شمع ايمان را در زمانه خود روشن نگه مي دارد.زخم تنت ستاره دنباله داري است كه يادآور ناديده هاي آسمان كربلاست.

سلام بر تو اي جانباز كه زيباترين فرصت پرواز را در بال هاي شكسته ات مي توان يافت.

 

اعياد شعبانيه مبارك !

 

شعبان شد و پيك عشق از راه آمد

عطـــــر نفس بقيـــــه الله آمد

با جلوه سجاد و ابوالفضل و حسين

يك ماه و سه خورشيد در اين ماه آمد

 

در محيط كار چگونه باشيم؟

 

محل كار محيط مناسبي براي توسعه روابطي است كه از قوانين دوستي كلاسيك تبعيت نمي نمايد و بايد با احتياط  بكار گرفته شود تا كه  انجام كار به آرامي و با شفافيت تداوم يابد.


1.  رعايت احترام در دوستي:

به سبب 8 ساعت كار در روز ، ما وقتمان را بيشتر با همكارمان مي گذرانيم تا با اطرافيان. پس تعجبي ندارد كه محل كار محيط مناسبي براي آغاز دو پستهاي جديدي باشد.


2. تسليم اولين كسي كه از راه مي شويد نشويد :

اگر ما جزئيات زندگي خود را از همان ابتدا براي ديگران آشكار كنيم مراحل بعدي را سوزانده و وارد توهم دوستي خواهيم شد، توهمي كه بدون تبعات نخواهد بود.


3. وقت بگذاريد و به تدريج اعتماد كنيد:

 اين يك موضوع جاري است و يك روش دفاع از خود است كه دوستي ها را به سمت كساني سوق دهيم كه با آنها هيچ گونه تعارض شغلي نداريم. بدين سان مطمئمن مي شويم كه نه زندگي حرفه اي و نه زندگي شخصي لگدمال نمي شود.


4.اجازه ندهيد كه دوستي از كار سبقت بگيرد:

دوستي را در چارچوب كاري به نحوي كشت نمائيد تا در محيط اغلب استرس زا و پرتنش كار، با اندكي گرمي باعث رشد شخصي شود ،هرچند گاهي دوستي ها به پيشرفت در كار آسيب مي زنند.


5.
 مدير بايد سرمشق همه باشد:

مدير ضامن اجراي قوانين و زندگي سازمان است و از اين رو براي كارمندان بايد نمونه و سرمشق باشد و با رفتاري ساده و قابل درك بدون آنكه خود را زير سؤال برد و يا به دوستي خود خيانت كند، برحسب مورد بصورت  قاطع اقدام نمايد تا مجموعه اي آرام و راضي داشته باشد.

محمد(ص)

 



سائل درمانده نااميد نگردد
گر كه بكوبد در سراي محمد(ص)
اي كه نداي” اذان” رسيد به گوشت
هان كه به گوشت رسد نداي محمد(ص)


مبعث رسول اله مباركباد.

 

در افق روشن وحي

بي تاب از حرارت تكليم، از قله «نبوت» باز مي گردد.

آنك نداي «اقرأ باسم ربك الذي خلق» در جانِ روشن پيامبر صلي الله عليه و آله طنين انداخته است .

قرآن، بر قلب مبارك پيامبري نازل مي شود كه امين وحي است و دلسوز مؤمنان...

مردي از نسل ابراهيم، به پيامبري مبعوث مي شود تا ديگر بار كعبه را از آلايش بت ها پاك سازد.

پيامبري مي آيد تا تجلي رحمتِ خداوند باشد.

پيامبري بي تاب از كوه فرود مي آيد كه جبرئيل را در افق روشن ديده است.

پيامبري كه در رساندن پيام وحي به مردمان دريغ نمي ورزد.

آن گاه، محمّد رسول اللّه در عرش طنين مي اندازد:

يا محمّد!

خداوند چه قدر تو را دوست مي داشت كه افلاك را به خاطر تو آفريد.

اي كه جان پاكت، زحمت درس و مشق نبرد بود و قلبت لوحِ محفوظ علم الهي.

آري! «هو الذي بعث في الاميّين رسولاً منهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلّمهم الكتاب و الحكمة و إن كانوا من قبل لفي ضلال مبين»

سلام بر تو اي پيامبر كه بشر را از گمراهي آشكارش نجات دادي و در راه هدايت خلق خدا، به جان كوشيدي و احكام شريعت خداوند را برقرار ساختي!

سلام بر تو كه آيين يكتاپرستي را احيا كردي! و خدا را سپاس مي گوييم كه پيامبري چون تو را براي ما فرستاده است.

سخنان بزرگان

 

از بهلول پرسيدند: علت سنگيني خواب چيست؟ بهلول پاسخ داد : سبك بودن انديشه ، و هر چه انديشه سبكتر باشد، خواب سنگين تر است.

 

_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _  _ _

هيچ گاه و هيچ گاه و هيچ گاه خود را دست كم نگيريد، و تحقير نكنيد . به ياد داشته باشيد كه خداوند پس از ساختن شما به خود  تبريك گفت ...........

 

_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _  _ _

 

شيخ رجبعلي خياط ، عارف بزرگ مي فرمايد : پيش از آنكه منزل عوض كني آرزوهاي مرده را عملي كنيد، آنان آرزو مي كنند كه حتي براي يك لحظه به دنيا برگردند و عملي مورد رضاي خدا انجام دهند.

_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _  _ _

 

ارزش يك خواهر (برادر) را، از كسي بپرس كه آن را ندارد.

ارزش چهار سال را، از يك فارغ التحصيل دانشگاه بپرس.

ارزش يك سال را، از دانش آموزي بپرس كه در امتحان نهايي مردود شده است.

ارزش يك ماه را، از مادري بپرس كه كودك نارس به دنيا آورده است.

ارزش يك هفته را، از ويراستار يك مجله هفتگي بپرس.

ارزش يك دقيقه را، از كسي بپرس كه به اتوبوس يا قطار نرسيده است.

ارزش يك ثانيه را، از كسي بپرس كه از حادثه اي جان سالم به در برده است.

ارزش يك صدم ثانيه را، از كسي بپرس كه در مسابقات المپيك، مدال نقره برده است.

_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _  _ _


زمان براي هيچ كس صبر نمي كند. قدر هر لحظه خود را بدانيد. قدر آن را بيشتر خواهيد دانست ، اگر بتوانيد آن را با ديگران نيز تقسيم كنيد.

 

_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _  _ _

 

هرگاه احساس تنهايي و غربت كردي، يادتان باشد كه خدا همين نزديكيست و يادمان باشد كه با تمام بديهايمان ، خدا هيچ وقت ما را از ياد نبرده است.

_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _  _ _

هر كس ميخواهد بداند چه جايگاهي نزد خداوند دارد ، ببيند كه جايگاه خداوند نزد او هنگام گناهان چگونه است...

چگونه تلفن همراهتان را شارژ كنيد؟

 

 
تقريباً ميليونها نفر از مردم مدت زيادي گوشي موبايل و ديگر لوازم خود را در حالت شارژ نگه مي دارند و بيش از حد آن را شارژ مي كنند.به طور مثال برخي عادت دارند كه گوشي خود را شبها قبل از خواب به شارژ متصل كرده و صبح كه از خواب بيدار مي شوند و لازمش دارند، آن را از شارژ جداكنند. متأسفانه اين گونه افراد بيشتر از آنچه كه فكرش را بكنند ناخواسته و ندانسته متحمل هزينه شده اند.

همه مردم به نوعي در دور ريختن پول خود به اين شيوه مقصر هستند.

v  انگليسي ها با جدانكردن گوشي از شارژ بعد از تمام شدن شارژ، سالانه 60 پوند هزينه برق به ازاي هر خانه هدر مي دهند كه وقتي اين رقم در كل كشور اعمال مي شود، مساوي مي شود با هدر رفتن 134 ميليون پوند.

v  شارژكردن بيش از حد گوشي ممكن است آسيب بيشتري به آن بزند، زيرا چرخه حيات باتري را كاهش داده و نمي گذارد مردم در هزينه برق خود صرفه جويي كنند.

v   بيشترين دستگاههايي كه بيش از حد شارژ مي شوند، لپ تاپ ها(43 درصد) و تلفن هاي همراه (41در صد) هستند.

v  در مجموع مدت شارژ تلفن هاي همراه دو ساعت طول مي كشد ، اما بيشتر مردم آن را در طول شب به شارژ متصل نگه مي دارند.

 

+ نوشته شده در  سه شنبه ششم تیر ۱۳۹۱ساعت 9:26  توسط خودم  | 

حلول ماه شعبان و أعيادسعيدشعيانيه حضرت اباعبدالله و حضرت اباالفضل و حضرت امام سجاد(ع)مباركباد

 

امشب شب تبسم و اشك پيمبر است

بي‌شبهه از هزار شب قدر بهتر است

جان محمّد است در آغوش مرتضي

يا روي دست فاطمه قرآن ديگر است

امشب خدا به وسعت ملك وسيع خويش

با جلوۀ حسيني خود نور گستر است

امشب بوَد براي خدا هم شب حسين

گل بوسۀ نبي است به لعل لب حسين

امشب خدا وليمه به خلق جهان دهد

امشب خدا به پيكر توحيد جان دهد

امشب خدا گشوده ز رخ پرده بر رسول

روي حسين را به محمّد نشان دهد

تنها به يك ملك ندهد باز بال و پر

امشب حسين بر همه خط امان دهد

«فطرس» به فوج فوج ملك ناز مي‌كند

                            دور حسيـنِ فاطمــه پـرواز مي‌كند 

 

+ نوشته شده در  سه شنبه ششم تیر ۱۳۹۱ساعت 9:25  توسط خودم  | 

با بهترين روشهاي پاكسازي ويروس از فلش مموري آشنا شويد

 

به گزارش خبرنگار فناوري اطلاعات باشگاه خبرنگاران؛ فلش مموري ها خطرناك ترين عامل انتقال ويروس هاي كامپيوتري هستند و ويروس هاي معروفي مانند Flame، استاكس نت و Duqu نيزبه همين روش انتشار يافته اند.

اگر شما هم جزء افرادي هستيد كه به طور مرتب اطلاعاتي مانند عكس و اسناد اداري را با فلش مموري خود جا به جا مي كنيد، بايد بدانيد احتمال اينكه فلش مموري شما به ويروس آلوده شده باشد، بيش از 90 درصد است.

در ادامه اين گزارش شما را با مؤثرترين روشهاي پاكسازي ويروس از فلش مموري آشنا مي كنيم.

اولين نكته اي كه بايد بدان توجه داشت اين است كه كامپيوتري كه خود عامل آلوده سازي فلش بوده، نمي تواند براي پاك كردن ويروس مورد استفاده قرار بگيرد و شانس پاكسازي ويروس توسط يك سيستم سالم با آنتي ويروس مناسب نيز فقط حدود 20 درصد است چراكه ممكن است اين كامپيوتر نيز به محض اتصال فلش مموري ويروسي، آلوده گردد.

بنابراين پاك كردن ويروس از فلش مموري توسط يك كامپيوتر سالم ريسك بزرگي است كه متخصصان انجام آن را توصيه نمي كنند و معمولاً در 80 درصد مواقع كامپيوترهاي داراي آنتي ويروس هاي قوي نيز قرباني ويروس مي شوند.

*براي پاكسازي فلش مموري از سيستم عامل هاي غير ويندوز استفاده كنيد
عباس حسيني، كارشناس امنيت اطلاعات در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران با اشاره به اينكه فرمت كردن فلش مموري ويروسي توسط كامپيوتر آلوده هيچ فايده اي ندارد، اظهار داشت: با انجام اين كار فقط فايل هاي ديتا از فلش پاك شده و ويروس ها باقي مي مانند.

وي استفاده از سيستم عامل هاي غير از ويندوز مانند لينوكس و مكينتاش را بهترين راه پاكسازي ويروس از فلش مموري ها دانست و گفت: ويروس هايي كه در سيستم عامل ويندوز پنهان شده و يا به شكل فيلم، عكس و فايل هاي Word يا Excel ديده مي شوند، در لينوكس يا مكينتاش به شكل اصلي خود مشاهده شده و كاربر مي تواند به راحتي آنها را از بين ببرد.

حسيني تصريح كرد: ويروس هاي موجود در فلش مموري ها داراي چند ويژگي هستند كه شناسايي آنها را آسان مي سازد و از اين ميان مي توان به حجم و پسوند اين فايل ها اشاره كرد.

اين كارشناس امنيت اطلاعات ادامه داد: ويروس ها فايل هاي اجرايي (با پسوند .EXE) كوچكي هستند كه معمولاً كمتر از يك مگابايت حجم داشته و با آيكون هاي ديگر برنامه هاي ويندوز مانند فيلم و عكس مشاهده مي شوند.

اين گزارش حاكيست، يكي از راههاي معمول ويروس ها براي انتشار استفاده از فايل Autorun.inf است كه در ريشه (Root) فلش مموري وجود داشته و مي توانند ويروس را ناخواسته و بدون كليك كاربر فعال سازند.

هنگامي كه شما با سيستم عامل لينوكس يا مكينتاش به فلش مموري متصل مي شويد، مشاهده فايل Autorun.inf براي شما امكانپذير شده و مي توانيد آن را پاك كرده يا به يك فولدر ديگر منتقل سازيد.

بهترين راه براي جلوگيري از اجراي فايل اتوران توسط فلش مموري اين است كه شما يك فولدر با نام Autorun.inf ايجاد كرده و فايل را به آن پوشه منتقل كنيد چرا كه از اين طريق فلش ديگر قادر به ساخت فولدري با اين نام نيست و قابليت اجراي ويروس از فلش سلب مي شود.

البته به خاطر داشته باشيد كه ويروس هاي جديد از Autorun فقط به عنوان يكي از راههاي احتمالي انتشار خود استفاده مي كنند و در صورت بسته بودن آن، راه حل هاي پيچيده تري براي اجرا دارند.

*راهكارهايي براي هنگامي كه با پيغام Access Denied مواجه مي شويد
در برخي موارد كاربران با اتصال فلش مموري به كامپيوتر و كليك بر روي آيكون آن در ويندوز، با پيغام هايي مانند Access Denied و يا Open With روبرو مي شوند كه در چنين مواردي اگر هسته اصلي ويروس بر روي كامپيوتر شخص نباشد امكان پاكسازي ويروس و دسترسي به اطلاعات آن وجود دارد.

براي اين كار كاربر ابتدا بايد My Computer را باز كرده، به منوي Tools رفته و Folder Options را انتخاب نمايد و از تب View روي گزينه Show Hidden Files and Folders را تيك زده و تيك Hide Protected Operating File System را بردارد.

در ادامه بر روي منوي start راست كليك كرده و Explorer را انتخاب مي‌كند و در پنجره Explorer قسمت سمت چپ آن فلش ‌مموري را انتخاب نموده و فايل‌هاي Auto run وRecycler را كه به صورت پنهان هستند، از سمت راست داخل فلش پاك مي ‌كند.

در پايان كاربر بايد فلش‌ را از سيستم جدا كرده و دوباره به كامپيوتر متصل كند تا بتواند به راحتي از فايل هاي داخل فلش مموري استفاده نمايد.v

 

+ نوشته شده در  سه شنبه ششم تیر ۱۳۹۱ساعت 9:24  توسط خودم  | 
میلاد گل رسول و زهرا و علی است
زیرا که جهان خجسته زین نور جلی است
ما را دگر از روز جزا بیمی نیست
چون بر دل ما عشق حسین بن علی است



بوی گلهای بهشتی ز فضا می آید
عطر فردوس هم آغوش صبا می آید
نوگل مصطفوی ، زینت باغ علوی
مظهر پنج تن آل عبا می آید


ای پناه مستمندان یا حسین بن علی
ای دوای دردمندان یا حسین بن علی
کشتی راه نجات ما گنه کاران
رس به فریاد غریبان یا حسین بن علی



همین نه من شده‌ام ریزه‌خوار خوان حسین
كه هست عالم ایجاد، میهمان حسین
ز آفتاب قیامت نباشدش باكی
كسی كه رفت دمی زیر سایبان حسین



مژده ای دل که دگر سوم شعبان آمد
پیک شادی ز بر حضرت جانان آمد
مژده ای دل که برای دل غمدیده ما
هدهد خوش خبر از نزد سلیمان آمد
خیز ای دل تو بیارای کنون بزم طرب
که دگر موسم اندوه به پایان آمد



نور حق جلوه به برج شرف زهرا کرد
بین به این نور که این گونه درخشان آمد
وه چه روزی است مبارک ز قدوم شه دین
موسم مغفرت و رحمت یزدان آمد
روز فرخنده میلاد حسین بن علی
مژده‌ی خامُشی آتش نیران آمد



باعث کون و مکان منشاء ایجاد حسین
که وجودش به جهان مفخر انسان آمد
مظهر ذات خدا سبط رسول دو سرا
نور چشمان علی آن شه مردان آمد



حق كرده ظهور تا حسين آمده است
آيات جهاد با حسين آمده است
فطرس به اميد عفو بر درگه او
با ذكر حسين، با حسين آمده است



نور ابدى و ازلى مى ‏آيد
بر عالم ايجاد، ولى مى ‏آيد
مجموعه ى حسن و عشق و ايثار و كرم
يعنى كه حسين ابن على مى‏ آيد



نام تو را دواى درد است حسين
بى ياد تو بين كه چهره زرد است حسين
عشق تو مرا ز خويش بيگانه نمود
بى عشق تو بين كه سينه سرد است حسين



ميلاد حسين خون بهاى دين است
اين عيد، حيات شيعه را تضمين است
امروز فرشتگان به هم مى ‏گويند
احياگر آيين محمد اين است



از خاطر دهر كى رود ياد حسين
گلبانگ عدالت است فرياد حسين
بر خلق ستم ديده، مبارك بادا
مرگ ستم است، روز ميلاد حسين



در سوم شعبان كه همه لطف و صفاست
ميلاد پر افتخار شاه شهد است
در حيرتم از اين كه بُوَد وقت سرور
يا موسم سوز و گريه و شور و نواست



امشب كه فضا پر است از بوى حسين
عطر گل سرخ آيد از سوى حسين
اى فطرس پر سوخته احرام ببند
از بهر طواف كعبه ى روى حسين



امشب شب ميلاد حسين است حسين
اندر همه جا ياد حسين است حسين
خوانند همه نادعلى، ليك على
امشب بلبش ناد حسين است حسين



وقتى كه حسين يافت ميلاد امروز
يزدان در لطف تازه بگشاد امروز
در عالم قدس يك حسين داشت خدا
آن را به محمد و على داد امروز



بر آنچه كه شد هادى فطرس صلوات
خوانيم به دل شادى فطرس صلوات
ميلاد حسين عيد آزادى اوست
بر لحظه ى آزادى فطرس صلوات



اى آنكه ترا حُسن خداداد بُود
ميلاد تو جلوه گاه ايجاد بُود
ما را به نگاه لطف خود شادان كن
امروز كه قلب فاطمه،شاد بُود



امروز كه بلبلان ترنم كردند
با يكديگر از عشق تكلّم كردند
چون غنچه و گل على و زهرا از شوق
بر روى حسين خود، تبسم كردند



ميلاد حسين نوگل زهراشده امشب
گيتى ز رخش طور تجلا شده امشب
ده مژده ى جانبخش بعالم ز قدومش
زيرا كه در رحمت حق واشده امشب



ميلاد حسين شادى دلها شد
اميد دل پيامبران پيدا شد
اينك بسويش برو كه فردا دير است
كز آمدنش در شفاعت وا شد



ميلاد حسين و سوم شعبان است
خورشيد ولايت از افق تابان است
اى كشور جمهورى اسلام،حسين
داماد عزيز ملت ايران است



به هر طرف نگری جلوه ی جمال خداست
ادب کنید که میلاد سید الشهداست
گرفته ختم رسل روی دست آینه ای
که در صحیفه ی او صورت خدا پیداست
به مصحف رخ او با وضو نگاه کنید
که نقطه نقطه آن جای بوسه ی زهراست



خدا به ختم رسل کشتی نجاتی داد
که پیش وسعت او گم هزار ها دریاست
در انبیا و رسل در ائمه تنها اوست
که خاک تربتش از بهر درد خلق دواست
رسول گفت حسین از من است و من زحسین
نبی حسین و حسین اش همان رسول خداست



فاطمه آورده فرزندی که در قدر و جلال
هم محمد هم امیرالمؤمنین هم مجتباست
چشم ثاراللهیان روشن به میلاد حسین
کام حزب اللهیان شیرین که این عید خداست



صفا گرفته دلم از صفای ثارالله
نوای مرغ دلم در نوای ثارلله
زصبح روز ولادت نه صبح روز ازل
پریده مرغ دلم در هوای ثارالله



سوم شعبان، ولادت فرخنده مهتر جوانان بهشت و آموزگار شهادت، امام حسین (ع) مبارک و خجسته باد.



میلاد خط سرخ عشق، سومین پرچم دار قله امامت و دیانت، آقا اباعبدالله الحسین(ع) مبارک باد.



حسین جان! ای ابر شعله ورِ هستی، میلادت بارش رحمتی است بر کویر خشکیده دل های ما.
ولادت خجسته امام حسین(ع) مبارک باد



الا اي پاسدار انقلاب کشور عشق
نام نيکويت هميشه ثبت، اندر دفتر عشق
تو کردي اقتدا در عزت و ايثار به آن کس
که هستي اش فدا بنمود و گرديد مظهر عشق
ولادت امام حسين(ع) و روز پاسدار مبارک باد



ای پاسداران حریم عشق! مگر می توان بی نام و یاد شما درفرهنگ لغات این سرزمین، به مفهوم آزادی و رهایی رسید؟!
ولادت امام حسين(ع) و روز پاسدار مبارک باد



مبارک باد روز پاسدار؛ روز آنان که با پروانه حضورشان به دور شمع وطن،
غیرتی حسینی را از کربلا تا قلّه های دماوند به دوش می کشند.
ولادت امام حسين(ع) و روز پاسدار مبارک باد



روز پاسدار، یادآور عزم غرورآفرین فهمیده های مکتب واندیشه حسین(ع) است.
ولادت امام حسين(ع) و روز پاسدار مبارک باد



سلام بر شما ای عباس های حادثه که در جاده های سرخ ایثار و در مسیر ولایت، پاسدار ارزش های انقلابید.
ولادت امام حسين(ع) و روز پاسدار مبارک باد



گرامی باد روز پاسدار بر آنان که از جنس شهیدان و هم پیمان با حسین(ع) و از نسل فصل سرخ استقامتند.
ولادت امام حسين(ع) و روز پاسدار مبارک باد



گرامی باد روز پاسدار، این سروهای سرافراز وادی عشق، این آیه های پرشکوه رزم و ایثار.
ولادت امام حسين(ع) و روز پاسدار مبارک باد



پاسدار، دستِ همیشه همراهِ انقلاب است که توانِ رزمی او، برگرفته از نیروهای درونی انسان است.
ولادت امام حسين(ع) و روز پاسدار مبارک باد



روز پاسدار، این یادگاران سال های آتش و عشق و ایمان گرامی باد.



گرامی باد روز پاسدار، بر سربازان اسلام که با پرچمداری آرمان های اباعبدالله(ع) تفسیرگر راه حسینند.
ولادت امام حسين(ع) و روز پاسدار مبارک باد



روز میلاد امام حسین(ع)، مجالی است برای پاسداری نام پاسدار، این دلیرمردان روزگار و اسوه های ایثار.
سلام بر شما، مالک اشترها و ابوذرهای زمان که مصداق حرّیت اباعبدالله اید.
ولادت امام حسين(ع) و روز پاسدار مبارک باد
+ نوشته شده در  سه شنبه ششم تیر ۱۳۹۱ساعت 9:23  توسط خودم  | 

6 فرمان دين براي افزايش محبت در زندگي و دوري از طلاق هاي عاطفي
 

«آمار طلاق در کشور بالاست». اين جمله نگران کننده براي شما آشنا نيست؟ حتما بارها و بارها اين خبر را از زبان مسئولان شنيده ايد؛ اما آماري که به صورت رسمي يا غير رسمي اعلام مي شود مربوط است به مواردي که ثبت محضري شده اند. اگر آمار طلاق هاي عاطفي را هم به آن اضافه کنيم، بايد بيش از اينها نگران باشيم. آن طور که روانشناسان تأکيد دارند آسيب هاي فردي و اجتماعي ناشي از طلاق عاطفي به مراتب بيشتر از طلاق رسمي است و بايد جلوي اين فاجعه را در خانواده ها گرفت. کارشناسان براي حل اين معضل راهکارهاي بسياري ارائه مي دهند که اگر بخواهيم آنها را دسته بندي کنيم. به قوانين اسلامي مي رسيم؛ دستوراتي که در آخرين کتاب آسماني سيره ائمه معصومين (عليهم السلام) براي داشتن رابطه عاشقانه به زن و شوهر توصيه شده است.

1- در همه امور شريک باشيد
 

در جوامع سنتي، وظايف زن و مرد کاملا مشخص بود که در زندگي هاي مدرن، شرايط به گونه اي است که نمي توان مانند گذشته عمل کرد. به هر حال اين روزها فعاليت هاي اجتماعي خانم ها بيشتر شده و آنها دوش به دوش همسرانشان براي تامين مخارج زندگي تلاش مي کنند در حالي که از وظايف سنتي شان چيزي کم نشده و پس از مراجعه به خانه بايد کارهاي منزل و رسيدگي به فرزندان را انجام دهند.
کارشناسان معتقدند که توجه مردان به مشارکت در امور خانه مي تواند زمينه ساز عشق و محبت ميان همسران باشد. در زندگي حضرت فاطمه (س) و امام علي (ع) اين همکاري فراوان يافت مي شود؛ تا جايي که نقل مي کنند روزي پيامبر (ص) به خانه اميرالمومنين علي (ع) رفتند و ديدند که آن دو بزرگوار هر دو مشغول کارند. فرمودند کداميک از شما خسته تر است؟ اميرالمومنين (ع) پاسخ دادند فاطمه خسته تر است. پيامبر (ص) فرمودند، فاطمه جان برخيز، من کارهايت را انجام مي دهم.
همه کارهاي حضرت فاطمه (س) و امام علي(ع) با هم بود. يعني با هم کار مي کردند و با هم درد دل مي کردند و با هم مشورت مي کردند. وقتي حسنين (عليهم السلام) بيمار مي شوند با هم براي شفاي آنان روزه مي گرفتند. همه اينها نشان از صميميت اين خانواده است. درست است که آنها معصوم بودند و رفتارشان الهي بود. اما رفتار غير بشري نداشتند؛ از اين رو بايد الگوي ما باشند.
اين بزرگواران با رفتارشان به ما ياد دادند که مردان وقتي به خانه مي آيند خودشان را درگير کار خانه کنند و به استراحت نپردازند و خانم را تنها نگذارند. خانم ها هم بايد به آقايان کمک کنند. در واقع بايد نسبت به يکديگر بي تفاوت نباشند و از زير بار مسئوليت شانه خالي نکنند.
امام باقر (ع) مي فرمايند: «حضرت فاطمه (س) کارهاي منزل را با حضرت علي (ع) اين گونه تقسيم مي کرد؛ خمير کردن آرد، نان پختن. تميز کردن و جارو کردن خانه بر عهده ايشان بود و کارهاي بيرون منزل مانند جمع آوري هيزم تهيه مواد غذايي و... را علي (ع) انجام مي داد.»

2- از يکديگر دلجويي کنيد
 

اگر فلش بک بزنيم و به چند سال قبل بازگرديم، حتما به خاطر مي آوريم که در چند دهه پيش بسياري از زنان خانه داري را دغدغه بزرگ زندگي خود مي دانستند و هر روز مردان خود را بدرقه مي کردند و به استقبال آنها مي شتافتند. روايت است مردي به محضر پيامبر(ص) آمد و گفت يا رسول الله، همسري دارم که هر گاه وارد خانه مي شوم به استقبالم مي آيد و چون مي خواهم از منزل بيرون بروم، مرا بدرقه مي کند.
هر گاه مرا اندوهگين ببيند مي گويد چه چيز تو را اندوهگين کرده؟ اگر براي مخارج زندگي ناراحتي، مطمئن باش که خداوند عهده دار آن است و با داشتن چنين ضامن معتبري که روزي تو را تضمين کرده، نبايد اندوهگين باشي و اگر براي آخرت غصه مي خوري، خداوند اندوهت را زياد کند، چون بايد چنين باشي.
 
رسول الله (ص) فرمودند خداوند در روي زمين کارگزاراني دارد که زن تو يکي از آنهاست. و براي او نصف پاداش شهيد در نظر گرفته شده. از اين روايت متوجه مي شويم که دلجويي از همسر و توجه به مسائل مشکلات او، به ايجاد عشق و محبت مي انجامد. بعضي از زن ها شاکي اند که گرفتاري همسرانشان مانع توجه به شرايط روحي آنان مي شود و عده اي از مردان نيز معترضند که همسرانشان به گرفتاري هاي آنها توجه نمي کنند.

3- به يکديگر احترام بگذاريد
 

عشق و علاقه بين زن و مرد معمولا از مرحله خواستگاري ايجاد مي شود. البته خواستگاري هايي که به نتيجه برسند و خانم و آقا تصميم بگيرند کنار هم زندگي مشترکي را آغاز کنند.
روانشناسان معتقدند وقتي نيمه ديگر فرد پيدا شود، خود به خود عشق به وجود مي آيد و زن و مرد براي هم احترام قائل مي شوند و اين احترام يعني افزايش مهر و محبت بين زن و شوهر. راه دگير افزايش دوستي ها ابراز علاقه به صورت کلامي است. بهترين گواه، سخنان اميرالمومنين (ع) درباره حضرت زهراست. روايت است شخصي از حضرت علي (ع) درباره حضرت زهرا پرسيد. حضرت همسرشان را اين گونه توصيف کردند: « نعم المولي الي الطاعه الله او در مسير طاعت خدا ياوري نيکو برايم بود.»

4- زن دليل و مرد ذليل شويد!
 

خداوند متعال مهر و محبت همسران نسبت به يکديگر را در وجود آنان قرار داده. محبت بين زن و مرد با آغاز زندگي مشترک زوجين ايجاد مي شود و با ادامه زندگي، استحکام پيدا مي کند. همان طور که در آيات قرآن آمده، خداوند زنان و مردان را براي آرامش يکديگر آفريده. در آيه 21 سوره روم در اين خصوص آمده: « و من آياته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا اليها و جعل بينکم موده و رحمه ان في ذلک لايات لقوم يتفکرون / از نشانه هاي الهي آن است که براي شما جفتي از جنس خودتان آفريد که کنار او آرامش يافته و با هم انس گيريد و ميان شما رافت مهرباني برقرار شود. همانا در اين امور نيز براي مردم خردمند، ادله علم و حکمت حق آشکار است ». متأسفانه در جوامع کنوني، مهر و محبت ميان زوجين با تعابير نامتعارفي بيان مي شود. مثلا وقتي به زني مي گوييم به همسرت عشق بورز و محبت داشته باش، مي گويد «پررو» مي شود و معتقد است زناني که محبت شان را به شوهرانشان نشان مي دهند «مردذليل» هستند. البته عکس اين موضوع هم صادق است و وقتي به مردي گفته مي شود با همسرت مهربان باش و به حرف هايش توجه کن، اين کار را «زن ذليلي» مي داند. مگر چه عيبي دارد که همه ما زن ذليل و مرد ذليل باشيم. فرهنگ اسلامي و ايراني ما هم اين گونه رفتارها را تاييد مي کند؛ تا آنجا که پيامبر اکرم (ص) مي فرمايند: «قول الرجل للمراه اني احبک لايذهب من قلب ها ابدا/ گفتار مرد به همسرش که تو را دوست دارم هرگز از قلب او محو نمي شود.»

5- با زيباترين القاب همسرتان را صدا کنيد
 

بايد به گونه اي همسرتان را صدا کنيد که دلتان مي خواهد او نيز شما را صدا کند. اگر همسرتان را محترمانه صدا کنيد، به او اعتماد به نفس مي بخشيد. و اين اقدام، شخصيت او را تکامل مي دهد. بر اساس رواياتي که وجود دارد، دوستي و نزديکي مثال زدني اي بين حضرت فاطمه (س) و اميرالمومنين علي (ع) وجود داشته که تا قبل از آن بين کسي نبوده و بعد از آنها هم بين کسي وجود ندارد. اميرالمومنين (ع) از کلماتي مانند حبيبه من، صفيه من، زهرا جان و... خطاب به يادگار پيامبر (ص) استفاده مي کرد، در حالي که امروزه خيلي ها فکر مي کنند اگر از چنين کلماتي نسبت به همسرشان استفاده کنند، پرده هاي حيا پاره مي شود. دلايل غير موجه ديگري نيز هست که محبت بين زوجين را کم مي کند.

6- هديه بدهيد
 

يکي از سنت هاي خوب اسلامي، هديه دادن است. شکي نيست که هديه دادن به همسر، از سر صدق و صفاي دل براي نشان دادن محبت و دوستي از بارزترين مصاديق مهر و محبت است. هديه دادن تلخي ها را شيرين و دل ها را به هم نزديک مي کند و باعث مي شود محبت جاي کينه ها را بگيرد در خصوص هديه دادن به همسر نيز دستورات بسياري از ائمه معصومين (ع) روايت شده. پيامبر(ص) مي فرمايند: « مردمي که به سفر مي رود، هنگامي که نزد خانواده اش برمي گردد، بايد به اندازه استطاعت و توانايي اش هديه اي براي آنها بگيرد.» وقتي مرد براي همسرش سوغاتي مي آورد در واقع به او نشان مي دهد که در سفر هم به فکر او بوده. زن نيز از برخورد شايسته شوهرش احساس خوشحالي و سرور مي کند. و کانون گرم خانواده مملو از محبت، عشق، نشاط، شادابي و لذت معنوي مي شود. البته اين قضيه در مورد زن ها هم صدق مي کند و آنها هم بايد با هديه دادن به شوهرانشان نشان دهند که به آنها علاقه دارند. اين هديه مي تواند يک شاخه گل باشد.
+ نوشته شده در  سه شنبه ششم تیر ۱۳۹۱ساعت 9:22  توسط خودم  | 

روند شکل گيري جنين از زبان قرآن و تطبيق آن با مجازات سقط جنين
 

سال ها قبل از آن که «آنتوني فن ليوونهوک» دانشمند معروف هلندي و همکارش در سال 1677 ميلادي براي اولين بار اسپرم را زير ميکروسکوپ ببينند و به يافته هايي درباره چگونگي توليدمثل آدم ها برسند، خداوند در قرآن کريم در سه آيه از سوره مؤمنون همه مراحل تبديل نطفه به انسان کامل را به بهترين زبان ممکن شرح داده بود؛ اتفاقي که الان ديگر دانش پزشکي هم به آن دست يافته تا اعجاز علمي قرآن بيش از پيش ثابت شود. آيه هاي 12 تا 14 سوره مؤمنون را شايد بتوان يک کلاس آموزشي فشرده براي شناخت مراحل رشد جنين دانست. با استفاده از اين آيات و تلفيق آن با يافته هاي دانشمندان و متخصصان مي شود يک نماي کلي از رشد انسان را به صورت گذرا مرور کرد. در اين دو صفحه به بهانه پرونده سقط جنين رفته ايم سراغ زيست شناسي قرآني. تمامي مراحل رشد جنين از زماني که اسپرم است تا زماني که تبديل به يک جنين کامل مي شود. در اين دو صفحه مستندسازي قرآني شده؛ ضمن اينکه با تطبيق قانون مجازات اسلامي با مراحل رشد جنين، مجازات سقط جنين در هر مرحله هم شرح داده شده است.

مرحله اول:
از خاک (هفته دوم حاملگي)
مجازات سقط (2 درصد ديه کامل)
«وَ لَقَد خَلقنَا الاِنسانَ مِن سُلالَه من طين/ ما آفرينش هر انساني را با گرفتن چکيده اي از چکيده هاي خاک آغاز مي کنيم». (سوره مؤمنون، آيه 12)
اين اولين مرحله از توليد مثل است؛ يعني انتقال نطفه به رحم مادر.
«ثُمَّ جَعَلنَاهُ نُطفَهً فِي قَرارٍ مَکينٍ/ بعد آن را يک چکه مي کنيم و در جاي مناسبي قرار مي دهيم». (سوره مؤمنون، آيه 13)
 

وقتي اين چکه وارد رحم مي شود، دنبال جاي مناسبي مي گردد و جاي مناسب خود را پيدا مي کند. يعني اين طور نيست که هر جاي رحم که قرار بگيرد موفق به رشد شود بلکه در صورت قرار نگرفتن در جاي مناسب تلف مي شود. اين مرحله حدود دو هفته طول مي کشد و اولين نشانه هاي بارداري در مادر ظاهر مي شود.
 

مرحله دوم:
 

اين لخته خون! (هفته دوم تا چهارم حاملگي)
مجازات سقط (4 درصد ديه کامل)
«ثُمَّ خَلَقنَا النُّطفَهَ عَلَقَهً/ سپس از نطفه، لخته خوني آفريديم.»
تبديل نطفه به لخته خون آويخته شده. مرحله دوم بارداري تشکيل «علقه» است. علقه در لغت به معناي آويزان شده است. لخته خون که در رحم مادر قرار دارد، خود را به ديواره رحم آويزان مي کند تا از خون داخل رحم تغذيه کرده و رشد کند. جنين در اين مرحله، از نظر شکل شباهت به زالو داشته و مانند زالو رفتار مي کند و خون مي مکد و خونش را از جفت مادر خود تأمين مي کند.

مرحله سوم:
 

مثل گوشت جويده شده (هفته چهارم تا هشتم حاملگي)
مجازات سقط (6 درصد ديه کامل)
«فَخَلَقنَا العَلَقَه مُضغَه/ آنگاه لخته خون را پاره گوشتي ساختيم».
تبديل لخته خون آويخته شده به تکه گوشت جويده شده.
حالا نوبت آن است که «علقه» (چيزي که پيش از اين خود را به جدار رحم آويخته) اين شکلي شود. اين تصوير يک جنين سه هفته اي است. الان اندازه جنين حدود 2 ميليمتر شده؛ درست مثل تشبيه قرآن: يک تکه گوشت جويده شده لاي دندان.

مرحله چهارم:
 

و حالا استخوان (هفته هشتم تا دوازدهم حاملگي)
مجازات سقط (8 درصد ديه کامل)
«فَخَلقَنا المُضغَهَ عظَاما/ و پاره گوشت را به صورت استخوان هايي درآورديم.»
گوشت جويده شده کم کم چيزي شبيه استخوان را در خود مي بيند؛ استخوان هايي که درواقع ستون فقرات جنين است. اولين نشانه عيني وجود يک نوازد انسان در رحم مادر است که روي عکس هاي سونوگرافي به خوبي ديده مي شود و هميشه روي آن علامت مي گذارند و اندازه اش را مي گيرند. طول جنين در ابتداي هفته هشتم حدود 1/6 سانتيمتر ( تقريباً اندازه يک لوبيا قرمز) است. کم کم مرحله موسوم به دوره جنيني آغاز مي شود و در اين مرحله، بافت ها و اندام هاي بدن او به سرعت رشد کرده و کامل مي شوند. اکنون اندام هاي حياتي او شامل کبد، کليه، روده ها، مغز و ريه ها در محل خود قرار داشته و در حال آغاز کردن فعاليت خود هستند.

مرحله پنجم:
 

نفس بکش! (هفته دوازدهم تا شانزدهم حاملگي)
مجازات سقط (10 درصد ديه کامل)
«کَسَونَا العِظام لَحماً/ و استخوان ها را با گوشت پوشانديم.»
حالا ديگر مدتي مي شود که يک شيار گوشتي روي کمر درست شده و ستون فقرات کاملاً از گوشت پوشانده شده است. جنين کم کم سر و شکل مي گيرد و سرعت رشدش بيشتر مي شود. اندام ها کم کم شکل مي گيرند و کامل مي شوند. جنين مي تواند نفس بکشد و با اينکه چشمانش هنوز بسته است، نور را احساس کند. در ابتداي هفته دوازدهم حاملگي، جنين حدود 5 سانتيمتر شده؛ يعني تقريباً اندازه يک ليمو ترش رسيده که وزنش هم حدود 15 گرم است. در پايان اين هفته جنين با طولي به اندازه 11 سانتيمتر و وزني حدود 110 گرم به اندازه يک گلابي بزرگ شده است.

مرحله ششم:
 

آفرينشي ديگر (هفته شانزدهم تا پايان دوره حاملگي)
مجازات سقط (بسته به جنسيت جنين)
پسر: ديه کامل
دختر: نصف ديه کامل
جنسيت نامعلوم: 75 درصد ديه کامل
«ثُمَّ اَنشَانَاه خَلقاً آخرَ/ سپس آن را آفرينش تازه اي داديم.»
از اين به بعد با دميده شدن روح در بدن جنين مرحله تازه اي از نظر قرآن آغاز مي شود و يک آفرينش جديد شکل مي گيرد. جنين حالا ديگر در انتهاي هفته شانزدهم حدود 12/7 سانتيمتر قد و حدود 155 گرم وزن دارد؛ تقريباً به اندازه يک پياز بزرگ. او مي تواند مفصل هاي خود را تکان دهد و اسکلتش که تاکنون به صورت غضروف نرم بوده، آرام آرام به استخوان تبديل مي شود. حس شنوايي او کم کم رشد مي کند. و بند نافش که شاهراه حيات وي براي اتصال به جفت است، هر روز محکم تر و ضخيم تر مي شود و هرچه مي گذرد، قيافه اش کامل تر مي شود، تا هفته چهلم و پايان حاملگي که از رحم مادر خارج شده و به دنيا مي آيد.
منبع: نشريه همشهري آيه سال چهارم ارديبهشت
+ نوشته شده در  سه شنبه ششم تیر ۱۳۹۱ساعت 9:21  توسط خودم  | 
از عجيب ترين مسائلي که هنوز بشر از حل آن عاجز مانده است وقايعي است که به دنبال هم اخيراً در کشورهاي مختلف رخ مي دهد.
جريان قضايا اين است که يک چندي است از اين سو و آن سو افرادي پيدا مي شوند که با دلايل و شواهدي که امکان ترديد و شبهه براي کسي باقي نمي گذارد ادعا مي کنند که در يک قرن و يا چند سال پيش در فلان نقطه به نام فلان زنده بوده اند و بر اثر فلان واقعه به قتل رسيده و يا مرده اند.
اگر افرادي که در جهان زندگي مي کنند روزي ديگر در اين جهان بوده اند، در اين صورت چرا ما نمي توانيم خاطرات حيات قبلي خود را به ياد بياوريم...؟
اين پرسش و بسياري از پرسش هاي ديگر ما را در برابر معمايي از حيات قرار مي دهد.
به هر حال اينک ماجراي چند واقعه که اخيراً اتفاق افتاده براي شما بيان مي کنيم:
خانم (روت سيمونس) در روز 29 نوامبر 1958 در حالي که در يک خواب عميق هيپنوتيزم فرو رفته بود چنين جواب داد:
نامم (بريدي) است...
بعد از مرگ مادر بزرگم (بريگت) مرا (بريدي) ناميدند.
- آيا مي دانيد آن زمان چه سالي بود؟
- خوب به خاطر ندارم، هزار و هشتصد و خرده اي. هشتصد شصت و چهار... من درست هشت سال دارم.
- در کدام کشور و در چه شهري زندگي مي کرديد...؟
- در شهر (گورک) در کشور ايرلند.
اما او در حقيقت نه بانو بود و نه اهل ايرلند، بلکه وي دختري بود جوان که در آمريکا (براسکا) متولد شده و هم اکنون نيز در قيد حيات است.
اينک داستان (شانتي ديوي) دختر 11 ساله هند شرقي را بررسي مي کنيم.
(شانتي) جزئيات زندگي قبلي خود را به خاطر داشت، او به طور دقيق شرح خانه شوهر پيشين خود را در (مونترال) مي داد.
دو جعبه پولي را که پنهان ساخته بود به خوبي به خاطر مي آورد.
او اطمينان داشت که آن دو جعبه پول هنوز هم آنجاست.
از همه حوادث بالا عجيب تر جريان "ادگارکيس" بود که در سال 1877 در (موپکينزويل) آمريکا متولد شده بود.
او زماني که در يکي از هيپنوتيزم ها به ذکر خاطرات خود پرداخت معلوم شد که در زندگي پيشين وي مردي وجود داشته که سمت فرماندهي را در جنگ هاي استقلال آمريکا داشته است.
مشخصات اين افسر يادداشت شد، وقتي به دفاتر افسران آن زمان مراجعه کردند با کمال تعجب ديدند افسري با اين مشخصات در سال 1877 وجود داشته است.
اکنون از يک جوان عرب اهل سوريه ياد مي کنيم که نامش (جبل) است (جبل) پس از هيپنوتيزم اظهار داشت که من تاجر ثروتمندي در شهر دمشق هستم. (جبل) حتي اظهار داشت از تاجر ديگري که در دمشق است مبالغي طلبکار است. عجيب آن که چنين تاجري در دمشق وجود داشت و اين بدهکاري را به تاجر متوفي اعتراف کرده بود.
در هندوستان يک کودک هندي به نام (پرايو) در جواب به پرسش ها قيقا نام کامل سه خانواده را از پدر تا جد و نتيجه که در زندگي قبلي وي وجود داشته اند همه را داده بود.
هنگامي که به آن دهکده (که وي عقيده داشت قبلاً در آنجا سکونت داشته است) مراجعه شد اسامي خانواده ها دقيقاً به اثبات رسيد، حال آن که اين کودک هنوز بيش از ده سال نداشت.
چندي پيش يک بانوي گمنام انگليسي در خواب هيپنوتيزم خود ادعا مي کرد که او (ني ريا) و يک دختر برده انگليسي در يونان قديم بوده است.
داستاني که وي نقل مي کرد مربوط به سرگذشتي بود که هزاران سال پيش در زمان (تيتوس) امپراطور قديم يونان اتفاق افتاده بود و شنوندگان با کمال حيرت آن را مي شنيدند.
يکي از فرانسويان به نام (مادام رينود) چندي پيش در جواب هيپنوتيزم زندگي پيشين خود را در (ژنوا) کاملاً به خاطر داشت.
او گفت: در اولين سفر خود به ايتاليا در خانه اي به بيماري سل در گذشته است. همين که به کليساي آن شهر مراجعه شد دقيقاً به اثبات رسيد که در سال 1809 چنين زن مسلولي در آن شهر بدرود زندگي گفته است.
 
***
يکي از وقايع جالب موضوع يک نفر خارجي بود که براي نخستين بار به انگلستان آمده بود.
وي يک روز بر حسب تصادف با شيشه ويتريني روبه رو گرديد که با الماس روي آن حکاکي شده بود، آن مرد اصرار ورزيد که اين حکاکي از طرف وي صورت گرفته است و با اطمينان کامل جزئيات اين مورد را بيان مي کرد. وقتي که به جريان امر مراجعه شد دقيقاً توضيحات وي به اثبات رسيد.
جريان (الکساندريا) يکي از جالب ترين وقايع حيات دوباره است. (الکساندريا) دختر خردسالي بود که در 5 سالگي در سال 1910 در شهر (مامونتر) در گذشت.
پس از وي مادر داغديده ش خواب هاي عجيبي ديده بود که در آن دختر در گذشته مادر را دلداري مي داد و حتي سوگند ياد مي کرد که دوباره به صورت يک دختر تازه باز خواهد گشت.
چندي بعد مادر حامله شد و صاحب دو دختر دوقلو گرديد که يکي از آنها شباهت فراواني به (الکساندريا) داشت.
مادرش نام او را (الکساندرياي دوم) گذارد. الکساندرياي دوم در سن 10 سالگي براي مادرش از شهر (مونتريل) که ابداً در عمر کوتاه خود نديده بود توضيحاتي داده بود که همه به شگفتي دچار شده بودند، وي از مناظري تعريف مي کرد که يک تماشاچي فقط مي توانست به ياد داشته باشد.
باز هم در بررسي ها به اين گونه حوادث که افراد مختلف در خواب هيپنوتيزم از زندگي گذشته بحث مي کنند که برخي قرن ها از آن گذشته و برخي ديگر بيش از چند سال فاصله ندارد بسيار برخورد مي کنيم.
$ اين موضع چه بايد باشد؟
روانکاوان عقيده دارند که اين موضوع از خواندن و يا شنيدن حوادثي که انسان به خاطر سپرده سرچشمه مي گيرد، اما در خواب هيپنوتيزم دقت اين اطلاعات که گاهي تا سر حد اعجاز مي رسد اين صورت کلي را تخطئه مي کند.
در کشورهاي خاورزمين (تناسخ) جزء معتقدات مردم است، هنور مردم ژاپن عقيده دارند پس از مرگ دوباره به زمين باز مي گردند.
در عربستان، ترکيه، هندوستان (تناسخ) پيروان فرواني دارد.
در باختر زمين دانشمنداني مانند هايت من، گوته، ويکتور هوگو، توماس هوکسلي، سروالتر اسکات از افرادي هستند که از ازليت وجود حمايت مي کنند.
دانشمند بزرگ توماس هوکسلي عقيده دارد که: تنها متفکران بسيار عجولند که ازليت را رد مي کنند ممکن است ما از بسياري نکات آگاه نباشيم، اما آيا آن چيزها دروغ است.
سيمون فيوکام دانشمند آمريکايي امکان پرواز با هواپيما را محال مي دانست. پروفسور ايراسمسوس ويلسون در سال 1878 امکان روش شدن چراغ از مسافت دور (چراغ برق) را امري ممتنع مي شمرد، اما هم هواپيما صحت يافت و هم برق وجود پيدا کرد.
هيچ کس نمي تواند موضوع زندگي پيشين را نفي کند، همانطور که اثبات آن مشکل است ما هنوز نمي دانيم اين وقايع که همگي با شواهد و دلايل مقتضي همراه است چه مي تواند باشد چگونه ممکن است کسي از شهر و محله و افرادي نام ببرد که هيچ گاه آنجا را نديده و نمي شناخته است و اين شهرها و محله و افراد همگي درست باشد.
شايد در آينده بشر بتواند به اين پرسش ها پاسخ قانع کننده اي بدهد.
منبع: نشريه دانشمند، شماره 582.
+ نوشته شده در  سه شنبه ششم تیر ۱۳۹۱ساعت 9:20  توسط خودم  | 
Blu-ray در برابر DVD
 
در سال 1997 ميلادي تکنولوژي جديدي براي ذخيره اطلاعات وارد بازار شد و صدا وتصوير را با کيفيت بالايي وارد خانه ها کرد. اين تکنولوژي DVD ناميده شد و توانست انقلاب بزرگي در صنعت فيلم هاي سينمايي ايجاد کند. در سال 2006 تقريباً بعد از گذشت يک دهه محصول ديگري به نام ديسک Blu-ray براي ذخيره اطلاعات وارد بازار شد که ظرفيتي ده برابر DVDهاي معمولي دارد و مي توان مقدار زيادي تصوير، صدا و عکس با کيفيت بسيار بالا را روي آن ذخيره کرد. همه گير شدن و در دسترس قرار گرفتن اين تکنولوژي جديد مي تواند انقلاب ديگري در صنعت توليد و فروش فيلم هاي سينمايي به وجود بياورد.
DVDهاي معمولي مي توانند 4/7 گيگابايت اطلاعات ذخيره کنند که اين براي ذخيره دوساعت فيلم با کيفيت استاندارد کافي است. براي ذخيره کردن دو ساعت فيلم با کيفيت بالا به پنج برابر اين ظرفيت نياز دارند. يک ديسک بلو-ري تک لايه 27 گيگا بايت ظرفيت دارد و ظرفيت يک ديسک بلو -ري دولايه به 50 گيگابايت مي رسد. به اين ترتيب روي يک ديسک بلو-ري تک لايه مي توان بيش از دوساعت فيلم با کيفيت بالا ذخيره کرد و اين زمان براي ديسک دو لايه به چهار و نيم ساعت فيلم با کيفيت بالا مي رسد. تنها ويژگي مثبت ديسک هاي بلو-ري نسبت به دي وي دي هاي معمولي، قابليت ذخيره کردن بيشتر اطلاعات نيست. به کمک يک بلو-ري پلير مناسب يک کاربر مي تواند از امکانات بسيار زيادي بهره مند شود. بعضي از اين قابليت ها عبارتند از:

- ضبط تصاوير کيفيت بالاي کانال هاي تلويزيوني بدون از دست رفتن کيفيت
- دسترسي سريع به هر نقطه دلخواه از ديسک بلو-ري
- دانلود کردن زيرنويس مناسب براي فيلم
- درست کردن playlist
- ضبط کردن يک برنامه و تماشا کردن برنامه اي ديگر به طور همزمان روي يک ديسک

Blu-ray چيست؟
 
ديسک بلو-ري (Blu-ray Disc ياBD) که به طور مختصر بلو-ري نيز خوانده مي شود، نام فرمت تازه اي از ديسک هاي نوري است. براي طراحي و توليد اين نوع ديسک، نمايندگاني از بزرگ ترين شرکت هاي صنايع الکترونيک جهان شامل: Sony, TDK and Thomson Panasonic, Pioneer, Philips ,Samsung, Sharp, Apple, Dell, Hitachi, HP,JVG, LG, Mitsubishi دخيل بوده اند.
هدف اين کمپاني ها توليد ديسک جديدي بود که ظرفيتش از DVD بيشتر باشد و بتوان آن را جايگزين DVD کرد. اين ديسک که درست به اندازه سي دي ها و دي وي دي هاي معمولي است، مي تواند 25 گيگابايت اطلاعات را روي خودش ذخيره کند. ظرفيت BDهاي دولايه 50 گيگابايت است. اخيرا شرکت Pioneer يک نوع از اين ديسک ها را توليد کرده که بيشت لايه دارد و ظرفيت آن 500گيگابايت است اما در حال حاضر BDهاي تک لايه و دولايه، ديسک هاي معمولي و در دسترس به شمار مي روند.
واژه Blu-ray به Blue laser (ليزر آبي) اشاره دارد که براي خواندن اين ديسک ها از آن استفاده مي شود. اصطلاح blu به اين دليلي به عنوان نام تجاري اين ديسک انتخاب شده که blue يک لغت مصطلح در زبان انگليسي است و نمي تواند به عنوان يک علامت تجاري به کار برود. براي خواندن ديسک هاي معمولي از ليزر قرمز استفاده مي شد که طول موج بيشتري نسبت به ليزر آبي دارد. کم تر بودن طول موج ليزر آبي اين امکان را بوجود مي آورد که روي BDها تا شش برابر بيشتر از ديسک هاي DVD اطلاعات ذخيره کرد.

سال 1998 تلويزيون هاي خانگي HD کم کم وارد بازار فروش شدند. اما آن موقع هنوز روش ارزان و مقرون به صرفه اي براي ضبط تصاوير با کيفيت HD وجود نداشت. درواقع وسيله مناسبي با ظرفيت ذخيره سازي اطلاعات بالا که بشود فيلم هاي کامل با فرمت HD را روي آنها ذخيره کرد. وجود نداشت. تنها رسانه هاي موجود نوار VHS ديجيتال شرکت HDCAM ,JVC سوني بود که فرمت هايي مناسب براي استوديوهاي فيلمسازي بزرگ نبودند. با وجود اين در دنياي تکنولوژي زمزمه هايي وجود داشت که با استفاده از ليزري که طول موج کمتري دارد، مي توان اطلاعات بيشتري روي ديسک هاي نوري ذخيره کرد.
در سال 2003 سوني اولين دستگاه ضبط و پخش ديسک هاي بلو-ري (Sony BDZ-S77) را وارد بازار ژالپن کرد. اين بلو-ري رايتر قيمتي معادل 3800دلار آمريکا داشت و تنها در بازار ژاپن پخش شد اما تا آن سال هنوز هيچ فيلمي با فرمت بلو-ري وارد بازار فروش فيلم نشده بود.
سرانجام در سال 2004 ويژگي هاي فيزيکي ديسک هاي بلو-ري کامل و استاندارد سازي شد و در اوايل سال 2006 ويژگي هاي BD-ROM نيز تکميل شد و در ميانه هاي سال 2006 بود که اولين BD پليرها وارد بازار آمريکا شدند. در بيستم ژوئن همين سال هم اولين فيلم هاي با فرمت بلو-ري وارد بازار شدند؛ فيلم هايي از قبيل «عنصر پنجم»، «خانه خنجرهاي پرنده»، «مستر هيچ» و«ترميناتور».اولين فيلم هاي بلو- ري از فرمت MPEG2 براي فشرده کردن ويدئو استفاده مي کردند؛ در واقع همان فرمتي که براي ضبط فيلم روي DVD به کار مي رود. در سپتامبر 2006 اولين فيلم هاي بلو- ري که براي ضبط آنها از کدک هاي AVC ,VC-1 استفاده شده بود، وارد بازار شد و اولين فيلمي که روي ديسک بلو-ري دولايه 50گيگابايتي ضبط شده بود، در اکتبر 2006 وارد بازار شد.
اولين دستگاه رايتر ديسک بلو-ري براي کامپيوترهاي شخصي (BWU-100A) را هم شرکت سوني در جولاي 2006 وارد بازار کرد. اين رايتر قادر بود روي BDهاي تک لايه و دولايه اطلاعات را ذخيره کند و قيمت آن در بازار 699 دلار آمريکا بود.

Blu-ray در برابر HD-DVD
 
بعد از ورود تلويزيون هاي خانگي با قابليت پخش تصاوير HD، شرکت هايي که ديسک هاي نوري توليد مي کردند به دنبال تکنولوژي جديدي بودند تا بتوانند روي ديسک هايي با اندازه معمولي اطلاعات بيشتري ذخيره کنند. شرکت سوني به دنبال استفاده از ليزر آبي براي توليد چنين ديسک هايي بود. اما شرکت توشيبا تصميم گرفت روي پروژه طراحي و توليد HD-DVD کار کند. ديسک ها و پليرهاي اين ديسک ها با قيمت ارزان تري توليد مي شدند و مي توانستند در بازار فروش بهتري داشته باشند. HD-DVDها سه و نيم برابر DVDهاي معمولي - يعني 15 گيگابايت- ظرفيت داشتند. ابتدا ديسک هاي HD و دستگاه هاي پخش کننده آنها بازار بهتري نسبت به Blu-ray و پخش کننده هايش داشتند. نخستين دستگاه هاي پخش Blu-ray بسيار گران قيمت بودند و کارايي کمي داشتند. فيلم هاي زيادي هم فرمت Blu-ray در بازار فروش فيلم وجود نداشت. اما وقتي PlayStation3 وارد بازار شد، بازار به نفع تکنولوژي Blu-ray تغيير کرد. دستگاه هاي PlayStation3 قادر بودند ديسک هاي Blu-ray را هم پخش کنند. همچنين در سال 2008 کمپاني سوني نوعي دوربين فيلم برداري با قابليت ضبط تصاوير با فرمت AVCHD را به بازار عرضه کرد. Blu-ray پليرها قادر بودند تصاويري را که اين دوربين ضبط مي کرد، بدون تغيير فرمت و به طور مستقيم پخش کنند.HD-DVDپليرها قادر نبودند اين فرمت را پخش کنند. در سال 2007 فروش پليرهاي Blu-ray بيشتر از پليرهاي HD-DVD شد. شرکت فوکس قرن بيستم هم تصميم گرفت محصولاتش را با فرمت Blu-ray به بازار ويدئوهاي با کيفيت تصوير بالا عرضه کند. سرانجام در فوريه 2008 کمپاني توشيبا اعلام کرد که ديگر روي توسعه تکنولوژي HD-DVD سرمايه گذاري نخواهد کرد و اين پيروزي رسمي Blu-ray بود.
+ نوشته شده در  سه شنبه ششم تیر ۱۳۹۱ساعت 9:19  توسط خودم  | 

در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت (1) دومين فرزند برومند حضرت على وفاطمه , كه درود خدا بر ايشان باد, در خانه وحى و ولايت چشم به جهان گشود.


 چون خبر ولادتش به پيامبر گرامى اسلام (ص ) رسيد, به خانه حضرت على (ع ) و فاطمه (س ) آمد و اسما (2) را فرمود تا كودك را بياورد.اسما او را در پارچه اى سپيد پيچيد و خدمت رسول اكرم (ص ) برد, آن گرامى به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت.(3)
به روزهاى اول يا هفتمين روز ولادت با سعادتش , امين وحى الهى , جبرئيل  فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد اى رسول خدا, اين نوزاد را به نام پسر كوچك هارون (شبير) (4) كه به عربى (حسين ) خوانده مي شود نام بگذار.(5)چون على براى تو به سان هارون براى موسى بن عمران است , جز آن كه تو خاتم پيغمبران هستى .و به اين ترتيب نام پرعظمت حسين از جانب پروردگار, براى دومين فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد.
به روز هفتم ولادتش , فاطمه زهرا كه سلام خداوند بر او باد, گوسفندى را براى فرزندش به عنوان عقيقه (6) كشت , و سر آن حضرت را تراشيد و هم وزن موى سر او نقره صدقه داد. (7)
حسين (ع ) و پيامبر (ص )

از ولادت حسين بن على (ع ) كه در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) كه شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد, مردم از اظهار محبت و لطفى كه پيامبر راستين اسلام (ص ) درباره حسين (ع ) ابراز ميداشت , به بزرگوارى و مقام شامخ پيشواى سوم آگاه شدند.
سلمان فارسى مي گويد: ديدم كه رسول خدا (ص ) حسين (ع ) را بر زانوى خويش نهاده او را مي بوسيد و مي فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى , تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى , تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاى خدايى كه نُه نفرند و خاتم ايشان ,قائم ايشان (امام زمان عج ) مي باشد. (8)
انس بن مالك روايت مي كند: وقتى از پيامبر پرسيدند كدام يك از اهل بيت خود را بيشتر دوست مي دارى , فرمود: حسن و حسين را, (9) بارها رسول گرامى حسن (ع ) و حسين (ع ) را به سينه مي فشرد وآنان را مي بوييد و مي بوسيد. (10)
ابوهريره كه از مزدوران معاويه و از دشمنان خاندان امامت است , در عين حال اعتراف مي كند كه : رسول اكرم را ديدم كه حسن و حسين را بر شانه هاى خويش نشانده بود و به سوى مامي آمد, وقتى به ما رسيد فرمود هر كس اين دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته , و هر كه با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است.(11)عاليترين, صميميترين و گوياترين رابطه معنوى و ملكوتى بين پيامبر و حسين را ميتوان در اين جمله رسول گرامى اسلام(ص )خواند كه فرمود:حسين از من و من ازحسينم (12)
حسين (ع ) با پدر

شش سال از عمرش با پيامبر بزرگوار سپرى شد, و آن گاه كه رسول خدا (ص ) چشم از جهان فروبست و به لقاى پروردگار شتافت , مدت سى سال با پدر زيست . پدرى كه جز به انصاف حكم نكرد , و جز به طهارت و بندگى نگذرانيد , جز خدا نديد و جز خدا نخواست و جز خدا نيافت . پدرى كه در زمان حكومتش لحظه اى او را آرام نگذاشتند ,همچنان كه به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند...
در تمام اين مدت , با دل و جان از اوامر پدر اطاعت مي كرد, و در چند سالى كه حضرت على (ع ) متصدى خلافت ظاهرى شد, حضرت حسين (ع ) در راه پيشبرد اهداف اسلامى , مانند يك سرباز فداكار، همچون برادر بزرگوارش مي كوشيد, و در جنگهاى جمل , صفين و نهروان شركت داشت.(13)
به اين ترتيب , از پدرش اميرالمؤمنين(ع ) و دين خدا حمايت كرد و حتى گاهى در حضور جمعيت به غاصبين خلافت اعتراض مي كرد. در زمان حكومت عمر, امام حسين (ع ) وارد مسجد شد, خليفه دوم را بر منبر رسول الله (ص ) مشاهده كرد كه سخن ميگفت. بی درنگ از منبر بالا رفت و فرياد زد: از منبرپدرم فرود آى .... (14)
امام حسين (ع ) با برادر

پس از شهادت حضرت على (ع ), به فرموده رسول خدا (ص ) و وصيت اميرالمؤمنين (ع ) امامت و رهبرى شيعيان به حسن بن على (ع ), فرزند بزرگ اميرالمؤمنين (ع ), منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد كه به فرامين پيشوايشان امام حسن (ع ) گوش فرادارند. امام حسين (ع ) كه دست پرورد وحى محمدى و ولايت علوى بود, همراه و همكار و همفكر برادرش بود. چنان كه وقتى بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداوند بزرگ , امام حسن (ع ) مجبور شد كه با معاويه صلح كند و آن همه ناراحتي ها را تحمل نمايد, امام حسين (ع ) شريك رنج هاى برادر بود و چون ميدانست كه اين صلح به صلاح اسلام و مسلمين است , هرگز اعتراض به برادر نداشت .
حتى يك روز كه معاويه , در حضور امام حسن (ع ) وامام حسين (ع ) دهان آلوده اش را به بدگويى نسبت به امام حسن (ع ) و پدر بزرگوارشان اميرمؤمنان (ع ) گشود, امام حسين (ع ) به دفاع برخاست تا سخن در گلوى معاويه بشكند و سزاى ناهنجاريش را به كنارش بگذارد, ولى امام حسن (ع ) او را به سكوت و خاموشى فراخواند, امام حسين (ع ) پذيرا شد و به جايش بازگشت , آن گاه امام حسن (ع ) خود به پاسخ معاويه برآمد, و با بيانى رسا و كوبنده خاموشش ساخت . (15)
امام حسين (ع ) در زمان معاويه

چون امام حسن (سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) از دنيا رحلت فرمود, به گفته رسول خدا (ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و وصيت حسن بن على (ع ) امامت و رهبرى شيعيان به امام حسين (ع ) منتقل شد و از طرف خدا مأمور رهبرى جامعه گرديد. امام حسين (ع ) مي ديد كه معاويه با اتكا به قدرت اسلام , بر اريكه حكومت اسلام به ناحق تكيه زده , سخت مشغول تخريب اساس جامعه اسلامى و قوانين خداوند است و از اين حكومت پوشالى مخرب به سختى رنج مي برد, ولى نمي توانست دستى فراز آورد وقدرتى فراهم كند تا او را از جايگاه حكومت اسلامى پايين بكشد, چنانچه برادرش امام حسن (ع ) نيز وضعى مشابه او داشت.
امام حسين (ع ) مي دانست اگر تصميمش را آشكار سازد و به سازندگى قدرت بپردازد, پيش از هر جنبش و حركت مفيدى به قتلش مي رسانند, ناچار دندان بر جگر نهاد و صبررا پيشه ساخت كه اگر بر مي خاست , پيش از اقدام به دسيسه كشته مي شد, از اين كشته شدن هيچ نتيجه اى گرفته نمي شد. بنابراين تا معاويه زنده بود, چون برادر زيست و علم مخالفت هاى بزرگ نيفراخت , جز آن كه گاهى محيط و حركات و اعمال معاويه را به باد انتقاد مي گرفت و مردم رابه آينده نزديك اميدوار مي ساخت كه اقدام مؤثرى خواهد نمود.
در تمام طول مدتى كه معاويه از مردم براى ولايتعهدى يزيد, بيعت مي گرفت , حسين به شدت با اومخالفت كرد, و هرگز تن به بيعت يزيد نداد و وليعهدى او را نپذيرفت و حتى گاهى سخنانى تند به معاويه گفت و يا نامه اى كوبنده براى او نوشت .(16) معاويه هم در بيعت گرفتن براى يزيد, به او اصرارى نكرد و امام (ع ) همچنين بود و ماند تا معاويه درگذشت ...
قيام حسينى

يزيد پس از معاويه بر تخت حكومت اسلامى تكيه زد و خود را اميرالمؤمنين خواند و براى اين كه سلطنت ناحق و ستمگرانه اش را تثبيت كند, مصمم شد براى نامداران و شخصيتهاى اسلامى پيامى بفرستد و آنان را به بيعت با خويش بخواند. به همين منظور, نامه اى به حاكم مدينه نوشت و در آن يادآور شد كه براى من از حسين (ع )بيعت بگير و اگر مخالفت نمود بقتلش برسان .
حاكم اين خبر را به امام حسين (ع )رسانيد و جواب مطالبه نمود. امام حسين (ع ) چنين فرمود: انا لله و انا اليه راجعون و على الاسلام السلام اذا بليت الامة براع مثل يزيد.(17) آن گاه كه افرادى چون يزيد, (شرابخوار و قمارباز و بي ايمان و ناپاك كه حتى ظاهر اسلام را هم مراعات نمي كند) بر مسند حكومت اسلامى بنشيند, بايد فاتحه اسلام را خواند.(زيرا اين گونه زمامدارها با نيروى اسلام و به نام اسلام , اسلام را از بين ميبرند.)
امام حسين (ع ) مي دانست اينك كه حكومت يزيد را به رسميت نشناخته است , اگر در مدينه بماند به قتلش مي رسانندش, لذا به امر پروردگار, شبانه و مخفى از مدينه به سوى مكه حركت كرد. آمدن آن حضرت به مكه , همراه با سرباز زدن او از بيعت يزيد, در بين مردم مكه و مدينه انتشار يافت , و اين خبر تا به كوفه هم رسيد. كوفيان ازامام حسين (ع ) كه در مكه به سر مي برد دعوت كردند تا به سوى آنان آيد و زمامدار امورشان باشد. امام (ع ) مسلم بن عقيل , پسر عموى خويش را به كوفه فرستاد تا حركت و واكنش اجتماع كوفى را از نزديك ببيند و برايش بنويسد. مسلم به كوفه رسيد و با استقبال گرم و بي سابقه اى روبرو شد, هزاران نفر به عنوان نايب امام (ع ) با او بيعت كردند, و مسلم هم نامه اى به امام حسين (ع ) نگاشت و حركت فورى امام (ع ) را لازم گزارش داد.
هر چند امام حسين (ع ) كوفيان را به خوبى مي شناخت , و بي وفايى و بي دينيشان را در زمان حكومت پدر و برادر ديده بود و مي دانست به گفته ها و بيعتشان با مسلم نمي توان اعتماد كرد, و ليكن براى اتمام حجت و اجراى اوامر پروردگار تصميم گرفت كه به سوى كوفه حركت كند.با اين حال تا هشتم ذيحجه , يعنى روزى كه همه مردم مكه عازم رفتن به منى بودند (18) و هر كس در راه مكه جا مانده بود با عجله تمام مي خواست خود را به مكه برساند, آن حضرت در مكه ماند و در چنين روزى با اهل بيت و ياران خود, از مكه به طرف عراق خارج شد و با اين كار هم به وظيفه خويش عمل كرد و هم به مسلمانان جهان فهماند كه پسر پيغمبر امت , يزيد را به رسميت نشناخته و با او بيعت نكرده ,بلكه عليه او قيام كرده است .
يزيد كه حركت مسلم را به سوى كوفه دريافته و از بيعت كوفيان با او آگاه شده بود, ابن زياد را (كه از پليدترين ياران يزيد و از كثيفترين طرفداران حكومت بنى اميه بود) به كوفه فرستاد.ابن زياد از ضعف ايمان و دورويى و ترس مردم كوفه استفاده نمود و با تهديد وارعاب , آنان را از دور و بر مسلم پراكنده ساخت , و مسلم به تنهايى با عمال ابن زياد به نبرد پرداخت , و پس از جنگى دلاورانه و شگفت , با شجاعت شهيد شد.(سلام خدا بر او باد).و ابن زياد جامعه دورو و خيانتكار و بي ايمان كوفه را عليه امام حسين (ع ) برانگيخت , و كار به جايى رسيد كه عده اى از همان كسانى كه براى امام (ع ) دعوتنامه نوشته بودند, سلاح جنگ پوشيدند و منتظر ماندند تا امام حسين (ع ) از راه برسد و به قتلش برسانند.
امام حسين (ع ) از همان شبى كه از مدينه بيرون آمد, و در تمام مدتى كه در مكه اقامت گزيد, و در طول راه مكه به كربلا, تا هنگام شهادت , گاهى به اشاره , گاهى به صراحت , اعلان ميداشت كه : مقصود من از حركت , رسوا ساختن حكومت ضد اسلامى يزيد وبرپاداشتن امر به معروف و نهى از منكر و ايستادگى در برابر ظلم و ستمگرى است وجز حمايت قرآن و زنده داشتن دين محمدى هدفى ندارم . و اين مأموريتى بود كه خداوند به او واگذار نموده بود, حتى اگر به كشته شدن خود و اصحاب و فرزندان و اسيرى خانواده اش اتمام پذيرد.
رسول گرامى (ص ) و اميرمؤمنان (ع ) و حسن بن على (ع ) پيشوايان پيشين اسلام , شهادت امام حسين (ع ) را بارها بيان فرموده بودند. حتى در هنگام ولادت امام حسين (ع ),رسول گرانمايه اسلام (ص ) شهادتش را تذكر داده بود. (19) و خود امام حسين (ع ) به علم امامت ميدانست كه آخر اين سفر به شهادتش مي انجامد, ولى او كسى نبود كه در برابر دستور آسمانى و فرمان خدا براى جان خود ارزشى قائل باشد, يا از اسارت خانواده اش واهمه اى به دل راه دهد. او آن كس بود كه بلا را و شهادت را سعادت مي پنداشت . (سلام ابدى خدا بر او باد) .
خبر شهادت حسين (ع ) در كربلا به قدرى در اجتماع اسلامى مورد گفتگو واقع شده بود كه عامه مردم از پايان اين سفر مطلع بودند. چون جسته و گريخته , از رسول الله (ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و امام حسن بن على (ع ) و ديگر بزرگان صدر اسلام شنيده بودند. بدين سان حركت امام حسين (ع ) با آن درگيري ها و ناراحتي ها احتمال كشته شدنش را در اذهان عامه تشديد كرد. به ويژه كه خود در طول راه مي فرمود: من كان باذلا فينا مهجته و موطنا على لقاء الله نفسه فليرحل معنا. (20) هر كس حاضر است در راه ما از جان خويش بگذرد و به ملاقات پروردگار بشتابد,همراه ما بيايد. و لذا در بعضى از دوستان اين توهم پيش آمد كه حضرتش را از اين سفر منصرف سازند، غافل از اين كه فرزند على بن ابى طالب (ع ) امام و جانشين پيامبر, و از ديگران به وظيفه خويش آگاه تر است و هرگز از آنچه خدا بر عهده او نهاده، دست نخواهد كشيد.
بارى امام حسين (ع ) با همه اين افكار و نظريه ها كه اطرافش را گرفته بود به راه خويش ادامه داد, و كوچكترين خللى در تصميمش راه نيافت .سرانجام  رفت , و شهادت را دريافت . نه خود تنها, بلكه با اصحاب و فرزندان كه هر يك ستاره اى درخشان در افق اسلام بودند, رفتند و كشته شدند, و خون هايشان شن هاى گرم دشت كربلا را لاله باران كرد تا جامعه مسلمانان بفهمد يزيد (باقيمانده بسترهاى گناه آلود خاندان اميه ) جانشين رسول خدا نيست , و اساسا اسلام از بنى اميه و بنى اميه از اسلام جداست .
راستى هرگز انديشيده ايد اگر شهادت جانگداز و حماسه آفرين حسين (ع ) به وقوع نمي پيوست و مردم يزيد را خليفه پيغمبر (ص ) مي دانستند, و آن گاه اخبار دربار يزيد و شهوت راني هاى او و عمالش را مي شنيدند, چقدر از اسلام متنفر مي شدند, زيرا اسلامى كه خليفه پيغمبرش يزيد باشد, به راستى نيز تنفرآور است ... و خاندان پاك حضرت امام حسين (ع ) نيز اسير شدند تا آخرين رسالت اين شهادت رابه گوش مردم برسانند.و شنيديم و خوانديم كه در شهرها, در بازارها, در مسجدها, در بارگاه متعفن پسر زياد و دربار نكبت بار يزيد, هماره و همه جا دهان گشودند وفرياد زدند, و پرده زيباى فريب را از چهره زشت و جنايتكار جيره خواران بنى اميه برداشتند و ثابت كردند كه يزيد سگباز وشرابخوار است , هرگز لياقت خلافت ندارد و اين اريكه اى كه او بر آن تكيه زده جايگاه او نيست . سخنانشان رسالت شهادت حسينى را تكميل كرد, طوفانى در جانها برانگيختند, چنان كه نام يزيد تا هميشه مترادف با هر پستى و رذالت و دنائت گرديد و همه آرزوهاى طلايى و شيطانيش چون نقش بر آب گشت .
نگرشى ژرف ميخواهد تا بتوان بر همه ابعاد اين شهادت عظيم و پرنتيجه دست يافت . از همان اوان شهادتش تا كنون , دوستان و شيعيانش , و همه آنان كه به شرافت و عظمت انسان ارج مي گذارند, همه ساله سالروز به خون غلتيدنش را, سالروز قيام و شهادتش را با سياهپوشى و عزادارى محترم مي شمارند, و خلوص خويش را با گريه بر مصايب آن بزرگوار ابراز ميدارند. پيشوايان معصوم ما, هماره به واقعه كربلا و به زنده داشتن آن عنايتى خاص داشتند. غير از اين كه خود به زيارت مرقدش مي شتافتند و عزايش را بر پا مي داشتند, در فضيلت عزادارى و محزون بودن براى آن بزرگوار, گفتارهاى متعددى ايراد فرموده اند.
ابوعماره گويد: روزى به حضور امام ششم صادق آل محمد (ع ) رسيدم , فرمود اشعارى درسوگوارى حسين براى ما بخوان . وقتى شروع به خواندن نمودم صداى گريه حضرت برخاست , من مي خواندم و آن عزيز مي گريست , چندان كه صداى گريه از خانه برخاست . بعد از آن كه اشعار را تمام كردم , امام (ع ) در فضليت و ثواب مرثيه و گرياندن مردم بر امام حسين (ع ) مطالبى بيان فرمود. (21)
نيز از آن جناب است كه فرمود: گريستن و بي تابى كردن در هيچ مصيبتى شايسته نيست مگر در مصيبت حسين بن على , كه ثواب و جزايى گرانمايه دارد. (22) باقرالعلوم , امام پنجم (ع ) به محمد بن مسلم كه يكى از اصحاب بزرگ او است فرمود: به شيعيان ما بگوييد كه به زيارت مرقد حسين بروند, زيرا بر هر شخص باايمانى كه به امامت ما معترف است , زيارت قبر اباعبدالله لازم ميباشد. (23)
امام صادق (ع ) مي فرمايد: ان زيارة الحسين عليه السلام افضل ما يكون من الاعمال . همانا زيارت حسين (ع ) از هر عمل پسنديده اى ارزش و فضيلتش بيشتر است . (24) زيرا كه اين زيارت در حقيقت مدرسه بزرگ و عظيم است كه به جهانيان درس ايمان و عمل صالح مي دهد و گويى روح را به سوى ملكوت خوبي ها و پاكدامني ها و فداكاري ها پرواز مي دهد. هر چند عزادارى و گريه بر مصايب حسين بن على (ع ), و مشرف شدن به زيارت قبرش و بازنماياندن تاريخ پرشكوه و حماسه ساز كربلايش ارزش و معيارى والا دارد, لكن بايد دانست كه نبايد تنها به اين زيارت ها و گريه ها و غم گساريدن اكتفا كرد, بلكه همه اين تظاهرات , فلسفه ديندارى , فداكارى و حمايت از قوانين آسمانى را به ما گوشزدمينمايد, و هدف هم جز اين نيست , و نياز بزرگ ما از درگاه حسينى آموختن انسانيت و خالى بودن دل از هر چه غير از خداست ميباشد, و گرنه اگر فقط به صورت ظاهر قضيه بپردازيم , هدف مقدس حسينى به فراموشى مي گرايد.

-----------------------------------------------------------

پي نوشتها:

 (1) در سال و ماه و روز ولادت امام حسين (ع ) اقوال ديگرى هم گفته شده است , ولى ما قول مشهور بين شيعه را نقل كرديم . ر. به . ك . اعلام الورى طبرسى , ص 213.
(2) احتمال دارد منظور از اسما, دختر يزيد بن سكن انصارى باشد. ر. به . ك . اعيان الشيعه , جزء 11 , ص 167.
(3) امالى شيخ طوسى , ج 1, ص 377.
(4) شبر بر وزن حسن , و شبير بر وزن حسين , و مبشر بر وزن محسن , نام پسران هارون بوده است و بوده است و پيغمبر اسلام (ص ) فرزندان خود حسن و حسين و محسن را به اين سه نام ناميده است - تاج العروس , ج 3 , ص 389, اين سه كلمه در زبان عبرى همان معنى رادارد كه حسن و حسين و محسن در زبان عربى دارد - لسان العرب , ج 66, ص 60.
(5) معانى الاخبار, ص 57.
(6) در منابع اسلامى درباره عقيقه سفارش فراوان شده و براى سلامتى فرزند بسيارمؤثر دانسته شده است . ر. به . ك . وسائل الشيعه , ج 15, ص 143 به بعد.
(7) كافى , ج 6, ص 33.
(8) مقتل خوارزمى , ج 1, ص 146 - كمال الدين صدوق , ص 152.
(9) سنن ترمذى , ج 5, ص 323.
(10) ذخائر العقبى , ص 122.
(11) الاصابه , ج 11, ص 30.
(12) سنن ترمذى , ج 5, ص 324 - در اين قسمت رواياتى كه در كتابهاى اهل تسنن آمده است نقل شد تا براى آنها هم سنديت داشته باشد.
(13) الاصابه , ج 1, ص 333.(14) تذكرة الخواص ابن جوزى , ص 34 - الاصابه , ج 1, ص 333, آن طور كه بعضى ازمورخين گفتهاند اين موضوع تقريبا در سن ده سالگى امام حسين (ع ) اتفاق افتاده است .
(15) ارشاد مفيد, ص 173.
(16) رجال كشى , ص 94 - كشف الغمة , ج 2, ص 206.
(17) مقتل خوارزمى , ج 1, ص 184 - لهوف , ص 20.
(18) روز هشتم ماه ذيحجه مستحب است كه حاجيها به منى بروند, و در آن زمان به اين حكم استحبابى عمل ميكردند, ولى در زمان ما مرسوم شده است كه از روز هشتم يكسره به عرفات ميروند.
(19) كامل الزيارات , ص 68 به بعد - مشير الاحزان , ص 9.
(20) لهوف , ص 53.
(21) كامل الزيارات , ص 105.
(22) كامل الزيارات , ص 101.
(23) كامل الزيارات , ص 121.
(24) كامل الزيارات , ص 147.
+ نوشته شده در  دوشنبه پنجم تیر ۱۳۹۱ساعت 8:8  توسط خودم  | 
زندگینامه دکتر چمران ، به بهانه سالروز شهادتش
سخن گفتن از شهيدي با ابعاد گوناگون، ‌از اسوه‏اي كه جمع اضداد بود، از آهن و اشك، ‌از شير بيشة نبرد و عارف شب‏هاي قيرگون، از پدر يتيمان و دشمن سرسخت كافران بسيار سخت بلكه محال است.

سخن گفتن از شهيد دكتر مصطفي چمران، اين مرد عمل و نه مرد سخن، اين نمونه كامل هجرت، جهاد و شهادت، اين شاگرد مكتب علي(ع)، اين مالك‏اشتر جنوب لبنان و حمزة كربلاي خوزستان سخت و دشوار است. چرا كه حتي نمي‏توان يكي از ابعاد وجودي او را آنگونه كه هست، توصيف كرد و نبايست انتظار داشت كه بتوانيم تصوير كاملي در اين مختصر از او ترسيم نمايئم، كه مردان و رهروان راه علي(ع) و حسين(ع) را با اين كلمات مادي و معيارهاي خاكي نمي‏شود توصيف نمود و سنجيد.

اين مروري است گذرا و سريع، بر حيات كوتاه اما پرحادثه و سراسر تلاش، ايثار، عشق و فداكاري شهيد دكتر مصطفي چمران.

تـولد:

دكتر مصطفي چمران در سال 1311 در تهران، خيابان پانزده خرداد، بازار آهنگرها، سرپولك متولد شد.

تحصيـلات:

وي تحصيلات خود را در مدرسه انتصاريه، نزديك پامنار، آغاز كرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ در دانشكده فني دانشگاه تهران ادامه تحصيل داد و در سال 1336 در رشتة الكترومكانيك فارغ‏التحصيل شد و يك‏سال به تدريس در دانشكدة‌ فني پرداخت.

وي در همة دوران تحصيل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصيلي شاگردان ممتاز به امريكا اعزام شد و پس از تحقيقات‏علمي در جمع معروف‏ترين دانشمندان جهان در دانشگاه كاليفرنيا و معتبرترين دانشگاه امريكا –بركلي- با ممتازترين درجة علمي موفق به اخذ دكتراي الكترونيك و فيزيك پلاسما گرديد.


فعـاليت‏هاي اجتماعي:

از 15سالگي در درس تفسير قرآن مرحوم آيت‏الله طالقاني، در مسجد هدايت، و درس فلسفه و منطق استاد شهيد مرتضي مطهري و بعضي از اساتيد ديگر شركت مي‏كرد و از اولين اعضاء انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران بود. در مبارزات سياسي دوران دكتر مصدق از مجلس چهاردهم تا ملي شدن صنعت‏نفت شركت داشت و از عناصر پرتلاش در پاسداري از نهضت‏ملي ايران در كشمكش‏هاي مرگ و حيات اين دوره بود. بعد از كودتاي ننگين 28 مرداد و سقوط حكومت دكتر مصدق،‌ به نهضت مقاومت ملي ايران پيوست و سخت‏ترين مبارزه‏ها و مسئوليت‏هاي او عليه استبداد و استعمار شروع شد و تا زمان مهاجرت از ايران، بدون خستگي و با همه قدرت خود، عليه نظام طاغوتي شاه جنگيد و خطرناك‏ترين مأموريت‏ها را در سخت‏‏ترين شرايط با پيروزي به انجام رسانيد.

در امريكا، با همكاري بعضي از دوستانش، براي اولين‏بار انجمن اسلامي دانشجويان امريكا را پايه‏ريزي كرد و از مؤسسين انجمن دانشجويان ايراني در كاليفرنيا و از فعالين انجمن دانشجويان ايراني در امريكا به شمار مي‏رفت كه به دليل اين فعاليت‏ها، بورس تحصيلي شاگرد ممتازي وي از سوي رژيم شاه قطع مي‏شود. پس از قيام خونين 15 خرداد سال 1342 و سركوب ظاهري مبارزات مردم مسلمان به رهبري امام‏خميني(ره) دست به اقدامي جسورانه و سرنوشت‏ساز مي‏زند و همه پل‏ها را پشت‏سر خود خراب مي‏كند و به همراه بعضي از دوستان مؤمن و هم‏فكر، رهسپار مصر مي‏شود و مدت دو سال، در زمان عبدالناصر،‌ سخت‏ترين دوره‏هاي چريكي و جنگ‏هاي پارتيزاني را مي‏آموزد و به عنوان بهترين شاگرد اين دوره شناخته مي‏شود و فوراً مسئوليت تعليم چريكي مبارزان ايراني به عهدة او گذارده مي‏شود.

به علت برخورداري از بينش عميق مذهبي، از ملي‏گرايي وراي اسلام گريزان بود و وقتي در مصر مشاهده كرد كه جريان ناسيوناليسم عربي باعث تفرقة مسلمين مي‏شود، به جمال عبدالناصر اعتراض كرد و ناصر ضمن پذيرش اين اعتراض گفت كه جريان ناسيوناليسم عربي آنقدر قوي است كه نمي‏توان به راحتي با آن مقابله كرد و با تأسف تأكيد مي‏كند كه مات هنوز نمي‏دانيم كه بيشتر اين تحريكات از ناحية دشمن و براي ايجاد تفرقه در بين مسلمانان است. به دنبال آن، به چمران و يارانش اجازه مي‏دهد كه در مصر نظرات خود را بيان كنند.

در لبنـان:

بعد از وفات عبدالناصر، ايجاد پايگاه چريكي مستقل، براي تعليم مبارزان ايراني، ضرورت پيدا مي‏كند و لذا دكتر چمران رهسپار لبنان مي‏شود تا چنين پايگاهي را تأسيس كند.

او به كمك امام موسي‏صدر، رهبر شيعيان لبنان، حركت محرومين و سپس جناح نظامي آن، سازمان «امل» را براساس اصول و مباني اسلامي پي‏ريزي نموده كه در ميان توطئه‏ها و دشمني‏هاي چپ و راست، با تكيه بر ايمان به خدا و با اسلحة شهادت، خط راستين اسلام انقلابي را پياده مي‏كند و علي‏گونه در معركه‏هاي مرگ و حيات به آغوش گرداب خطر فرو مي‏رود و در طوفان‏هاي سهمناك سرنوشت، حسين‏وار به استقبال شهادت مي‏تازد و پرچم خونين تشيع را در برابر جبارترين ستم‏گران روزگار، صهيونيزم اشغال‏گر و هم‏دستان خونخوار آنها، راست‏گرايان «فالانژ»، به اهتزاز درمي‏آورد و از قلب بيروت سوخته و خراب تا قله‏هاي بلند كوه‏هاي جبل‏عامل و در مرزهاي فلسطين اشغال شده از خود قهرماني‏ها به يادگار گذاشته؛ در قلب محرومين و مستضعفين شيعه جاي گرفته و شرح اين مبارزات افتخارآميز با قلمي سرخ و به شهادت خون پاك شهداي لبنان، بر كف خيابان‏هاي داغ و بر دامنة كوه‏هاي مرزي اسرائيل براي ابد ثبت گرديده است.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران:

دكتر چمران با پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي ايران، بعد از 23 سال هجرت، به وطن باز مي‏گردد. همه تجربيات انقلابي و علمي خود را در خدمت انقلاب مي‏گذارد؛ خاموش و آرام ولي فعالانه و قاطعانه به سازندگي مي‏پردازد و همة تلاش خود را صرف تربيت اولين گروه‏هاي پاسداران انقلاب در سعدآباد مي‏كند. سپس در شغل معاونت نخست‏وزير در امور انقلاب شب و روز خود را به خطر مي‏اندازد تا سريع‏تر و قاطعانه‏تر مسئله كردستان را فيصله دهد تا اينكه بالاخره در قضية فراموش ناشدني «پاوه» قدرت ايمان و ارادة آهينن و شجاعت و فداكاري او بر همگان ثابت مي‏گردد.

در كردستـان:

در آن شب مخوف پاوه، همة اميدها قطع شده بود و فقط چند پاسدار مجروح، خسته و دل‏شكسته در ميان هزاران دشمن مسلح به محاصره افتاده بودند. اكثريت پاسداران قتل‏عام شده بودند و همة شهر و تمام پستي و بلندي‏ها به دست دشمن افتاده بود و موج نيروهاي خونخوار دشمن لحظه به ‏لحظه نزديك‏تر مي‏شد. باران گلوله مي‏باريد و مي‏رفت تا آخرين نقطه مقاومت نيز در خون پاسداران غرق گردد. ولي دكتر چمران با شهامت و شجاعت و ايثارگري فراوان توانست اين شب هولناك را با پيروزي به صبح اميد متصل كند و جان پاسداران باقي‏مانده را نجات دهد و شهر مصيبت‏زده را از سقوط حتمي برهاند.

آنگاه فرمان انقلابي امام‏خميني(ره) صادر شد. فرماندهي كل قوا را به دست گرفت و به ارتش فرمان داد تا در 24 ساعت خود را به پاوه برساند و فرماندهي منطقه نيز به عهدة دكتر چمران واگذار شد.

رزمندگان از جان گذشته انقلاب، اعم از سرباز و پاسدار به حركت درآمدند و همة تجارب انقلابي، ايمان، فداكاري، شجاعت،‌قدرت رهبري و برنامه‏ريزي دكتر چمران در اختيار نيروهاي انقلاب قرار گرفت و عالي‏ترين مظاهر انقلابي و شكوهمندترين قهرماني‏ها به وقوع پيوست و در عرض 15 روز شهرها و راه‏ها و مواضع استراتژيك كردستان به تصرف نيروهاي انقلاب اسلامي درآمد و كردستان از خطر حتمي نجات يافت و مردم مسلمان كرد با شادي و شعف به استقبال اين پيروزي رفتند.

وزارت دفـاع:

دكتر چمران بعد از اين پيروزي بي‏نظير به تهران احضار شد و از طرف رهبر عاليقدر انقلاب، امام‏خميني(ره)، به وزارت دفاع منصوب گرديد.

در پست جديد، براي تغيير و تحول ارتش از يك نظام طاغوتي، به يك سلسله برنامه‏هاي وسيع بنيادي دست زد كه پاك‏سازي ارتش و پياده كردن برنامه‏هاي اصلاحي از اين قبيل است تا به ياري خدا و پشتيباني ملت، ارتشي به وجود آيد كه پاسدار انقلاب و امنيت  استقلال كشور باشد و رسالت مقدس اسلامي ما را به سرمنزل مقصود برساند.

مجلـس:

دكتر مصطفي چمران در اولين دور انتخابات مجلس شوراي اسلامي، از سوي مردم تهران به نمايندگي انتخاب شد و تصميم داشت در تدوين قوانين و نظام جديد انقلابي، بخصوص در ارتش،‌ حداكثر سعي و تلاش خود را بكند تا ساختار گذشتة ‌ارتش به نظامي انقلابي و شايسته ارتش اسلامي تبديل شود. در يكي از نيايش‏هاي خود بعد از انتخاب نمايندگي مردم در مجلس شوراي اسلامي، اينسان خدا را شكر مي‏گويد: «خدايا، مردم آنقدر به من  محبت كرده‏اند و آنچنان مرا از باران لطف و محبت خود سرشار كرده‏اند كه به راستي خجلم و آنقدر خود را كوچك مي‏بينم كه نمي‏توانم از عهده آن به درآيم. خدايا، تو به من فرصت ده، توانايي ده تا بتوانم از عهده برآيم و شايستة اين همه مهر و محبت باشم.»

وي سپس به نمايندگي رهبر كبير انقلاب اسلامي در شورايعالي دفاع منصوب شد و مأموريت يافت تا بطور مرتب گزارش كار ارتش را ارائه كند.

در خوزستـان:

گروهي از رزمندگان داوطلب، به گِرد او جمع شدند و او با تربيت و سازماندهي آنان، ستاد جنگ‏هاي نامنظم را در اهواز تشكيل داد. اين گروه كم‏كم قوت گرفت و منسجم شد و خدمات زيادي انجام داد. تنها كساني كه از نزديك شاهد ماجراهاي تلخ و شيرين،‌ پيروزي‏ها و شكست‏ها، شهامت‏ها و شهادت‏ها و ايثارگري‏هاي آنان بودند، به گوشه‏اي از اين خدمات كه دكترچمران شخصاً مايل به تبليغ و بازگويي آنها نبود، آگاهي دارند.

ايجاد واحد مهندسي فعال براي ستاد جنگ‏هاي نامنظم يكي از اين برنامه‏ها بود كه به كمك آن، جاده‏هاي نظامي به سرعت در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپ‏هاي آب در كنار رود كارون و احداث يك كانال به طول حدود بيست كيلومتر و عرض يك متر در مدتي حدود يك‏ماه، آب كارون را به طرف تانك‏هاي دشمن روانه ساخت، به طوري كه آنها مجبور شدند چند كيلومتر عقب‏نشيني كنند و سدي عظيم مقابل خود بسازند و با اين عمل فكر تسخير اهواز را براي هميشه از سر به دور دارند.

يكي از كارهاي مهم و اساسي او از همان روزهاي اول، ايجاد هماهنگي بين ارتش، سپاه و نيروهاي داوطلب مردمي بود كه در منطقه حضور داشتند. بازده اين حركت و شيوة جنگ مردمي و هماهنگي كامل بين نيروهاي موجود، تاكتيك تقريباً جديد جنگي بود؛ چيزي كه ابرقدرت‏ها قبلاً فكر آن را نكرده بودند. متأسفانه اين هماهنگي در خرمشهر بوجود نيامد و نيروهاي مردمي تنها ماندند. او تصميم داشت به خرمشهر نيز برود، ولي به علت عدم وجود فرماندهي مشخص در آنجا و خطر سقوط جدي اهواز، موفق نشد ولي چندين‏بار نيروهايي بين دويست تا يك‏هزار نفر را سازماندهي كرده و به خرمشهر فرستاد و آنان به كمك ديگر برادران مقاوم خود توانستند در جنگي نابرابر مقابل حملات پياپي دشمن تا مدت‏ها مقاومت كنند.

محرم ماه شهادت و پيروزي سوسنگرد:

پس از يأس دشمن از تسخير اهواز، صدام سخت به فتح سوسنگرد دل‏بسته بود تا روياي قادسيه را تكميل كند و براي دومين‏بار به آن شهر مظلوم حمله كرد و سه روز تانك‏هاي او شهر را در محاصره گرفتند و روز سوم تعدادي از آنان توانستند به داخل شهر راه يابند.

دكتر چمران كه از محاصره تعدادي از ياران و رزمندگان شجاع خود در آن شهر سخت برآشفته بود، ‌با فشار و تلاش فراوان خود و آيت‏الله خامنه‏اي، ارتش را آماده ساخت كه براي اولين‏بار دست به يك حمله خطرناك و حماسه‏‏آفرين نابرابر بزند و خود نيز نيروهاي مردمي و سپاه پاسداران را در كنار ارتش سازماندهي كرد و با نظمي نو و شيوه‏اي جديد از جانب جادة اهواز- سوسنگرد  به دشمن يورش بردند. شهيدچمران پيشاپيش يارانش، به شوق كمك و ديدار برادران محاصره شده در سوسنگرد، به سوي اين شهر مي‏شتافت كه در محاصرة تانك‏هاي دشمن قرار گرفت. او ساير رزمندگان را به سوي ديگري فرستاد تا نجات يابند و خود را به حلقة‌ محاصرة دشمن انداخت؛ چون آنجا خطر بيشتر بود و او هميشه به دامان خطر فرو مي‏رفت. در اين هنگام بود كه نبرد سختي درگرفت؛ نيروهاي كماندوي دشمن از پشت تانك‏ها به او حمله كردند و او همچون شيري در ميدان، در مصاف با دشمن متجاوز از نقطه‏اي به نقطه‏اي ديگر و از سنگري به سنگري ديگر مي‏رفت. كماندوهاي دشمن او را زير رگبار گلولة خود گرفته بودند، تانك‏ها به سوي او تيراندازي مي‏كردند و او شجاعانه بدون هراس از انبوه دشمن و آتش شديد آنها سريع، چابك، برافروخته و شادان از شوق شهادت در ركاب حسين(ع) و در راه حسين(ع). در روز قبل از تاسوعا، به آتش آنها پاسخ گفته و هر لحظه سنگر خود را تغيير مي‏داد. در همين اثناء، هم‏رزم باوفايش به شهادت رسيد و او يك‏تنه به نبرد حسين‏گونه خود ادامه مي‏داد و به سوي دشمن حمله مي‏برد. هرچه تنور جنگ گرم‏تر كي‏شد و آتش حمله بيشتر زبانه مي‏كشيد، چهرة ملكوتي او، اين مرد راستين خدا و سرباز حسين(ع)، گلگون‏تر وشوق به شهادتش افزون‏تر مي‏شد تا آنكه در حين «رقص چنين ميانه ميدان» از دو قسمت پاي چپ زخمي شد. خون گرم او با خاك كربلاي خوزستان درهم آميخت و نقشي زيبا از شجاعت و عشق به شهادت و تلاش خالصانه در راه خدا آفريد و هنوز هم گرمي قطرات خون او گرمي‏بخش رزمندگان باوفاي اسلام و سرخي خونش الهام‏بخش پيروزي نهايي و بزرگ آنان است.

با پاي زخمي بر يك كاميون عراقي حمله برد. سربازان صدام از يورش اين شير ميدان گريخته و او به كمك جوان چابك ديگري كه خود را به مهلكه رسانده بود، به داخل كاميون نشست و با لباني متبسم، ديگران را نويد پيروزي مي‏داد.

خبر زخمي شدن سردار پرافتخار اسلام، در نزديكي دروازة سوسنگرد، شور و هيجاني آميخته با خشم و اراده و شجاعت در ياران او و ساير رزمندگان افكند كه بي‏محابا به پيش تاختند و شهر قهرمان و مظلوم سوسنگرد و جان چند صد تن رزمندة مؤمن را از چنگال صداميان نجات بخشيدند. دكتر چمران با همان كاميوني كه خود را به بيمارستاني در اهواز رسانيد و بستري شد، اما بيش از يك شب در بيمارستان نماند و بعد از آن به مقر ستاد جنگ‏هاي نامنظم و دوباره با پاي زخمي و دردمند به ارشاد ياران وفادار خود پرداخت. جالب اينجا بود كه در همان شبي كه در بيمارستان بستري بود، جلسة مشورتي فرماندهان نظامي (تيمسار شهيدفلاحي، فرماندة لشگر 92، شهيد كلاهدوز، مسئولين سپاه و سرهنگ محمد سليمي كه رئيس ستاد او بود)، استاندار خوزستان و نمايندة امام در سپاه پاسداران (شهيدمحلاتي) در كنار تخت او در بيمارستان تشكيل شد و درهمان حال و همان شب، پيشنهاد حمله به ارتفاعات الله‏كبر را مطرح كرد.

آغاز حركت مجدد:

به رغم اصرار و پيشنهاد مسئولين و دوستانش، حاضر به ترك اهواز و ستاد جنگ‏هاي نامنظم و حركت به تهران براي معالجه نشد و تمام مدت را در همان ستاد گذراند، در حالي كه در كنار بسترش و در مقابلش نقشه‏هاي نظامي منطقه، مقدار پيشروي دشمن و حركت نيروهاي خودي نصب شده بود و او كه قدرت و ياراي به جبهه رفتن نداشت، دائماً به آنها مي‏نگريست و مرتب طرح‏هاي جالب و پيشنهادات سازنده در زمينه‏هاي مختلف نظامي، مهندسي و حتي فرهنگي ارائه مي‏داد. كم‏كم زخم‏هاي پاي او التيام مي‏يافت و او ديگر نمي‏توانست سكون را تحمل  كند و با چوب زيربغل به پا خاست و بازهم آمادة رفتن به جبهه شد.

به دنبال نبرد بيست و هشتم صفر (پانزدهم دي‏ماه 59) كه منجر به شكست قسمتي از نيروهاي ماشد و فاجعة هويزه به بار آمد، ديگر تاب نشستن نياورد، تعدادي از رزمندگان شجاع و جان بر كف را از جبهه فرسيه انتخاب كرد و با چند هليكوپتر كه خود فرماندهي آنها را بر عهده داشت، با همان چوب زيربغل دست به عملي بي‏سابقه و انتحاري زد. او در حالي كه از درد جنگ به خود مي‏پيچيد و از ناراحتي مي‏خروشيد، آمادة حمله به نيروهاي پشت جبهه و تداركاتي دشمن در جاده جفير به طلايه شد كه به خاطر آتش شديد دشمن، هليكوپترها نتوانستند از سد آتش آنها از منطقه هويزه بگذرند و حملة هوايي دشمن هليكوپترها را مجبور به بازگشت ساخت كه وي از اين بازگشت سخت ناراحت و عصباني بود.

ديدار امام امت:

بالاخره در اسفند ماه 59 چوب زيربغل را نيز كنار گذاشت و با كمي ناراحتي راه مي‏رفت و همراه با هم‏رزمانش از يكايك جبهه‏هاي نبرد در اهواز ديدن كرد.

پس از زخمي شدن، ‌اولين‏بار، براي ديدار با امام امت و عرض گزارش عازم تهران شد. به حضور امام رسيد و حوادثي را كه اتفاق افتاده بود و شرح مختصر عمليات و پيشنهادات خود را ارائه داد. امام امت(ره) پدرانه و با ملاطفت خاصي به سخنانش گوش مي‏داد، او و همة رزمندگان را دعا مي‏كرد و رهنمودهاي لازم را ارائه مي‏داد.

دكتر چمران از سكون و عدم تحركي كه در جبهه‏ها وجود داشت دائماً رنج مي‏برد و تلاش مي‏كرد كه با ارائه پيشنهادات و برنامه‏هاي ابتكاري حركتي بوجود آورد و اغلب اين حركت‏ها را توسط رزمندگان شجاع و جان‏بركف ستاد نيز عملي مي‏ساخت. او اصرار داشت كه هرچه زودتر به تپه‏هاي الله‏اكبر و سپس به بستان حمله شود و خود را به تنگ چزابه كه نزديكي مرز است، رسانده تا ارتباط شمالي و جنوبي نيروهاي عراقي و مرز پيوسته آنان قطع شود. بالاخره در سي‏ويكم ارديبهشت ماه سال شصت، با يك حملة‌ هماهنگ و برق‏آسا، ارتفاعات الله‏اكبر فتح شد كه پس از پيروزي سوسنگرد بزرگترين پيروزي تا آن زمان بود. شهيد چمران به همراه رزمندگان شجاع اسلام در زمرة اولين كساني بود كه پاي به ارتفاعات الله‏اكبر گذاشت؛ درحالي كه دشمن زبون هنوز در نقاطي مقاومت مي‏كرد. او و فرماندة شجاعش ايرج رستمي، دو روز بعد، با تعدادي از جان بركفان و ياران خود توانستند با فداكاري و قدرت تمام تپه‏هاي شحيطيه (شاهسوند) را به تصرف درآوردند، درحالي كه ديگران در هاله‏اي از ناباوري به اين اقدام جسورانه مي‏نگريستند.

پس از پيروزي ارتفاعات الله‏اكبر، اصرار داشت نيروهاي ما هرچه زودتر، قبل از اينكه دشمن بتواند استحكاماتي براي خود ايجاد كند، به سوي بستان سرازير شوند كه اين كار عملي نشد و شهيدچمران خود طرح تسخير دهلاويه را با ايثار و گذشت و فداكاري جان بر كف ستاد جنگ‏هاي نامنظم و به فرماندهي ايرج رستمي عملي ساخت.

فتح دهلاويه، در نوع خود عملي جسورانه و خطرناك و غرورآفرين بود. نيروهاي مؤمن ستاد پلي بر روي رودخانة كرخه زدند، پلي ابتكاري و چريكي كه خود ساخته بودند. از رودخانه عبور كردند و به قلب دشمن تاختند و دهلاويه را به ياري خداي برگ فتح كردند. اين اولين پيروزي پس از عزل بني‏صدر از فرماندهي كل قوا بود كه به عنوان طليعة پيروزي‏هاي ديگر به حساب آمد.

در سي‏ام خردادماه سال شصت، يعني يك‏ماه پس از پيروزي ارتفاعات الله‏اكبر، در جلسة فوق‏العاده شورايعالي دفاع در اهواز با حضور مرحوم آيت‏الله اشراقي شركت و از عدم تحرك وسكون نيروها انتقاد كرد و پيشنهادات نظامي خود، از جمله حمله به بستان را ارائه داد.

اين آخرين جلسة شورايعالي دفاع بود كه شهيدچمران در آن شركت داشت و فرداي آن روز، روز غم‏انگيز و بسيار سخت و هولناكي بود.

به سوي قربانگاه:

در سحرگاه سي‏ويكم خردادماه شصت، ايرج رستمي فرمانده منطقه دهلاويه به شهادت رسيد و شهيد دكترچمران به شدت از اين حادثه افسرده و ناراحت بود. غمي مرموز همه رزمندگان ستاد، بخصوص رزمندگان و دوستان رستمي را فرا گرفته بود. دسته‏اي از دوستان صميمي او مي‏گريستند و گروهي ديگر مبهوت فقط به هم مي‏نگريستند. از در و ديوار، ‌از جبهه و شهر، بوي مرگ و نسيم شهادت مي‏وزيد و گويي همه در سكوتي مرگبار منتظر حادثه‏اي بزرگ و زلزله‏اي وحشتناك بودند. شهيدچمران، يكي ديگر از فرماندهانش را احضار كرد و خود او را به جبهه برد تا در دهلاويه به جاي رستمي معرفي كند و در لحظة حركت وي، يكي از رزمندگان با سادگي و زيبايي گفت: «همانند روز عاشورا كه يكايك ياران حسين(ع) به شهادت رسيدند، عباس علمدار او (رستمي) هم به شهادت رسيد و اينك خود او همانند ظهر عاشوراي حسين(ع) آمادة حركت به جبهه است.»

همة‌ اطرافيانش هنگام خروج از ستاد با او وداع مي‏كردند و با نگاه‏هاي اندوه‏بار تا آنجا كه چشم مي‏ديد و گوش مي‎‏شنيد، او و همراهانش را دنبال مي‏كردند و غمي مرموز و تلخ بر دلشان سنگيني مي‏كرد.

دكتر چمران، شب قبل در آخرين جلسة مشورتي ستاد، يارانش را با وصاياي بي‏سابقه‏اي نصيحت كرده بود و خدا مي‏داند كه در پس چهرة ساكت و آرام ملكوتي او چه غوغا و چه شور و هيجاني از شوق رهايي، رستن از غم و رنج‏ها، شنيدن دروغ و تهمت‏ها و دم‏برنياوردن‏ها و از شوق شهادت برپا بود. چه بسيار ياران باوفاي او به شهادت رسديه بودند و اينك او خود به قربانگاه مي‏رفت. سال‏ها ياران و تربيت‏شدگان عزيزش در مقابل چشمانش و در كنارش شهيد شدند و او آنها را بر دوش گرفت و خود در اشتياق شهادت سوخت، ولي خداي بزرگ او را در اين آزمايش‏هاي سخت محك مي‏زد و مي‏آزمود، او را هر چه بيشتر مي‏گداخت و روحش را صيقل مي‏داد تا قرباني عاليتري از خاكيان را به ملائك معرفي نمايد و بگويد: اني اعلم مالاتعلمون. «من چيزهايي مي‏دانم كه شما نمي‏دانيد.»

به طرف سوسنگرد به راه افتاد و در بين راه مرحوم آيت‏الله اشراقي و شهيد تيمسار فلاحي را ملاقات كرد. براي آخرين‏بار يكديگر را بوسيدند و بازهم به حركت ادامه داد تا به قربانگاه رسيد. همة رزمندگان را در كانالي پشت دهلاويه جمع كرد، شهادت فرمانده‏شان، ايرج رستمي را به آنها تبريك و تسليت گفت و با صدايي محزون و گرفته از غم فقدان رستمي، ولي نگاهي عميق و پرنور و چهره‏اي نوراني و دلي والامال از عشق به شهادت و شوق ديدار پروردگار، گفت: «خدا رستمي را دوست داشت و برد و اگر ما را هم دوست داشته باشد، مي‏برد.»

خداوند ثابت كرد كه او را دوست مي‏دارد و چه زود او را به سوي خود فراخواند.

شهـادت:

سخنش تمام شد، با همة رزمندگان خداحافظي و ديده‏بوسي كرد، به همة سنگرها سركشي نمود و در خط مقدم، در نزديك‏ترين نقطه به دشمن، پشت خاكريزي ايستاد و به رزمندگان تأكيد كرد كه از اين نقطه كه او هست، ديگر كسي جلوتر نرود، چون دشمن به خوبي با چشم غيرمسلح ديده مي‏شد و مطمئناً دشمن هم آنها را ديده بود. آتش خمپاره كه از اولين ساعات بامداد شروع شده بود و علاوه بر رستمي قرباني‏هاي ديگري نيز گرفته بود، باريدن گرفت و دكتر چمران دستور داد رزمندگان به سرعت از كنارش متفرق شوند واز هم فاصله بگيرند. يارانش از او فاصله گرفتند و هر يك در گودالي مات و مبهوت در انتظار حادثه‏اي جانكاه بودند كه خمپاره‏ها در اطراف او به زمين خورد و با اصابت يكي از خمپاره‏هاي صداميان، يكي از نمونه‏هاي كامل انساني كه ماية‌ مباهات خداوند است، يكي از شاگردان متواضع علي(ع) و حسين(ع)، يكي از عارفان سالك راه حق و حقيقت و يكي از ارزشمندترين انسان‏هاي علي‏گونه و يكي از ياران باوفاي امام‏خميني(ره) از ديار ما رخت بربست و به ملكوت اعلي پيوست.

تركش خمپارة دشمن به پشت سر دكتر چمران اصابت كرد و تركش‏هاي ديگر صورت و سينة دو يارش را كه در كنارش ايستاده بودند، شكافت و فرياد و شيون رزمندگان و دوستان و برادران باوفايش به آسمان برخاست. او را به سرعت به آمبولانس رساندند. خون از سرش جاري بود و چهرة ملكوتي و متبسم و در عين‏حال متين و محكم و موقر آغشته به خاك و خونش، با آنكه عميقاً سخن‏ها داشت، ولي ظاهراً ديگر با كسي سخن نگفت و به كسي نگان نكرد. شايد در آن اوقات، همانطوري كه خود آرزو كرده بود، حسين(ع) بر بالينش بود و او از عشق ديدار حسين(ع) و رستن از اين دنياي پر از درد و پيوستن به روح، به زيبايي، به ملكوت اعلي و به ديار مصفاي شهيدان، فرصت نگاهي و سخني با ما خاكيان را نداشت.

در بيمارستان سوسنگرد كه بعداً به نام شهيد دكترچمران ناميده شد، كمك‏هاي اوليه انجام شد و آمبولانس به طرف اهواز شتافت، ولي افسوس كه فقط جسم بي‏جانش به اهواز رسيد و روح او سبكبال و با كفني خونين كه لباس رزم او بود، به ديار ملكوتيان و به نزد خداي خويش پرواز كرد و نداي پروردگار را لبيك گفت كه: «ارجعي الي ربك راضيه مرضيه»

از شهادت انسان‏ساز سردار پرافتخار اسلام، اين فرزند هجرت و جهاد و شهادت و اسوه حركت و مقاومت، نه تنها مردم اهواز و خوزستان بلكه امت مسلمان ايران و شيعيان محروم لبنان به پا خاستند و حتي ملل مستضعف و زاده دنيا غرق در حسرت و ماتم گرديدند.

امواج خروشان مردم حق‏شناس ما، خشمگين از اين جنايت صدام و اندوهبار و اشك‏آلود،‌ پيكر پاك او را در اهواز و تهران تشييع كردند كه «انالله و انّااليه راجعون.»

بلي، اين‏چنين زندگي سراسر تلاش و مبارزة خالصانه و عارفانه در راه خداي او آغاز گشت و اين‏چنين در كربلاي خوزستان در جهاد و نبرد روياروي عليه باطل، حسين‏گونه به خاك شهادت افتاد و به ملكوت اعلي عروج كرد و به آرزوي ديرين خود كه قرباني شدن عاشقانه در راه خدا بود، نايل گشت. خدايش رحمت كند و او را با حسين(ع) و شهداي كربلا محشور گرداند
+ نوشته شده در  شنبه سوم تیر ۱۳۹۱ساعت 11:23  توسط خودم  | 
 
روز ازل كه قسمت ما را نوشته اند
ما را به نام حضرت دريا نوشته اند

كار جنون ما به تماشا كشيده است
ما را غبار محمل ليلا نوشته اند

بر روي بال هاي تمام فرشتگان
از سرگذشت عاشقي ما نوشته اند

يوسف كجاست تا سر خود را فدا كنيم
ما را ز دودمان زليخا نوشته اند

گيرم نوشته اند كه ما هم كسي شويم
تنها به خاطر دل زهرا نوشته اند 

روز ازل مقابل اسمي كه تا ابد
يك يا حسين گفته مسيحا نوشته اند
*
آن جلوه اي كه نور تو را آفريده است
در پيش خويش قبله نما آفريده است

آيينه اي گرفت و خودش را نظاره كرد
يعني خدا دوباره خدا آفريده است

حتي تمام بود و نبودي كه هست و نيست
محض گل جمال شما آفريده است

يك كعبه را براي خودش خلق كرده است
شش گوشه را به خاطر ما آفريده است

تا قبله را براي هميشه نشان دهد
در خاك خويش كرب و بلا آفريده است

جبريل زير پاي تو فهميده است
غير اين بال رو براي كجا آفريده است
*
مردم شنيده اند و ليكن نديده اند
ما ديده ايم آنچه كه مردم شنيده اند
*
تو انتهاي جاده "قالوا بلي" شدي
زهرا شدي، علي شدي و مصطفي شدي

روزي كه هر فرشته بر آدم به سجده رفت
اي سِر ناگشوده حق بر ملا شدي

در سايه سار جلوه ات عباس قد كشيد
يعني چقدر بي حد و بي انتها شدي

ما قسمت هميم، خدا خواست اينچنين
ما بر تو مبتلا تو به ما مبتلا شدي

ما قسمت هميم كه با عمر روزگار
ما دردمند عشق و تو دار الشفا شدي

ديد كه بي كسيم و نداريم دل خوشي
همسايه قديمي اين چشم ها شدي

چون فطرسيم گرچه به زنجير مي شويم
شكر خدا به پاي شما پير مي شويم

تا زنده ايم پاي شما گريه مي كنيم
با آرزوي كرب و بلا گريه مي كنيم
*
تو تشنه دريغ ز يك جرعه آه، آه
تو تشنه و تمامي صحرا سراب، آه

در زير نيزه هاي شكسته نهان شدي
با زخم هاي تازه تر و بي حساب، آه

يك سوي صداي العطش آرام ميرسيد
يك سو صداي هلهله ها در شتاب، آه

يك سو صداي ضجه زينب بلند بود
يك سو صداي مادرت اما كباب، آه

يك سو علم به خاك و علمدار غرق خون
يك سو به روي نيزه عزيز رباب، آه
*
هستي بهانه بود كه سري نهان شود
مستي بهانه بود كه ساقي عيان شود

خلقت ادامه يافت و رازي گشوده شد
تا معني وجود زمين و زمان شود

با دست غيب وقت ظهورت نوشت عشق
وقتش رسيده نوبت ديوانگان شود

حتي بهشت با سر مژگان رسيده است
جارو كش هميشه اين آستان شود

تو حيدري، تو فاطمه اي، تو پيمبري
سوگند بر خدا كه خداييش محشري
+ نوشته شده در  شنبه سوم تیر ۱۳۹۱ساعت 11:20  توسط خودم  | 
د نه د

يه روز مامانم خونه نبود بابام غذا درست كرد . ماشاالله همه غذا رو سوزوند. اومديم با مرام بازي دراريم تا آخر غذا رو خوردم . وقتي غذا تموم شد بابام برگشته ميگه تموم شد؟ميگم اره،مگه مشكليه؟ميگه دِ نـَـه دِ خاك بر سر از قحطي برگشتت الحق كه آشغال خوري بچه .
 
****************************
متصدي بانك : خانم بريزم به حساب جاري تون ؟!!
زن :دِ نـَــــــــــــــــــه دِ الهي جاريم بميره! بريز به حساب خودم...
 
**********************************
به خواهرم ميگم دعا كن برام ، دعاي بچه ها زود اجابت ميشه ميگه :دِ نـَـه دِ اگه دعاي بچه ها اثر داشت ، وقتي كه من شيش سالم بود و تو اون عروسكمو شيكوندي ، بايد ميمُردي !!
 
**********************************

چاه كنه داشت چاه ميكند بعد از چند روز صاحبش بهش گفت : حاجي تعطيلش كن اين زميني را كه براي ما ميكني كه آب نداره ؟ گفت : دِ نـَـه دِ براي شما آب نداره واسه من كه نون داره !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
 
************************************
 هر 39 روز يكبار يادي از دوستاتون بكنيد فكر كردي برا دلتنگي ميگم؟
دِ نه دِ براي اين ميگم كه اگه مرده بود اقلا به مراسم چهلمش برسيد!
 
********************************
 
طرف مداركشو داده واسه ترجمه كه اقدام كنه واسه خارج.!.!.! بعد اومده خونه ما ميگم چايى ميخورى يا شربت؟؟؟ ميگه قهوه اسپرسو اگه دارى بيار !!!!!!!!!!!!!!! تو دلم گفتم :دِ نـَـه دِ هفته پيش كه خاكشيرو با كاسه سر ميكشيدى يادت نيست؟؟
 *******************************
 
داداشم ازم پرسيد راسته ميگن كاشف الكل رازيه؟ منم گفتم : د نـَـــــــه د هم كاشفش رازيه هم مصرف كنندش

********************************
رفتم داروخونه به يارو ميگم شامپو ويتامينه ميخوام! طرف با يه قيافه حق به جانب كه مثلا خيلي حاليش ميشه و من چيزي حاليم نيست ، به يه حالتي غمزه مانند ميگه شامپو واسه موهات ديگه؟
دِ نـَـه دِ شامپو ويتامينه واسه فرش ميخوام كه گل هاش سريع رشد كنن
 
********************************
زن در حالي كه در آينه نگاه ميكنه به شوهرش ميگه:
من جديدا خيلي وحشتناك، چاق و زشت به نظر ميرسم.. لطفا يه چيز خوب بگو يه كم حالم بهتر بشه
شوهر: دِ نــــــــــــــــــَـــــ ـــه دِ بيناييت فوق العادست عزيزم
 
***************************************

‎طرف ميره عروسي ميبينه همه موبايل به كمر بستن . اونم يه كاغذ لوله ميكنه ميبنده به كمرش . يكي بهش ميگه يه كاغذ گير كرده به لباست, طرف ميگه د نه د اين فكسه
 
***************************************
يك شب رفته بودم خونه خالم ، اومده ميگه چيزي لازم نداري؟ ميگم نه ولي اي كاش مسواكم هم آورده بودم. برگشته ميگه دِ نـَـه دِ خاله جون اين كه ناراحتي نداره ما اين جا يك مسواك داريم مخصوص مهمون الان بهت ميدم باهاش بزن !!!
+ نوشته شده در  شنبه سوم تیر ۱۳۹۱ساعت 11:20  توسط خودم  | 
 
شبي اوباما و همسرش تصميم گرفتند كه كاري غيرعادي انجام دهند و براي شام به رستوراني كه زياد هم گران قيمت نبود، بروند.
وقتي آنها به رستوران رفتند صاحب رستوران از محافظان
رييس جمهور پرسيد كه آيا مي تواند خصوصي با همسر رييس جمهور صحبت كند و آنها هم اجازه دادند. 
و همسر اوباما به طور خصوصي با آن مرد صحبت كرد. بعد از آن اوباما از همسرش پرسيد كه چرا او اين همه مشتاق خصوصي صحبت كردن با تو بود؟
همسرش گفت كه صاحب رستوران گفته در ايام جوانيش ديوانه وار عاشق او بوده است ... 
سپس اوباما گفت و اگر تو با او ازدواج مي كردي اكنون صاحب اين رستوران بودي.
همسر اوباما در پاسخ گفت: اگر من با او ازدواج مي كردم او الان رييس جمهور بود
+ نوشته شده در  شنبه سوم تیر ۱۳۹۱ساعت 11:18  توسط خودم  | 
 
1هر روز هفتاد مرتبه ذكر «اَسْتَغْفِرُاللهَ وَ اَسْئَلُهُ التَّوْبَةَ» گفته شود.-
2- هر روز هفتاد مرتبه ذكر « اَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحيمُ الْحَىُّ الْقَيّوُمُ وَ اَتُوبُ اِلَيْهِ» گفته شود. و در بعضى روايات "الْحَىُّ الْقَيُّومُ" پيش از "الرَّحْمنُ الرَّحيمُ" است و عمل به هر دو خوبست و از روايات استفاده مى‌شود كه بهترين دعاها و ذكرها در اين ماه استغفار است و هر كس هر روز در اين ماه هفتاد مرتبه استغفار كند مثل آن است كه هفتاد هزار مرتبه در ماه‌هاى ديگر استغفار كند.
3- صدقه دادن در اين ماه اگرچه به اندازه نصف دانه خرمايى باشد، خوب است و خداوند بدن صدقه دهنده را بر آتش جهنم حرام مي‌كند. از حضرت صادق عليه السلام نقل شده است كه آن حضرت در باب فضيلت روزه رجب فرمود چرا غافليد از روزه شعبان؟ راوى عرض كرد يابن رسول الله چه ثوابي دارد كسى كه يك روز از شعبان را روزه بگيرد؟
حضرت فرمود به خدا قسم بهشت ثواب اوست.
عرض كرد يابن رسول الله بهترين اعمال در اين ماه چيست؟ فرمود: صدقه دادن و استغفار . هر كس در ماه شعبان صدقه دهد، خداوند آن صدقه را رشد دهد همچنان كه يكى از شما شتر تازه متولد شده‌اي را تربيت مى‌كند تا آن كه در روز قيامت به صدقه دهنده برسد در حالتى كه به اندازه كوه اُحُد شده باشد.
4- در كل اين ماه هزار بار ذكر « لا اِلهَ اِلا اللهُ وَلا نَعْبُدُ اِلاّ اِيّاهُ مُخْلِصينَ لَهُ الدّينَ وَ لَوُ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ » را كه ثواب بسيار دارد؛ گفته شود. از جمله آن كه عبادت هزار ساله در نامه عملش نوشته شود.
5- در هر پنجشنبه اين ماه دو ركعت نماز اقامه شود؛ كه در هر ركعت بعد از حمد، صد مرتبه سوره توحيد و بعد از سلام صد بار صلوات فرستاده شود تا حق تعالى هر حاجتى كه دارد را برآورد. چه در امور دنيوي و يا در امور معنوي. و نيز روزه اين ماه فضيلت بسيار دارد و روايت شده كه در هر روز پنجشنبه ماه شعبان آسمان‌ها را زينت مى‌كنند. پس ملائكه عرض مى‌كنند خداوندا بيامرز روزه‌داران اين روز را و دعاى ايشان را مستجاب گردان و در روايت نبوى آمده است كه هر كه روز دوشنبه و پنجشنبه شعبان را روزه بگيرد حقّ‌تعالى بيست حاجت از حوائج دنيا و بيست حاجت از حاجت‌هاى آخرت او را برآورد.
6- در اين ماه صلوات بسيار فرستاده شود .
+ نوشته شده در  شنبه سوم تیر ۱۳۹۱ساعت 11:18  توسط خودم  |